۳ پاسخ

عزیزم خالهم بعد ۲تا دختر. ی پسر ب دنیا اورد انقد اینو ناز میداد پسرههه رو
روی پاش میزاشت غذا میداد تا ۸سالگیش انقد دوسش داشتن رو چشمشو ن بود تو سن ۸سالگی باباش موتور خرید مامانش گف نخر مرده میگفت ب تو چه خلاصه همین بچه چنان حرف باباشو میاورد پیش مامانش حرف مادرو پیش بچه انقد از خودش دورغ میبافت بچه ۱۱ساله ک نگو ۲ساله جدا شدن یعنی تربیت خیلی مهمه بنظرم پدر نباید تو تربیت بچه دخالت کنه. بچه از مادر برنجه میگه بابام هس پشتمه مهم نیس بنظرم پدر مادر باید هماهنگ باشن حرفشون یکی باشه تا بچه جبعه نگیرهه

یعنی چی نمیگه کجا میرم ؟مگ میشه 😐😐 اونم چن ساعت 🤨 من مغزم نمیکشه اصلا این جور کارو
شکر خدا شوهرم خیلی ب حرفم گوش میده تا حالا کشته بودمش😂😂

همه مردا مثل همن فقط میرینن تو تربیت بچه ها

سوال های مرتبط

مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن
مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۱ سالگی
پسرک ۳سال ۹ماهشه بعد شوهرم جایی میبره یا مهمونی میگه برو دست بده برو خداحافظی کن سلام بده زود باش دیگه گاهی پسرم مجبور میکنه من بهش میگم چرا به بچه فشار مياری مجبورش میکنی مثلا عید رفتیم خونه خواهرشوهرم بعد بلند شدیم بیاییم شوهرم گفت امیرعلی برو دست بده به عمو شوهر خواهرشوهرم نشسته بود بعد پسرم رفت دست بده خورد به لیوان چای ریخت رو‌جلو مبلی بعد شوهرش دست داد به پسرم بعد داد زد سر پسرش دستمال بیار یکم دیر آورد دستمال اخم کرد شوهرش که چرا زودنیوردی مگه باتو نبودم یعنی به قدری حرص خوردما اومدیم بیرون گفتم دفعه آخرت باشه بچه رو زور میکنی دست بده فلان پسرک طفلکی خشکش زده بود مونده یود اونجا من صداش کردم دستش گرفتم آوردم چای ریختنی باز دوباره کارش تکرار میکنه به بچه زور میکنه آخه چی یگم بهش امشب بیاد قشنگ باهاش حرف میزنم که حق نداره بچه رو تحت فشار بزاره میگه من میخوام بهش آداب معاشرت یاد بدم حالا بگید به نظرتون چجوری بهش بگم دعوا کنم امشب باهاش چی بگم جدی بگیره تکرار نکنه کارش
مامان 🪅R🪅 مامان 🪅R🪅 ۱ سالگی
سلام مامانا میشه بگین چیکار کنم🥹
پسر یک و نیم سالم تو خونه خودمون کم و بیش حرف منو گوش میده (مثلا میگم بیا بخوابیم یا غذا بخوریم یا بعضا تذکر راجعب بعضی کاراش که میدم)
اما وقتی میایم بیرون از خونه پارک، خونه مامان بزرگش ، دیگه اصلا مامانی وجود نداره ، اصلا حرفای منو گوش نمیده ، حتی غذا هم نمیخوره و نمیخوابه ، تازگیا هم سر هرچیزی فقط جیغ میزنه تازه راجعب باباش هم این شکلیه یعنی تو خونه با،باباش اوکیه اما بیرون از خونه نه 😥
من و همسرم همش فکر میکنیم چیکار کنیم که بچه خوب تربیت بشه
میترسم از تربیتش که نکنه بد بشه ، از اون بچه هایی بشه که حرف مامان و باباش براش مهم نیس
امروز واقعا دیگه گریم گرفت ، با اینکه من و باباش محبت میکنیم ، باهاش هم بازی هستیم همیشه پارک و خانه بازی و... میبریمش که تنها نمونه و دوست باشیم باهم ولی انگار مارو پدر و مادرش نمیدونه حتی برای چیزای کوچیک مثل غذا خوردنش هم دیگه حرف مارو گوش نمیده
میگم شاید سن من کمه واس همونه 😮‍💨 خواهش میکنم راهنماییم کنین ، نمیخوام بچمو بد تربیتش کنم
مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱ سالگی
جایی مهمونی بودیم دخترم لج امد و جیغ میزد،شوهرمو صدا زدم بیا ببین داره جیغ میزنه.(از شوهرم حساب میبره هم وابستشه هم حساب میبره)تا شوهرم پاشه مادرشوهرم زودتر پاشد امد گرفتش،گفتم مامان بده به باباش،گفت نه ساکتش میکنم،گفتم نه بده باباش،ساحل نباید جیغ بزنه،شوهرم دخترمو گرفت باهاش حرف زد که نباید جیغ بزنی و رفتن بازی کردن و ساکت شد
امدیم خونه،موقعه خواب باز جیغ که گوشیت رو بده بهم هی خاموش روشنش کنم،منم ندادم جیغ جیغ که مادرشوهرم امد بالا😐(طبقه بالاشونیم)در زد شوهرم گفت برو پایین،در رو باز کرد امد تو که بیا رو پای من بخواب،گفتم برای خواب نیست لج گوشی داره،این بین شوهرم ۳ بار بهش گفت برو پایین.منم ساحل گرفتمش بردم با مسواک سرگرمش کردم و ساکت شد و امدیم دخترم دید مادرشوهرم نیست باز داشت لج میومد،شوهرم گفت صدبار بهش گفتم هر صدای امد زرتی نیا بالا،نمیفهمه
🫠واقعا چرا متوجه نمیشه!؟وقتی میگیم نیا بالا و بچه بیشتر لج میاد!؟
اگه دیشب همچین اتفاقی میوفتاد،من اصلا لباسم مناسب نبود که مادرشوهرم ببینتم،به شوهرمم گفتم که من لباس باز نمیپوشم بخاطر اینکه مادرت میاد بالا و من سختمه