سلام دوستان امروز از بیمارستان مرخص شدم اومدم خونه پسرم اصلان منو نمیشناسه نمیاد پیشم فقط دلش میخاد برادرشوبزنه حالم خیلی بده

بچسب به پسر اولت، قربون صدقش برو، تند تند بغلش کن، براش بگو خوراکی و اسباب بازی بگیرن بیارن، خیلی کوچولوعه هنوز، خودت غذاشو بده، هعی باهاش حرف بزن،بچه روهم بزار تو تخت کنار مادر یا گهواره که نبینش،

کایان جان نیاز توجه بیشتر میخواد از شما براش کادو بخرو بگو از طرف برادر کوچولوشه و بیشتر رفتارتون جوری باشه که حس حسادتش کم بشه

به مهموناتم بگو فقط به بچه اولت توجه کنن کاری با نوزاد نداشته باشن

ببین محبت رو باید ۳تا کنی شوهر و بچه
اینم بگم نوزاد الان خیلی نمیدونه شیر میخوره می‌خوابه
ولی پسر بزرگتر بهتر متوجه محبت میشه
تمرکز کن رو پسر اولت

والا من آنروز نیم ساعت رفتم بیرون دکتر هیچ نیم ساعت ام نشد گریه کرد پشتم شدیددد
اونم اخم کرده بود نمیومد پیشم دنت خریدم دادم بهش خورد بغل بوسش کردم چقدر ناز کشیدم تا باهام خوب شد چه برسه چند روز نیستی فکر کرده تنهاش گذاشتی رفتی

عزیزم این چیزا طبیعیه، حال بد بودن بعد از زایمان هم ک خیلی طبیعیه. مطمعنا سخت خواهد بود ولی میگزره زیاد توجهت ب پسرت بزرگت باشه ، بهش زمان بده

عزیزم طبیعی
یکم بش زمان بده
همونطور که خودتون میدونین اون الان نی نی رو رغیب خودش میدونه و اینکه چند روز مادرشو ازش گرفته ناراحته
سعی کن بیشتر بهش توجه کنی
میدونم سخته اما تمام توجه و محبت و حرف زدنت فقط با کایان باشه
نی نی رو زیاد بغل نکن مخصوصا جلو چشمش

سلام یه پسرتون ۱سال داره اونیکی تازه بدنیا اومده؟
چطوره حستون؟ بنظرتون خوبه یا نه