تجربه‌ای که در مورد حرف زدن دختری دارم رو می‌خواستم باهاتون به اشتراک بذارم🥰🥰🥰
از اونجایی که من و دخترم بیشتر اوقات تنها هستیم ساعاتی که در منزل هستم فقط و فقط با دخترم صحبت می‌کنم.🤗🤗🤗
نمیدونم گفته بودم یا نه که ما اصلا تلویزیون نداریم و تلویزیون هم جایگاهی در زندگی روزمره ی ما ندارد🤪😍😍😍
به نظر من بچه‌ها آدم بزرگ‌هایی در سایز کوچک هستند که فقط ذهن بی‌نظیر آنها از نظر تجربه، آزمون و خطا از ما عقب‌تر است و در غیر این صورت فرقی با یک انسان بالغ ندارند🤭
از این رو من تمام وقایع روزانه آن‌هایی که جنبه مثبت دارند و تمام اقداماتی که در منزل انجام می‌دادم را برای او تعریف می‌کردم و گاهی اوقات هم از او در مورد مسائل ساده و ابتدایی نظر می‌پرسیدم؛ مثلا الان میوه بخوریم؟ یا موافقی بازی کنیم؟
مثلاً وقتی بیرون می‌رویم به او توضیح می‌دهم که وقتی ماشین یا موتور توی کوچه یا خیابان تردد می‌کند ما باید از کنار و با فاصله از آنها راه برویم🍃🏕
یا از او میپرسم موافقی میوه بخریم 🍑🍒
این‌ها گوجه هستند وای چه گوجه های قرمز خوشمزه‌ای🍅
هر شب قبل از خواب براش قصه میگم و گاهی قصه های تکراری میگم تا تلنگری برای حافظه اش باشه😍
پدرش هم وقتی میاد باید هر شب براش قصه بگه و جزئی از وظایفشه. هم برای ارتباط بهتر و با کیفیت تر با دختری، هم برای تکامل مغزش در ارتباط با شنیدن صدای پدرش😉🧠
دخترم هنوز دو سالش نشده بود که بیرون ساندویچ خوردیم و اون ساندویچ خودشو نخورد. بغل باباش بود گفت کیک میخوام
باباش گفت مگه مامان به تو ساندویچ نداد؟ اونم جواب داد : آره ، اما نخوردم😅
این کلمه ی اما و کاربردی که داشت واقعا جالب، صحیح و زیبا بود😉😉😉

تصویر
۵ پاسخ

والا ما این کار هارا نمیکنیم
از صبح تا شب تلوزیون روشن میباشید
نمیتوانیم بدون تکنولوژی زندگی کنیم
وه سلام نامه تمام

دقیقا همین الان یه ماسک زده رو صورتش و اومده میگه: مامان، من دکترم، میخوام معاینه ات بکنم🤣🤣🤣

تجربه ای که دارم میگه: هر چقدر بیشتر با بچه ها صحبت کنیم، بهتر صحبت میکنند و منظورشون رو می رسونند و نیازهاشون رو میگن، و با بیان نیازهاشون و برقراری ارتباط بهتر، کمتر بی قراری و پرخاشگری دارند.🫠🫠🫠

دختر بیش حسی دهانی داره رفلاکس داره آلرژی داره اصلا اصلا اصلا بدون گوشی غذا نمیخوره چندشش میشه ن اینکه بگم بزرگ شده عادت کرده همون ۶ ماهگی هم همینطوری بود اون موقعی ک جنگ بود آنتن نبود دخترم ۱۲ روز گرسنه بود ب زور یکی دو قلمه می‌خورد تمام ،عوارض ک خیلی داره رو مغزش چشم هاش کلی اثر بد میزاره ولی چاره ندارم

ما هم تلویزیون نداریم

واقعا تلویزیون ندارین؟ اگه بچه تون تلویزیون تماشا نکرده واقعا افرین

سوال های مرتبط

مامان نورا جون💕🌱 مامان نورا جون💕🌱 ۲ سالگی
سلام عزیزان لطفاً اگر اطلاعاتی در باره موضوعی که می خوام باهاتون صحبت کنم دارید با من در میان بگذارید ممنون میشم❤️☕☕☕☕
دختر من خیلی سخت بخواب می‌ره و مقاومت زیاد داره و خیلی برای خوابش من رو اذیت می‌کنه در حدی که هیچ بچه ای مثل بچه خودم ندیدم
و من دوره خواب کودک دیدم و آگاهی بالایی نسبت به خواب کودک دارم
با رعایت همه نکات باز هم دخترم خوابش درست نمیشه و اگر هم میشه با کوچیک ترین بی نظمی در طول روز به حالت قبل یا بدتر بی می گرده
برای همین رفتم دکتر فوق تخصص اطفال که ایشون از ابتدای به دنیا آمدنش تحت نظر ایشون بوده دخترم
موضوع رو به ایشون گفتم
دکتر برای دخترم با اینکه به سه سالگی نرسیده
داروی اسلیپ پدیا
نوشته
دخترم هم از وقتی که این دارو رو میدم خوابش تنظیم شده و دیگه نمی تونن مقاومت کنه در برابر خواب
ولی یک مقداری نگران هستم که ضرری برای نداشته باشه
و با اینکه می‌دونم نخوابیدن در شب ضررش ممکنه خیلی بیشتر باشه
و من واقعا تلاشم رو برای خواب کودکم انجام دادم و فقط از این طریق خوابش تنظیم شد
شما اطلاعی در باره ی داروی پدیا اسلیپ دارید و یا اینکه تاحالا استفاده کردید؟🪻🪻🪻🪻
مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
۷اشتباه والدین که باعث میشود بچه ها بی ادب شوند!

۱_هرگز از کودک نخواهید بخاطر شما دروغ بگوید!
رفتار اشتباه:《بگو مامان خونه نیست》.
راهکار:هنگامی که به کودک میگویید تلفن را جواب بده از او بخواهید حقیقت را بگوید.مثلا از او بخواهید بگوید:《مادرم الان نمیتواند با شماصحبت کند.بعدا خودش با شما تماس خواهد گرفت.》

۲_هر گز فرزندتان را با یکدیگر مقایسه نکنید!
رفتار اشتباه:《چرا نمیتوانی شبیه خواهرت باشی؟》
وقتی فرزندتان را با یکدیگر مقایسه میکنید از یک سو به کودکان نشان می دهید که بین آنها فرق میگذارید و از سوی دیگر،ممکن است رقابت ناسالمی بین آنها شکل بگیرد که تا سال ها بعد ادامه داشته باشد.کودکان صما با یکدیگر تفاوت دارند و در هیچ شرایطی انتظار نداشته باشید شبیه به هم رفتار کنند.

۳_اجازه ندهید کودک از وجودش احساس گناه کند!
رفتار اشتباه:《قبل از اینکه تو به دنیا بیای،زندگی خیلی آسان تر بود.》
راهکار:هنگامی که احساس خستگی میکنید یا بچه ها مشکلی بوجود آورده اند، به جای اینکه کاری کنید که احساس گناه کنند،از کلمات محبت آمیز برای صحبت با آنها استفاده کنید.مثلا بگویید:《مامان/بابا به چند دقیقه سکوت و آرامش نیاز دارد.》
مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
نلین الان دیگه دو سال یکماهش شده وقتی باردار بودم فقط فقط توی دلم می گفتم خدایا فقط فقط سالم باشه مخصوصا شرایطی که داشتم بعد ته ته دلم می گفتم خدایا دختر باشه اینو هیچکس نمیدونست من از خانواده ام دورم اینجایی که هستم دوستی ندارم همسرم هم اهل پیاده روئی نیستش برعکس من، من عاشق پیاده روئی هستم سوپرمارکت چند در فاصله داره همسرم همونم با ماشین میره دیگه گفتم بدونید عمق ماجرا رو 😅 با اینحال به خاطر من یکم پیاده روئی میاد منو نلین از موقعی که هشت ماهش شد من سوار ماشینش میکردم می رفتیم تمام کارهای که باید انجام می‌دادم می رفتم انجام می‌دادم دیگه نیازی نبود منتظر همسر جان بشم🤣 خداروشکر نلین از ۱۱ ماهگی کاملا مستقل دیگه راه می رفت و شروع دور دور ما شروع شد چه پاییز چه زمستون تابستان بهار ما نیم ساعت پیاده روئی رو در روز داشتیم و داریم امروز بهم میگه مامان بریم دور دور مادر دختری این جمله هر روز من به نلین بودش امروز خودش بهم گفت وای قند توی دلم جمع شد همش میگم خداروشکر خدایا شکرت الان من یه هم پایه برای پیاده روئی کردن دارم اونم دوساله 😍
مامان دلانا مامان دلانا ۲ سالگی
سلام به مامانایی که بچه دوساله دارن🫂
مدتیه با یه چالش رو به رو شدم،دلانا بیرون که میریم پیله میکنه به یه چیزی و تا بدستش نیاره گریه میکنه! و از بغلم پایین نمیاد! بیشتر اوقات مقاومت میکنیم تا بفهمه با گریه کاری رو نمیتونه پیش ببره....اما گاهی هم بهش رشوه میدیم مثلا کیک شکلات یا وعده جایزه یا صحبت میکنیم که این چیز بدرد نمیخوره بهتره به جاش یه وسیله کاربردی بخریم و هرجور شده قانع میشه بالاخره.اینو گفتم که دیشبو تعریف کنم،دیشب رفتیم سی و سه پلتمام مسیر بغل من بود و حتی بغل باباش نرفت! میذاشتمش زمین گریه میکرد فقط روی پل با پاهاش راه رفت یکم،اینم به محض دیدن بادکنک باز نق شروع شد! ما کارمون مدتی بادکنک آرایی بود و خونمون پر بادکنکه چیزی که همیشه براش فراهمه ولی گیر داده بود به بادکنکی که بچه ها دستشون بود و ساکت نمیشد! بعد بردمش یکم دور بره چهارباغ عباسی که لبوبو دید و دید دست بچه ها هست جییییییغ و گریه بَبوبو میخوام ولی محل ندادم یهو ورداشته پاره کرده بسته لبوبو رو و مجبور شدم با این کارش بخرم براش! چیزی که ازش متنفر بودم! قبلش براش توضیح دادم قراره با این پول بریم برات لیوان نی دار بخریم که با شیشه بای بای کنی! یا بریم کتاب بخریم که شبا قصه بخونیم و تقریبا آروم شده بود....نمیدونم چی تو سرش گذشت یهو بسته لبوبو برداشت باز کرد بدون اجازه! برای شما این موارد پیش اومده؟ من دو ساعت بعدش واقعا ناراحت و عصبی بودم و بدنم از حرص خوردن میلرزید،چون واقعا از نظرم لبوبو بی ارزش ترین چیزیه که بخوای براش هزینه کنی!خلاصه که موندم چه رفتاری در برابر این کاراش و لجبازی هاش نشون بدم😪شما چه رفتاری دارین مواقع لجبازی بچه هاتون؟
مامان بهارسادات🥰 مامان بهارسادات🥰 ۲ سالگی
بعد از ۳ روز اومدم تجربه از شیر گرفتن دخترم رو براتون تعریف کنم. قبلش بگم‌که دخترم شدیدا به شیر مادر وابسته بود. حتی موقع خواب زیر سینه باید خواب میرفت ، وسط شب چندین بار واسه شیر بیدار میشد و و اصلا شیرخشک با شیشه نمی خورد.
من از یک هفته قبل از این که کامل شیر رو قطع کنم، در یک هفته کم کم وعده های شیر روز رو کم کردم تا این که کامل شیر روز قطع شد. بعد از یک هفته هم برای قطع شیر شب به سینه صبر زرد زدم و روش چسب برق زدم . وسط روز بهش نشون دادم که برای شب آمادگی ذهنی داشته باشه. سینه رو که دید ترسید و دیگه پیشم نیومد. عصر هم رفتیم بیرون هم این نتونه عصر بخوابه و هم این که حسابی خسته بشه که شب زودتر خوابش ببره. برای خواب هم فقط بغلش کردم و فقط سرش رو سینه م گذاشت و خوابید. تو طول شب هم هر دفعه بیدار شد بهش آب دادم و بغلش کردم . اگه اهل معنویات هستید یه سری دستورات از نظر اسلامی هست که روایت شده رعایت کنن و من برای این که خیلی نگران از شیر گرفتنش بودم اونا رو هم رعایت کردم . اگه دوست داشتید می تونم براتون بفرستم
فکر از شیر گرفتنش مثل غول شده بود برام که خدا رو شکر خیلی راحت پشت سر گذاشتم
مامان محمد حسین مامان محمد حسین ۲ سالگی
"در جامعه مدرن، جایی که علم پزشکی با پیشرفت‌های خیره‌کننده‌اش توانسته میلیون‌ها زندگی را نجات دهد، وجود افرادی که به عنوان "ضد واکسن" شناخته می‌شوند و اعتقادی به واکسیناسیون کودکانشان ندارند، نه تنها یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک تهدید جدی برای سلامت عمومی به شمار می‌رود. این والدین، اغلب تحت تأثیر اطلاعات غلط و شایعات در رسانه‌های اجتماعی، فرزندان خود را از واکسن‌های ضروری محروم می‌کنند و آن‌ها را در معرض خطر بیماری‌های قابل پیشگیری قرار می‌دهند. این رفتار، ریشه در بی‌اعتمادی به نهادهای علمی دارد و اغلب با ادعاهای بی‌اساس مانند "واکسن‌ها باعث اوتیسم می‌شوند" یا "طبیعت بهترین محافظ است" توجیه می‌شود، در حالی که چنین باورهایی نه تنها فاقد پایه علمی هستند، بلکه جامعه را به عقب می‌رانند و دستاوردهای قرن‌ها مبارزه با بیماری‌ها را زیر سؤال می‌برند. این ضدیت با واکسیناسیون، بیش از یک موضع فردی، یک نوع خودخواهی اجتماعی است که حقوق کودک را نادیده می‌گیرد و مسئولیت والدین را به عنوان محافظان نسل آینده زیر پا می‌گذارد.