دیروز که روز سوم از شیر گرفتن بود .
پرنسا دیگه اسمش هم نیاورد .فکر نمیکردم انقد با درک باشه فکر میکردم اذیتم کنه .چون خیلی وابسته بود حتی برای خواب هاشم اذیت نمیکنه هم ظهر میخابه هم شب ولی خب یکم تایم خوابیدنش طولانی شده و من باید خودمو بزنم خواب تا پرنسا هم بخابه .
امروزم ک روز چهارمه ...خداروشکر پرنسا اذیتم نکرد ک منم غصه بخورم .سختیش فقط دو روز اول بود اونم بهانه نگرفت ولی خب اسمش ک میاورد من خودم بغضی میشدم چهره معصومش میدیدم و ناراحت بود .
منم مثل خیلی ها میترسیدم از شیر بگیرم حتی روش تدریجی میخاستم امتحان کنم ک دیدم اصلا پرنسا همکاری نمیکنه که ناچارن یهو سینه رو گرفتم ازش .۴روز میگذره .

چجوری جدا کردی؟تلخک اینا زدی؟

من دخترم شیرخشکیه
ولی پستونکو یه مدت فقط برای خوابا میدادم
برای خواب همونم یهو ندادم
دیگه ترک کرد
بنظرم اینجوری بهتره

منم ۳ روزه نمیدم البته ی وعده شیرخشک اخر شب میخوره اونم یکی دو ماه دیگ میگیرم .ولی دارم از درد سینه جون میدم😔😔

بهترین کار کردی آفرین راحت شدی اکثرا برا وابسته بودن به تن مادر هم می‌خورن شیر خیلی خوب همکاری کرده آفرین

دقیقا بدیش به همون طولانی شدن تایم خوابیدنه منم باید خودم بزنم به خواب تا بخوابه

عزیزم یه سوال چسب نواری فقط نوک سینه ات زدی یا کامل ؟من هم می‌خوام پسرم از شیر بگیرم خیلی اذیتم می‌کنه سر ده دقیقه ممه میخواد تو دهنش باشه

بسلامتی
دخترمنم اذیت نکرد و راه از شیر گرفتم من ۱۵ ماهگی از شیر گرفتش
قبلا شیر می‌خورد می‌خوابید الان با لالایی و قصه

خب خداروشکر من با حرفات امیدوار شدم
منم انشالله دو هفته دیگه میگیرمش

فاطمه من بیشتراسترس اینو دارم ک گاهی شایرادساعت ۵صبح گشنش میشه گریه می کنه اون موقع چیکارکنم بعد؟؟
اگه الان شیرشو کامل بگیرم منظورمه؟

عزیزم من چجوری بگیرم خیلی وابسته است به شبرم هر دقیقه میخاد که بخوره چسبم زدم فایده نداش

چطوری گرفتی

یهویی گرفتیش؟چون دختر من خیلی وابستس شبا هم با میمی میخوابه اصلا ول نمیکنه

پس خدا روشکر آسون گذشته منم دست به کار شم

الهی عزیزم،منم تدریجی نگرفتم اول دوشب فقط شبا خورد روزا نمیدادم بعدم کلا شبام نخورد،من مجبور شدم ۲۲ماهگی بگیرم چون باردارشدم،ولی منم راضی بودم ک یهو گرفتم چون خیلی وابسته به شیر بود شب تاصبح منو میدوشید غذام هیچی نمیخورد،اما بعد شیر گوش شیطون کر انقد خوب غذا میخوره،هردیقه میگه نام نام بده

الهی بگردم خدایاااا

خب خدا رو شکر عزیزم

فاطمه خانوم سینت رو دوشیدی ؟ یا همون‌جوری موند