خیلی دلم گرفته دوست دارم های های گریه کنم دختر اولم چهار سالشه خیلی بهونه گیری میکنه خودم سیستمم بهم ریخته مامانم اومده پیشم بهش میگم فلان غذا رو بزار میگه من دوست ندارم میگم فلان چیزو درست کن میگه نفخ داره یا میگه کسی که نیومده انگار باید فقط مهمون باشه غذا خوب درست کنه خودمم میخوام یه چیزی درست کنم با وجود اینکه کتف درد دارم جای بخیه هام درد میکنه نمیزاره میگه بشین زائو نباید کار کنه خب باید بهم برسی دیگه شوهرمم که همش سرکاره مثلا قرار بود یه هفته مرخصی بگیره از روز اول رفت سرکار تازه دیرتر میاد بعد همش خستس بهشم تا میگی میگه باید کار کنم پارتی ندارم و فلان خلاصه خیلی بهم ریختم خدا کمکم کنه برام دعا کنید افسردگی نگیرم

خوشبحالتون که مادر دارید کاش منم مامانم زنده بود فقط، کنارم بود دست به سیاه سفیدم نمیزد🥹

منم همینم احساس میکنم سوتغذیه گرفتم از بس میگن این خوب نیست اون خوب نیست،همش غذاهای بد مزه میگن خوبه،باور میکنی بیشتر وقتا شبا با یه تیکه نون میخابم یا یه تیکه کیک یا بیسکوییت😕چاره ای نیست باید فقط تحمل کرد ک بگذره

زن زائو باید غذا مقوی بخوره تا بتونه بعد ده روز بلند بشه ..برنج برات درست کنه لای برنج گوشت مرغ یا گوسفند بزاره یکمم زیره بریزه با روغن محلی ..کاچی حتما بخور

درکت میکنم
یه چیزی بهت میگم تا یکم امیدوار بشی
من وقتی بچم بدنیا اومد بچه اولم دو سالش بود و هیچ کس پیشم نیومد حتی مامانم همه کارام باید خودم میکردم خیلی خیلی افسرده شدم چون اصلا نمی‌تونستم تحمل کنم مخصوصا که بچه اولم هم خیلی کوچیک بود و پسر خیلی فوضولی شده بود ولی خب یه جوری کنار اومدم تا شد چهل روزش الان دیگه داره عادی میشه با این وجود که بچه اولم همش میخواد بزنتش پس نگران نباش درست میشه کم کم

تو چقد منی!!
منم دخترم ۴سالشه روانیم کرده
همش داداششو اذیت میکنه گناهم داره چون الان ۳ماهه پامونو ازخونه بیرون نزاشتیم بخاطر الودگی هوا
شوهرمنم همش سرکاره
تا بهش میگم قراربود بچه دنیا بیاد کمتر کارکنی میگه زندگی خرج داره.
منم اصلا کمکی نداشتم ازاول‌.