«برای تو… نی‌نیِ من»
مامان از همون لحظه‌ای که به دنیات فکر کرد
با تمام دلش برای رسیدنت جنگید.
هر درد، هر اشک، هر دعا…
همه‌ش فقط برای این بود که
تو رو توی آغوشم داشته باشم.
اگر خدا بخواد و تو بیای
بدون…
مامانت قبل از دیدنت هم
با تمام وجود دوستت داشت.#فرزندپروری#ناباروری

تصویر
۴ پاسخ

ای خدا من قوربون اون دوقلو هایی که قراره بیان اخههههه😍😍😍😍

انشاالله به زودی مامان میشی عزیزم یه مامان مهربون🥹😍

انشالله هرچه زودترخبرشوتوگهواره بزاری

ان شاءالله روزی امسال باشه برات عزیزم

مقالات مرتبط

درد زیر شکم بعد از رابطه
درد زیر شکم بعد از رابطه جنسی نشانه چیست؟
اصلاح سبک زندگی برای بارداری
اصلاح سبک زندگی برای بارداری و بالا بردن قدرت باروری زوجین
فواید کاکوتی برای رحم
فواید کاکوتی برای رحم و تخمدان +پاکسازی و طرز تهیه
زمان مصرف رازیانه برای پاکسازی رحم
زمان مصرف رازیانه برای پاکسازی رحم+طریقه مصرف آن

سوال های مرتبط

منتظرتم کوچولو منتظرتم کوچولو قصد بارداری
🌟 «برای تو، کوچولوی آینده‌م…»
من برای داشتن تو
ماه‌ها جنگیدم…
با درد، با ناامیدی، با اشک‌هام
ولی هیچ‌وقت دست برنداشتم.
هر قرصی که خوردم،
هر آمپولی که زدم،
هر سونوگرافی که رفتم،
هر شبی که از درد بی‌صدا گریه کردم…
همه‌ش برای تو بود.
گاهی خسته می‌شدم،
گاهی فکر می‌کردم شاید هیچ‌وقت نیای…
اما ته دلم همیشه یک نور کوچیک بود
که می‌گفت:
«تو میای… فقط زمانش مهمه.»
من برای تو ایستادم،
جنگیدم،
لبخند زدم،
اشک ریختم
و باز ادامه دادم.

کوچولوی من…
روزی که بیای
بهت می‌گم:
«دیدی؟
من هیچ‌وقت از اومدنت ناامید نشدم.»
تو ارزشش رو داشتی
و داری
و همیشه خواهی داشت. 💛
#فرزندپروری#ناباروری
مشاهده ۵ پاسخ
فاطمه فاطمه قصد بارداری
۱۳ صفره…
برای دوقلوهای نازنینم لباس خریدم🩵🩷
بچه‌هایی که هنوز نیومدن، اما توی قلبم سال‌هاست هستن…
هر تکه از این لباسا، بوی انتظار می‌ده…
بوی یه مامان که با هر تپش دلش، اسم بچه‌هاشو صدا زده.
این لباسا رو به نیت دوقلو باردار شدن خریدم؛
به نیت اون روزی که دوتا فرشته‌ی کوچولو بیان تو آغوشم…

خدایا…
تو می‌دونی چند شب با اشک خوابیدم و با امید بیدار شدم…
دلم روشنه به روزی که همین موقع، سال دیگه،
بغل‌هام پر بشه از کوچولوهای نازنینم،
و گوشم پر بشه از گریه‌های قشنگشون…

فقط می‌خوام بگم:
شکر… شکر برای تمام صبوری‌هام،
و برای لحظه‌ای که بگم: من مامان شدم!
برای خودم، برای دل همه‌ی چشم‌انتظارا، دعا می‌کنم…
یا رب، به حرمت این شب‌ها، هیچ دلی بی‌جواب نمونه👼🏻👧🏻
مشاهده ۲۱ پاسخ
منتظرتم کوچولو منتظرتم کوچولو قصد بارداری
عزیزم… اگر خدا بخواد، من همین روزها حضور تو رو توی دلم حس می‌کنم. زودتر بیا که دلم پر از عشق شده برای بودنت."#ناباروری#فرزندپروری
مشاهده ۳ پاسخ
مامان هدیه امام رضا مامان هدیه امام رضا هفته هشتم بارداری
دخترکم، فرشته کوچولوی من


امروز اگه بودی، ۲۱ روز از اومدنت به این دنیا می‌گذشت. ۲۱ روز که می‌تونست پر باشه از عطر تنت، صدای نفس‌های کوچولوت، و نگاه‌های معصومانت. دلم برای خودت، برای همین ۲۱ روز نگذشته، و برای تمام روزهایی که می‌تونستیم با هم داشته باشیم، یک دنیا تنگ شده

دلم برای روزهای بارداریم هم تنگ شده. برای اون حس قشنگی که داشتمت، برای تکون‌هات، برای تمام رویاهایی که با حضورت توی دلم پرورونده بودم. هر بار که بچه‌ای رو بغل می‌کنم، ته دلم یک بغض سنگین می‌شینه، یک حس غریب که دلم می‌خواد از ته دل گریه کنم. ولی خب، سعی می‌کنم صبور باشم، جلوی بقیه لبخند بزنم و نشون بدم که قوی‌ام.

اما تو خلوت خودم... تو خلوت خودم فقط مال منی. اونجا من آزادم که برای تو عزاداری کنم، آزادم که تمام این دلتنگی‌ها رو فریاد بزنم و برای نبودنت اشک بریزم. تو همیشه تو قلب منی، دختر قشنگم. یک تکه از وجودم که برای همیشه جای خالیش حس میشه.

دوستت دارم فرشته آسمونی من🪽👶🏻❤️‍🩹
مشاهده ۱۸ پاسخ
شری شری قصد بارداری
مامانهای برای منم دعا کنید باردار بشم از خدا میخواهم تمام اونهایی که چشم انتظارند تو اقدامند دامنشون سبز بشه و لطف خدا شاملشون بشه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان معجزه مامان معجزه هفته پانزدهم بارداری
نمی‌دونم کِی قراره بیای...
نمی‌دونم چند شبِ دیگه باید ستاره‌ها رو بشمرم
تا بالاخره یه شب،
خبر رسیدنت رو بشنوم.
اما یه چیزی رو خوب می‌دونم:
تو از حالا یه جایی توی قلبم جا شدی،
بی‌هیچ صدا، بی‌هیچ تصویر...
فقط با حس بودنت.
گاهی دستم می‌ره روی شکمم،
انگار که اونجایی،
انگار که می‌شنوی،
و من توی دلم برات لالایی می‌خونم...
مامانت هنوز تو رو نداره،
ولی با تو حرف می‌زنه،
تو رو تصور می‌کنه
و هر روز یه گوشه‌ی خونه رو برای بودنت خالی می‌ذاره...
می‌دونم روزی میای،
با یه جفت چشمِ بی‌گناه،
و یه لبخند که تمام خستگی‌های دنیا رو می‌بره.
تا اون روز،
بمون توی رویاهام...
با من، با قلبم، با امیدم.
۱۴۰۴/۳/۱۷
مشاهده ۹ پاسخ
مامان فندق مامان فندق هفته هفدهم بارداری
سلاااام صبح بخیر.نظرتون😜
خدایا شکرت این لحظه رو برای تمام چشم انتظارا از خدا می‌خوام🤲
مشاهده ۳۴ پاسخ
مامان مریمش مامان مریمش قصد بارداری
این ماهم پریود شدم بعد سه سال هر ماه داروها سنگین استفاده کردن انگار خدا برای من نیمخاد خوشبختل همه کسایی که خدا براشون معجزه می‌کنه حسرت یه بی بی چک مثبت رو دل من گذاشت منی که نه پدری دارم نه مادری حقم نبود بعد اون همه سختی یه بچه داشته باشم چقدر هر ماه نذر و نیاز کردم چقدر از این و اون حرف شنیدم ولی دیگه امیدی به هیچی ندارم حتی به خدا اونم دیگه برای من وجود نداره امیدوارم هر کسی اینجا هست زودی باردار شه و درد منم تجربه نکنه امیدوارم حداقل برای شما بخواد
پست موقت ببخشید ....🥲😭😭
مشاهده ۱۲ پاسخ
ارام ارام قصد بارداری
از خدای مهربونم می‌خوام توی این ماه محرم حاجت تمام کسایی که دلشون میخواد نینی داشته باشند رو بده بهمون یه صبر زیاد بده بتونیم حرفایی اطرافیانمون رو تحمل کنیم و بین این همه نینی یه نینی هم به ما بده می‌دونم که مهربونم تر از این حرفاس .
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان لوبیا مامان لوبیا قصد بارداری
هر خانه، هر قلب، هر احساس، هر لحظه از شادی بدون تو ناقص اسـت، فقط شـما زنان می‌توانید انها را تکمیل کنید روزن مبارک
انشاالله هدیه خدا به تمام چشم انتظارا در روز زن تو دلی های صحیح و سالم باشه🥰🙏
مشاهده ۷ پاسخ
ℬᎯℛЅᎯℳ ℬᎯℛЅᎯℳ قصد بارداری
محرم اومده،
ماه دلتنگی، ماه اشک... ماهی که رباب، بچه‌شو زیر آفتاب داغ بغل گرفت، ولی صداش خاموش بود...
ماهی که یه مادر، چشماش به گهواره دوخته بود و فقط صبر کرد... صبری که شبیه هیچ صبری نبود...

من این روزا، دلم شبیه ربابه...
شبیه همه‌ی مادرایی که دلشون برای صدای گریه‌ی بچه‌شون تنگه، ولی جز سکوت چیزی نصیبشون نشده...

دو بار توی وجودم زندگی جوونه زد...
دو بار با ذوق یه نبض تازه خوابیدم، رویا ساختم، اسم انتخاب کردم، لباس خریدم...
اما هر دوبار، قبل از اینکه صدای گریه‌ای بشنوم، قبل از اینکه بگن "مبارک باشه"، قبل از اینکه بغلش کنم... رفت...
رفتنشون یه‌جوری بود، که انگار یه تکه از جونم کنده شد و دیگه هیچ‌وقت برنگشت...

این شب‌ها که دلا می‌سوزه برای علی‌اصغر،
برای اشکی که حسین از صورت بچه‌ش پاک کرد،
برای آغوشی که خالی شد...

ازتون یه خواهش دارم...
برام دعا کنید...
دعا کنید خدا بهم دوباره بده... ولی این‌بار با صدای نفس، با رنگ سلامتی، با بغل گرمِ مادری...

نه برای من، برای دل اون بچه‌هایی که هیچ‌وقت فرصت "اومدن" نداشتن...
برای دو فرشته‌ای که زیر خاک نیستن... تو آسمونن...
و هر شب، مادرشونو تماشا می‌کنن که گریه می‌کنه...

به حق بی‌تابی‌های رباب...
به حق گلوی تیرخورده‌ی اصغر...
دعام کنید...
یا حسین





#قصدبارداری
#فرزندپروری
#قصدبارداری
مشاهده ۵ پاسخ
مامان ایلیا مامان ایلیا قصد بارداری
۲ روز مونده به موعدم به نظرتون بیبی نشون میده.
یک ماه اصلاح سبک رو شروع کردم
این ماه کلا بیخیال شدم و بهش فکر نکردم.
توکل بر خدا. هرچی خودش بخواد همان میشه.
۶ سال که منتظرم البته که خدا یکی از فرشته هاش رو بهم داده و مادر شدم برای بارداری دوم تو اقدامم.
#انتطار
#نینی
مشاهده ۵ پاسخ
💚🌱اُمید💚🌱 💚🌱اُمید💚🌱 قصد بارداری
دل‌نوشته‌ای برای آرزویی که هنوز بغلش نکردم…

گاهی دلم از این همه خواستن، از این همه دعا، از این همه گریه بی‌صدا، پُر میشه...
بغض می‌کنم وقتی صدای خنده‌ی یه بچه رو می‌شنوم...
اشک تو چشم‌هام جمع میشه وقتی یه نوزاد رو بغل می‌کنن و می‌گن "مبارکه"...
منم دلم می‌خواد… دلم می‌خواد بغلش کنم، ببوسمش، از ته دل براش لالایی بخونم...
حتی شده یواشکی، دست یا پای یه بچه رو بگیرم و تو دلم بگم:
"خدایا… به منم بده… سالمشو… صالحشو… اونی که سهم منه…"

نه حسادت می‌کنم، نه بی‌صبری… فقط یه دلتنگی مادرانه‌ست که توی دلم قد می‌کشه…
یه بغضیه که هر روز صبح باهاش بیدار میشم و هر شب باهاش می‌خوابم…
یه آرزوی کوچیک، ولی مقدس… یه بچه… یه صدای "مامان" شنیدن…

خدایا!
تو خودت شاهدی من چقدر دلم نازک شده برای این حس قشنگ...
تو خودت می‌دونی چقدر با اشک، با امید، با عشق دارم منتظرش می‌مونم...
خدایا… فقط خودت می‌تونی جواب این همه دعا رو بدی…
من منتظرم… با یه قلب پر از مهر و آغوشی که همیشه بازه برای اونی که هنوز نیومده...
مشاهده ۳ پاسخ
❤️👶🏻👧🏻💙 ❤️👶🏻👧🏻💙 قصد بارداری
نامه‌ای از دلی عاشق، برای کوچولوی نیامده اش

سلام عشق کوچولوی من...
نمی‌دونم الان کجایی، نمی‌دونم روی ابرا داری بازی می‌کنی،
یا توی گوش خدا زمزمه می‌کنی: "من هنوز نمی‌خوام برم پایین، هنوز دلم تنگ نشده..."
اما من...
من اینجام، هر روز، هر شب، با دلِ پر از تو، منتظرتم.

تو نمی‌دونی،
هر بار که لباس کوچیک بچه‌گانه‌ای دیدم،
تو رو توش تصور کردم.
هر بار که یه مامان بچه‌شو بغل کرده،
یه لحظه، فقط یه لحظه، تو رو تو آغوشم حس کردم.

می‌دونی کوچولوی من؟
من گاهی با شکمم حرف می‌زنم، حتی اگه خالی باشه...
گاهی دستمو می‌ذارم روش و می‌گم:
"یه روزی تو اینجایی... درست همین‌جا، زیر دستام، توی وجودم..."

و بعد چشمامو می‌بندم،
و تو رو می‌بینم—
با چشمای درشت و لبخند بی‌دندون، با دستایی که دنبال دست من می‌گرده...

من قول می‌دم وقتی بیای،
واست دنیا رو امن می‌کنم.
تو فقط بیا...

بیای، که لالایی‌هام برسه به گوشات.
بیای، که این بغض‌های بی‌صدا بالاخره جاشو بده به اشک شوق.
بیای، که بگم:
"من تموم شدم، ولی تو شدی تمومِ من..."

تا اون روز،
من اینجام،
مادری که هنوز بچه‌شو نمی‌شناسه،
اما بی‌وقفه دوستش داره...
مشاهده ۱۳ پاسخ
هانیــه✨ هانیــه✨ قصد بارداری
ببخشید که همش میام اینجا و از دردام میگم… اما میام اینجا با دوستای همدردم صحبت میکنم خیلی آروم میشم🫂
اخه تو دنیای واقعیم همه فقط لبخند و صبوریامو میبینن💔
.
.
این روزا، حال و هوام عجیب غریبه…
گاهی پر از نوری که نمی‌دونم از کجا میاد،
و گاهی تاریک‌تر از شب، بی‌صدا، بی‌رمق، بی‌احساس.

گریه‌هام بی‌وقفه‌ست، از اون گریه‌هایی که انگار می‌خوان از مغزت بیرون بزنن،
نه از چشمات…
گریه برای دخترکی که اسمش هنوز رو لبهامه،
برای لالایی‌هایی که هیچ‌وقت خونده نشدن،
برای قلبی که نصفه مونده…

من پر از امیدم
ولی انگار دلم ازم قهر کرده،
و من باورم نمی‌شه چقدر یه حس،
یه زندگی کوچولو توی وجودم،
منو از ریشه عوض کرد…

گاهی می‌شینم به همون پنج ماه فکر می‌کنم،
به حس تکون‌های آرومی که انگار یه عشق تازه داشت تو وجودم جوانه می‌زد،
به شوقی که باهاش بیدار می‌شدم،
به آرزوهایی که هیچ‌وقت به زمین نرسیدن.

عشق من، دخترکم…
تو تنها نبودی.
من هر لحظه با تو عاشق بودم.
و حالا که نیستی،
همه چیز توی من جا مونده،
یه حس خالی،
یه دلتنگی برای چیزی که هنوز تموم نشده ولی نیست…

و شاید بیشتر از هر چیز،
دلتنگ خودمم…
اون “هانیه”‌ای که بی‌فکر زندگی می‌کرد،
بی‌دغدغه، سبک،
نه مثل حالا که انگار هر قدم،
یه کوه درد رو دنبال خودش می‌کشه…

دخترم…
مامان هنوز هم با تو نفس می‌کشه.
با خاطره‌هات، با اسم کوچیک قشنگت که تو دلشه.
و می‌دونه که یه روز، یه جایی،
باز هم به هم می‌رسیم…

برای دلم دعا کنید، خییییلی محتاج دعاهاتون هستم😭
❤️‍🩹
مشاهده ۱۷ پاسخ