۱۱ پاسخ

چرا واقعا اون های که خوبن دلشون بزرگه یه شوهر زبون نفهم میده ولی یه زن سلیطه رو یه شوهری میده که کلا سر خم میکنه جلوی زنش. 😐

ان شالله بحق صاحب ماه محرم پسرت شفا میگیره عزیزم🤲🏻

قربون دلت عزیزم. 💔🥲

الهی واقعا دست تنها سخته ولی شما خیلی قوی تر از این حرفای اصلا هم کارای خانواده شوهرت مهم نباشه میدونم نمیشه ولی خوب حداقل باید سعی خودمون بکنیم

عزیزم درکت میکنم مبفهمم چی میگی منم ی شوهر نفهم دارم که بادوتا بچه شیر به شیر هیچ کمکم نمیکنه هیچ بلکه خیلیم بهم زور میگه اگه غذاش لباس یاهرچیز دیگه ای دیربشه واویلاس خانواده منم باشوهرم خوب نیستن .وکلا شوهر م نمی آره اسمشونوبیارم واینکه من پیش مادرشوهرمم زندگی میکنم😔
ولی ناراحت نشو کم نیارقوی باش لطفا ب خاطربچت بقران من خیلی کار میکنم توخونه ولی کیه که بفهمه بادوتا بچه کوچیک سه طبقه خونه رودخونه تکونی کردم وشوهرم اصلا نمی‌فهمه ب خاطربچههام سخت واایستادم

بگردم برات
نمیدونم چی بگم ولی به خدا بسپرو باهاش دردو دل کن

دختر منم تشنج بدون تب داشته
سعی کن از مادر یا خواهرت تو طول روز کمک بگیری
ولی منم دست تنهام حتی مادرم شهرستان فقط گاهی شوهرم کمکم میکنه

دقیقا هممون حالتو درک میکنیم ماهم خسته ایم کم اوردیم از تنهایی ولی باید ادامه بدیم و این واقعیت خیلی سختو غم انگیزه…امیدوارم خیلی زود آرامش زندگیتو پیدا کنی

واقعا سخته مادر شدن عزیزم ولی با همه سختی هاش باید کنترلش کنی

خیلی سخته
فقط تو میدونی داری چی رو تحمل میکنی بخاطر پسرت کم نیار
بخاطر ورژن جدیدت
کم نیار

خدا بزرگه

سوال های مرتبط

مامان زندگی مادر مامان زندگی مادر ۱۳ ماهگی
خدایا من واقعا نمی دونم چیکار کنم
شوهرم خیلی آزار روحی روانی میده بهم
مثلا امشب بهم می گه فردا می خوام یه کاری رو برم
منم گفتم نمی خواد بری
بعد بلند بلند حرف میزنه نمی گه بچه خوابه خودم هم چشمام خسته بود
دوباره می گه درست بگو برم یت نرم
بعد من می گم نه نمی خواد بری
دوباره می پرسه
بخدا خیلی روحی روانی داغونم کرده
به شدت دارم کم میارم خیلی سخته با همچین مردایی زندگی گردن
اصلا آدم خوبی نیست
بخدا نمی دونم باهاش چیکار کنم
حتی مس خواستم به خانوادم بگم که خیلی اذیتم می کنه تو خونه
اما گفتم خانوادم که اصلا طلاق رو قبول نمی کنن
پسرم هم گفته داره خیلی کوچولوئه تازه پسرم تشنج های بدون تب داره
باید سرساعت دارو بخوره و همه چیش به موقع باشه
باهمه وجود ایم مرد هم به شدت منو اذیت می کنه
هر کاری بهش می گم انجام نمیده
مثلا خودش شام می خوره
پسرم هم دائم گریه می کنه نمیزاره من غذا بخورم
همیشه ناهار و شام من نمی تونم بخورم
چون شوهرم خودش غذاشو می خوره میره
دیگه حتی برای چند دقیقه بچه رو نگه نمی داره
واقعا این حجم از بی رحمتش تو خونه رو نمی دونم چیکار کنم
بدگویی منو خانوادم رو میره به پدرومادر می کنه
منو پیش خانوادش بی نهایت بد می کنه
واقعا من چیکار کنم تو رو خدا بگید😭😭😭😭😭
مامان زندگی مادر مامان زندگی مادر ۱۳ ماهگی
خانما شوهر من خیلی به شدت ناشکره
بی نهایت آدم ناشکریه
سر همین ناشکر بودنش پسرم بی دلیل از پنج ماهگی تشنج کرد
هر گناهی و هر اتفاقی هم میوفته نمی دونم چرا باید من و بچه ام تاوانشو پس بدیم
مثلا تشنج کرده بود پسرم
بعد دکتر گفت همین دارو کفایت می کنه نیازی نیست داروی سختی تجویز کنم
بعد شوهرم مدام اسرار بر اینکه نه داروی خارجی و سخت بده
این دوباره تشنج می کنه
یعنی خیلی راحت هم لفظ همه چی رو میاره
خیلی راحت ناشکری می کنه
انقدر از دست شوهرم و خانواده اش حرص و جوش خوردم
که امروز تیک عصبی بهم وارد شد
یهو عروس بچه رو محکم کوبیدم به دیوار
عین دیوونه ها شدم انقدر باهاش بحث کردم
خانوادش هم از اون......نقطه چین
مثلا مادرش هر موقع منو اذیت می کنه
پیر من چند وقت پیش بیمارستان بستری بود بخاطر همین ضعیف شده
بعد مادرشوهرم
چون فهمیده بود دارم غصه ضعیف شدن بچه امو می خورم
هی نیش میزر عه خیلی ضعیفه اصلا به یکساله ها نمی خوره این بچه
بچه های من دوشت بودن
یا اون دفعه برگشت بهم گفت فلانی سطحش بالاتر از شوهرش بوده براهمین موقع زایمان مادرشوهرش پیشش مونده
چون خودش موقع زایمان حتی نیومد دیدنم
منم هر موقع سر حرفاش حرص می خورم
آه می کشم دلم می شکنه
اما هر موقع از مادرش آه می کشم و ناراحت می شم
به جای اینکه یه بلایی سر اون بیاد
سر بچه ام میاد
هر دفعه که از دست مادرشوهرم ناراحت شدم
بلا سر بچه ام اومده علتش رو نمی دونم
عدالت کجاست
الان می ترسم دیکه می گم هر چی و اذیتم کنن ناراحت نشم
به نظرتون دعاو سحر نیست