۲۶ پاسخ

چیزی نگفتی بهش؟

هر چی بود و نبود
هرکار کردی و نکردی
هر شرایطی ک دارن

همون لحظه باید جواب میدادی


حتی اگه بچه ات ؟ بچه شونو زده
بازم حق نداره دست بلند کنه

من بودم خیلی جدی باهاش برخورد میکنم
بهش میگم به چه حقی دست روی بچه من بلند کرده ، چرا به خودش همچین اجازه ای داده
بچه مادر داره پدر داره اگرم اشتباهی کرده باشه باید به اونا بگید نه که پاتونو از گلیمتون دراز تر کنید و دستتون و رو بچه ی من بلند کنین
بچه ن با هم بازی میکنن بحث و دعوا هم میکنن
بعد بهش میگم این بارِ اخری بود که دستت به بچه ی من خورده
دیگه هم نه بچه شو نگه میداشتم نه هیچ لطفِ دیگه ای بهش میکردم
با ببخشید ساده و حالا از دستم در رفت و این حرفا هم کوتاه نمیومدم
باهاش هم نه حرف میزدم نه رفت و امد میکردم تا بفهمه غلط اضافی کرده
شما هم الان اگر کوتاه بیای هر کسی به هر دلیلی از این به بعد به خودش اجازه میده دست رو بچه ت بلند کنه

چ‌ جوری تونستی چیزی نگی..من بودم دستش و قطع میکردم

با کمال احترام از دایره ی اشناهام حذفش میکردم 🌹

خوبی زیاد به دیگران، هارشون میکنه، به‌جهنم خواهرش مرد، زنیکه عوضی بی چشم و‌ رو، حرمت نگه نمیداره! من تحمل این چیزا رو‌ ندارم، پا میشدم یه سیلی‌محکم به بچش میزدم، حرف اضافه ای‌هم‌میزد، خودشو پاره میکردم،،

من بودم همون سیلیو تو گوش خودش میزدم بفهمه اولن بچه رو نباید زد دوما جواب خوبی هار بودن نیست

جاریت زده تو دهن پسرت؟؟؟؟ ‌تو هیچی نگفتی؟ باورم نمیشه من همونجا آتیشش میزدم از خونه پرتش میکردم بیرون

من بودم موهاشو میکندم یعنی چی بچتو زده دیگه از بچهاش نگه داری نکن آدم باید قدر شناس باشه که این قدر بی چشمو رو
من از وقتی زایمان کردم به خودم گفتم شکیلا تو وظیفت مراقبت از این بچه است نباید اجازه بدی کسی اذیتش کنه توهم نباید بزاری کسی بچتو بزنه

من بودم جفت دستاشو قلم میکردم زنیکه بیشعو. رر

خواهر فوت کرد خدارحمتش کنه آدم مادرش میمیره کسی به بچش چیز بگه شکاری میشه اینکه خواهرش بود و اونم دوسال پیش اینکه بخوای رعایت حالشو کنی دیگه معنی نداره تو روش وایسا بچته اگه ازالان از بقیه بخواد کتک بخوره تو سری خور میشه و کسیم حق زدن بچه رو نداره آخه دلش اومد بزنه جلوشو بگیر هرچقدم خوبی کردی بسه دیگه اصلا بچهاشو دیگه نگه ندار

پسر شمارو زد شما هیچ واکنشی نشون ندادید حق نداشته بزنه بچن دیگه باهم دعوا میکنن خیلی کارش زشت بوده من باشم با احترام جوری که ناراحتی پیش میاد بهش میگم کارش اشتباه بوده ازین به بعدم رفت آمدمو کم میکنم تا بفهمه

اونجا باید به روش میاوردی بچن دخالت نکن وگرنه منم دست دارم میتونم بزنم
محل نده بزا بفهنه ناراحتی

غلط کرده بزنه،باتندی باهاش رفتارمیکنم ،دیگه قطع ارتباط

عزیزم شما خانومی کردی و از سر دل خوبت باهاش همراهی کردی و به نظرم جاریتون قدر نشناسی کرده
به هیچکس حق نده بچتو بزنه تاکیدد می کنم هیچ کس حتی اگر خودش شروع کننده باشه شما بجاش عذر خواهی کن
ولی حالا که زده و احتمالا شما شوکه شدی نتونستی عکس العمل درست انجام بدی
به نظرم دیگه همراهیش و کمکش نکن بزار متوجه اشتباهش بشه اگه حتی عذر خواهی کرد به خاطر شرایطش ببخشش ولی دیگه همراهیش نکن

چندسالشه پسرت؟؟؟من بودم ی کاری میکردم ارزو کنه بره پیش خواهرش ینی چی مگ شهر هرته

در ضمن عزیز های دلم شرایط من فرق میکنه من پیش مادر شوهرم زندگی می کنم چون هر روز با هاشون رو در رو می شم نمی خوام رو مون تو هم دیگه باز بشه

هیچی بهش نگفتی؟
من اهل دعوا و بحث نیستم ولی کسی دست رو بچم بلند کنه همونجا تیکه تیکه‌اش میکنم و بهش یاد میدم اگر با بچه ی کسی مشکلی داره به پدر و مادر اون بچه تذکر بده نه اینکه بچه مردم رو بگیره بزنه

همه ی تاپیک هارو چند بار خوندم ممنون از قوت قلبی که بهم دادین... از صبح یبار غذام سوخته یبار شیر رو گاز سرریز شده فکرم خیلی داغونه ..خدا رو شکر می کنم که دوست های خوبی مثل شما دارم

پارش میکردم

ببین چقدر بیشعوره نمیفهمه بچه ان نمیفهمن بازم باهم بازی میکنن
من باشم دیگه نمیزارم بچم باهاش بازی کنه

بچه آخه چی می‌فهمه
من ب جای تو بودم بدون اینکه جواب بدم فقط بچمو برمی داشتم میرفتم
حیف اصلا با اینجور آدما حرف زد

باید همونجا جواب می‌دادی میگفتی دستت بشکنه مریضی مگه بچه رو میزنی
چندتا فحش آبدار هم می‌دادی دلت خنک میشد

خب یعنی جاریت پسرتو سیلی زد؟
به چه حقی اینکارو کرده؟

من می بودم همون جا دعوا راه مینداختم

هیچی کلا قطع رابطه میکنم

هیوی بهش نگفتی

سوال های مرتبط

مامان زندگیم مامان زندگیم ۱ سالگی
خدایا من واقعا نمی دونم چیکار کنم
شوهرم خیلی آزار روحی روانی میده بهم
مثلا امشب بهم می گه فردا می خوام یه کاری رو برم
منم گفتم نمی خواد بری
بعد بلند بلند حرف میزنه نمی گه بچه خوابه خودم هم چشمام خسته بود
دوباره می گه درست بگو برم یت نرم
بعد من می گم نه نمی خواد بری
دوباره می پرسه
بخدا خیلی روحی روانی داغونم کرده
به شدت دارم کم میارم خیلی سخته با همچین مردایی زندگی گردن
اصلا آدم خوبی نیست
بخدا نمی دونم باهاش چیکار کنم
حتی مس خواستم به خانوادم بگم که خیلی اذیتم می کنه تو خونه
اما گفتم خانوادم که اصلا طلاق رو قبول نمی کنن
پسرم هم گفته داره خیلی کوچولوئه تازه پسرم تشنج های بدون تب داره
باید سرساعت دارو بخوره و همه چیش به موقع باشه
باهمه وجود ایم مرد هم به شدت منو اذیت می کنه
هر کاری بهش می گم انجام نمیده
مثلا خودش شام می خوره
پسرم هم دائم گریه می کنه نمیزاره من غذا بخورم
همیشه ناهار و شام من نمی تونم بخورم
چون شوهرم خودش غذاشو می خوره میره
دیگه حتی برای چند دقیقه بچه رو نگه نمی داره
واقعا این حجم از بی رحمتش تو خونه رو نمی دونم چیکار کنم
بدگویی منو خانوادم رو میره به پدرومادر می کنه
منو پیش خانوادش بی نهایت بد می کنه
واقعا من چیکار کنم تو رو خدا بگید😭😭😭😭😭
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱ سالگی
خانما شوهر من خیلی به شدت ناشکره
بی نهایت آدم ناشکریه
سر همین ناشکر بودنش پسرم بی دلیل از پنج ماهگی تشنج کرد
هر گناهی و هر اتفاقی هم میوفته نمی دونم چرا باید من و بچه ام تاوانشو پس بدیم
مثلا تشنج کرده بود پسرم
بعد دکتر گفت همین دارو کفایت می کنه نیازی نیست داروی سختی تجویز کنم
بعد شوهرم مدام اسرار بر اینکه نه داروی خارجی و سخت بده
این دوباره تشنج می کنه
یعنی خیلی راحت هم لفظ همه چی رو میاره
خیلی راحت ناشکری می کنه
انقدر از دست شوهرم و خانواده اش حرص و جوش خوردم
که امروز تیک عصبی بهم وارد شد
یهو عروس بچه رو محکم کوبیدم به دیوار
عین دیوونه ها شدم انقدر باهاش بحث کردم
خانوادش هم از اون......نقطه چین
مثلا مادرش هر موقع منو اذیت می کنه
پیر من چند وقت پیش بیمارستان بستری بود بخاطر همین ضعیف شده
بعد مادرشوهرم
چون فهمیده بود دارم غصه ضعیف شدن بچه امو می خورم
هی نیش میزر عه خیلی ضعیفه اصلا به یکساله ها نمی خوره این بچه
بچه های من دوشت بودن
یا اون دفعه برگشت بهم گفت فلانی سطحش بالاتر از شوهرش بوده براهمین موقع زایمان مادرشوهرش پیشش مونده
چون خودش موقع زایمان حتی نیومد دیدنم
منم هر موقع سر حرفاش حرص می خورم
آه می کشم دلم می شکنه
اما هر موقع از مادرش آه می کشم و ناراحت می شم
به جای اینکه یه بلایی سر اون بیاد
سر بچه ام میاد
هر دفعه که از دست مادرشوهرم ناراحت شدم
بلا سر بچه ام اومده علتش رو نمی دونم
عدالت کجاست
الان می ترسم دیکه می گم هر چی و اذیتم کنن ناراحت نشم
به نظرتون دعاو سحر نیست