سلام خانما میخوام از تجربه زایمانم بگم
از ۳۸ من هی میرفتم دکتر و نوار قلب میدادم و معاینه میشدم تا اینکه ۳۹ هفته دکتر گفت هم خودتو خسته کردی هم منو بیا برو بستری شو بزایی😂 خودم تا صبح میزاوونمت😂
ک خلاصه ساعت ۸ شب بستری شدم تو ی اتاق جدا یعنی همه تو اتاق جدا بودن هیچکس با هم نبود و من کلا ی ماما بالا سرم بود و همه کارامو اون انجام میداد حتی زایمان

۲ پاسخ

خب عزیزم بقیش

کدوم بیمارستان بودی گلم

مقالات مرتبط

آزمایشات نوزادان بستری در NICU
آزمایشات نوزادان بستری در NICU چیست؟
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد را چگونه تنظیم کن...
شرایط ایمنی مناسب برای اتاق نوزاد
شرایط ایمن و مناسب برای اتاق نوزاد و محیط اطراف

سوال های مرتبط

مامان Golbarg مامان Golbarg ۸ ماهگی
سلام به همه مامانا
اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بگم

من سرکلاژی بودم که سرکلاژمو ۳۸هفته باز کردم و از ۳۹هفته معاینه تحریکی میشدم تقریبا هر یکروز درمیون
هم ماما همراه و هم پزشکم
دفعه اخری که پیش ماما رفتم گفت اگر تا ۴۰هفتت زایمان نکردی بیا بستری شو یا هرشب بیا نوار قلب بگیر
من هم چهل هفته رفتم بستری شدم و با امپول فشار دردام شروع شد
من از بیدردی اپیدورال استفاده کردم خیلی راضی بودم از ساعت ۹شروع بستری بود و ساعت ۳ زایمان کردم
تجربه خوب و عالی بود اگر از بیدردی استفاده کنین بنظرم بهترین زایمان طبیعی هست خیلییییی خوب بود
مشاهده ۶ پاسخ
مامان ارسلان مامان ارسلان ۸ ماهگی
رفتم معاینه .نامه بستری داد .زنگ زدم ماما همراه گفت ساعت ۶ بیا گفت راه برو تا اون موقع بعد بیا هر دوهم ماما .هم دکتر گفتن تا شب ب دنیا میاد
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان ..... مامان ..... ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی با اپیدورال

شنبه ۲۹ شهریور ۳۹ هفته ۶ روز ساعت هشت بستری شدم
دکتر بهم یک چهارم قرص داد که دردم شروع بشه
بیمارستانی که بودم دولتی بود
اما از خصوصی چیزی کم نداشت واقعا
من خودم تو اتاق تنها بودم و همراهی هم میتونست تا آخر کنارم باشه
فقط موقع معاینه و زایمان باید میرفت بیرون از اتاق
تو اتاق من اصلا برای زایمان نباید جابجا میشدم به یک اتاق یا تخت دیگه
همون تخت تبدیل می‌شد به تخت زایمان
تخت برای استراحت همراهی و صندلی راحتی ،تخت احیای نوزاد و حتی وزنه هم تو اتاق بود ،ی اتاقک کوچیک برای داروها بود هرچی میخواستم و نیاز داشتن اونجا بود تو همون اتاق خودمون
سرویس بهداشتی و حموم هم بود تو اتاق
یک سانت بودم که بستری شدم و ساعت یازده دو سانت بودم .
مشاهده ۲ پاسخ
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت یک

39هفته سه روز رفتم گفتم میخام بستری شم اصلا قبول نمیکردن تا قبلش هی میرفتم میومدم میگفتن ن تا این ک شب پانزدهم رفتم بیمارستان و همینجوری نوار دادم ضربان بچم یکم بالا بود ب دکتر نشون داد گفت بستری شه من هول کرده بودم دیگ وسیله هارو دادم شوهرم کارا بستری کرد و بستری شدم منو با لباس صورتی بیمارستان بردن تو یه اتاق و گفتن بخواب. و سرم وصل کردن سرمی ک هر قطرش ده ثانیه ب ده ثانیه می‌ریخت بادوسه سانت بستری شدم و درد پریود ساعت هشت شب سرم وصل شد بهم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان دلبرکم مامان دلبرکم ۱ ماهگی
تجربه زایمان ✨
۲
ساعت ۴رسیدم بیمارستان
دکتر اورژانش زنان معاینه کرد و گفت دهانه رحم بستس و بچه بریچه من پاشو حس کردم !
ان اس تی دادم ضربان قلب بچه بالا بود.سونو نوشت تو سونو همه‌چی اوکی و بچه هم سفالیک بود
دکتر گفت امشب بستری شو و فردا دکتر خودت بیاد بهت سر بزنه بعد مرخصت میکنه
اصلا دلم راضی به بستری شدن نبود و اصرار به این داشتم برم خونه نذاشتن
بستری شدم زایشگاه
تا بستری شدم ماما زایشگاه مجدد معاینه کرد
گفت دهانه رحم ۱ سانته
اماده شو برای زایمان
قیاافه من اون لحظه این بود 😰🫨😭
مشاهده ۳ پاسخ
مامان بچه مامان بچه ۳ ماهگی
تجربه زایمان من ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ (پارت اول):
چهل هفتم تموم شده بود برا چهل هفته و یک روز وقت گرفته بودم از بیمارستان . رفتم بیمارستان دکتر بستری برام نوشت . رفتم اتاق تریاژ ،ماما نشست حساب کرد هفتمو گفت شما ۳۹ هفته ای برو یه هفته دیگه بیا . من گفتم از روی انتی من الان چهل هفتم تموم شده ولی اون حرف خودشو میزد دعوامون گرفت گفتم تا دکتر نیاد من جایی نمیرم . بهش گفتم دو تا دکتر حساب کردن چهل هفته‌م تمومه تو حساب میکنی هنوز ۳۹ ام . خلاصه دکتر اومد و گفت چهل هفته‌اش تمومه و بره بستری شه . ماما خیلی ضایع شد (تو این شرایط به حرف ماما گوش نکنید از زبون دکتر بشنوید همه چیزو) پرونده تشکیل دادم و بستری شدم...
مشاهده ۱ پاسخ
مامان اولی💙 مامان اولی💙 ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲:
۳۸ به علت انقباض زیاد بستری شدم و پرستاری اون قسمت دوبار منو معاینه کردن و گفتن دهانه رحمت نیم سانت باز هستش
دکترمم هم به گفته ی اون پرستاران دیگه منو معاینه نکرد گفت ممکنه لکه بینی بگیری.
خلاصه آخرین باری که رفتم دکتر بهم گفت من شنبه ۲۵ مرداد تو بیمارستان دولتی شیفتمه بیا اگه آمادگی زایمان داشتی بستریت کنم
طبق این حرف من شنبه میشدم ۳۹ هفته و دو روز
منم همه تلاشمو کردم تا اون تاریخ دردم بگیره
ولی هیچ فایده ای نداشت ودردی سراغم نیومد
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دنیز مامان دنیز ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی-۲
خلاصه رفتم خونه تا شوهرم مامانم بره بیاره ساعت ۱۲ شب شد
اومدم بیمارستان بستری کردن گفتن چرا دیر کردی فلان فلان
من با درد خیلی کم بستری شدم اونم فکر کنم به خاطر معاینه بود
یکی هم از شانس من کنار تختم درد. داشت های دردش میومد جیغ میزد داد میزد منم اون روز تا صبح ۶ نخوابیدم
تا صبح دوتا نوار قلب گذاشتن
قلب بچه خوب بود ولی انقباض نشون میداد منم هیچی که هیچی دکتر هم یبار دیگه اومد معاینه تحریکی کرد خلاصه یه نیم ساعت دردم اومد باز آروم شدم
دیگه گفتم فردا صبح مرخص میشم میرم تا دو سه روز که طبق گفته ماما چهل هفته میشم میام
مشاهده ۱ پاسخ
مامان فَرحـღان👼🏼💙 مامان فَرحـღان👼🏼💙 ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت۱ اگر ترسو هستی و حالت بد میشه نخون اصلا ........




۳۸هفته و ۴روز رفتم ویزیت دکترم ک دکترم گفت همه چی خوبه ۳سانت باز شدی و صدای قلب بچمو گذاشت ولی بهم گفت امشب برو یه ان اس تی بده رفتم بیمارستان فرقانی (از نظر من همه جوره عالی بودن هم تمیزی هم اخلاق هم کاری راضی بودم تا اخرش) دیگه رفتم ان اس تی دادم گفت هر ۳دقیقه انقباض داری معاینه کرد گفت ۳/۵سانتی باید بستری بشی دیگه ساعت ۱۱ شب بستری شدم از ساعت ۱۲تا ۲شب تو اتاق بستری بودم خودم بلند شدم ورزش کردم و دیگه درازکشیدم رو تخت
مشاهده ۳ پاسخ
مامان 🩷هدیه خدا مامان 🩷هدیه خدا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من .
من از اول طبیعی میخواستم ورزشا رو انجام میدادم پیاده روی از ۳۷ هفته روزی یک ساعت داشتم. شیاف گل مغربی هم از ۳۷ هفته استفاده میکردم خلاصه هر کاری لازم بود انجام دادم ماما هم گرفته بودم . دیگه یک روز مونده بود به تاریخ زایمانم من از ساعت ۱ شب دردام شروع شد
صبحش رفتم بیمارستان برای نوار قلب که معاینه کردن گفتن ۲ سانتم بستری کردن چون دردام شدید بود
مشاهده ۱ پاسخ
مامان اِلینا🐥💗 مامان اِلینا🐥💗 ۶ ماهگی
سلام اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بزارم 🙂

پارت یک
من روز هشتم تیر رفتم بیمارستان نوار قلب گرفت و معاینه انجام داد و گفت اصلا دهانه رحمم باز نشده و خیلی هم سفته
با اینکه پیاده روی انجام داده بودم و ورزشایی مثل اسکوات و چمباتمه انجام داده بودم ولی هیچ تاثیری نداشت شربت خاکشیر هم خورده بودم
ولی هیچی. خلاصه که بهشون گفتم بخاطر یه شرایط و مشکلاتی باید زایمان کنم و قبول کردن و گفت فردا صبح بیا بستری بشی دکتر ماما بهم گفت روغن کرچک بخورم و پیاده روی کنم و قرص گل مغربی شیاف کنم واسم یه سونو هم نوشت و انجام دادم
فرداش ساعت شش و نیم صبح بیدار شدم و دوش گرفتم و صبحونه خوردم و راه افتادم سمت بیمارستان 🫠 رفتم اورژانس بهم گفتن باید نامه بستری بیاری :/ حالا باید تا ساعت ۱۰ صبح صبر میکردم دکتر زنان بیاد و نامه بستری بگیرم یه ساعتی منتظر موندم و دکتر اومد و منو دید و شناخت گفت چرا مستقیم نیومدی زایشگا😑 اینجوری اذیت نمیشدی یه دکتر دیگه هم معاینه تحریکی انجام داد و گفت یه فینگری بعدم نامه بستری گرفتم و رفتم کارای بستری رو انجام دادم و ساعت ۱۱ صبح بود بستری شدم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان مهرو کوچولو مامان مهرو کوچولو ۳ ماهگی
یه کم تو اورژانس معطل شدم. بهم لباس دادن که عوض کنم و بعدش سوار بر برانکارد منو بردن بخش زایشگاه
میتونم بگم از یه دیوونه خونه یهو وارد بهشت شدم. همه جا ساکت. همه چی عالی.
اونجا یه ماما اومد دانشجو بود. کلا دانشجو هاشون خیلی بی اعصاب بودن اما اونایی که سابقه بالا داشتن بسیار مهربون بودن.
ماما شیفت من اومد خودشو معرفی کرد. یه اینترن اومد معاینه ام کرد. گفت دهانه رحم کامل بسته اس.
یه کم اونجا نشستم و ماما اومد گفت برو اتاق ۲
درباره اتاق ها بخوام بگم بسیار تمیز بودن. اصلا شبیه اون چیزی که تعریف میکردن نبود. هر اتاق سویس جدا داشتم. تخت برقی و دستگاه نوار قلب داشت. یه صندلی تخت شو برای همراه و کلا خیلی تمیز بود. خدماتی ها یکسره در حال طی زدن بودن. من ساعت ۴ بعد از ظهر بستری شدم. یه اینترن اومد ازم nst گرفت و تو همین حین شیفت عوض شد و یه خانم با سابقه اومد خیلی مهربون بود گفت من ماما شیفت شما هستم هرکاری خواستی به من بگو برات انجام میدم. .
مشاهده ۲ پاسخ
مامان گندم 🩷🥹 مامان گندم 🩷🥹 ۴ ماهگی
تجربه زایمان
من طبق آن تی چهل هفته کامل بودم شنبه رفتم بهداشت همه چیو چک کرد گفت خوبه حتی زیر درستش تکون خورد گفت خوبه هی من گفتم برم بیمارستان ی nstبدم گف ن همه چی خوبه برو هفته بد بیا تا بهت نامه بدم بری بستری شی
من از ۲۶ هفته یوگا بارداری و ورزش هارو شروع کرده بودم این دوهفته آخرم خیلی شدید ادامه دادم ولی هیچ دردی نداشتم
ماما همراهم گفت برو ی nstبده طبق اون بیمارستان میگ چیکار کنی
منم ب دلم افتاده بود رفتم ک گفتن باید بستری بشی نوار قلب خوب نیس
ولی ی سانت بود دیگ ساعت ۱ بستری شدم و آمپول فشار زدن برام
تا چهار رو توپ بودم و ورزش میکردم ساعت چهار و نیم دکتر اومد معاینه تحریکی کنه یهو کیسه آب ترکید و لجن خالی بود🫢
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان مسیحا💙مهراس مامان مسیحا💙مهراس ۳ ماهگی
دکتر گفت چهارشنبه بیا بازم ویزیتت کنم و اگه شد بستری بشی چهارشنبه دقیق ۴۰ هفته بودم تواون یه هفته هم همه کار کردم
تا چهارشنبه رفتم و با گل مغربی معاینه کرد ک یه کم دهانه نرم تر بشه گفت ۲سانتی ولی معاینه ات خوب نیس دهانه رحم سفت و دولایه شده
گفتم منو بستری کن من هیچ دردی هم ندارم خسته شده بودم دیگه
دکتر بستری کرد و تا کارمو کردم ساعت۱۲ سرم فشار وصل کردن (تو زایمان قبلیم باامپول فشار ۱۰ساعت زایمانم طول کشید) اینم گفتم انشالله تا شب تموم
ماماهمراهم اومد و ورزش هارو شروع کردیم و بعددوساعت معاینه کرد گفت ۳ سانت ولی همچنان سفت و دولایه دردهای کمی هم داشتم تا ساعت ۵ ورزش کردم و دکتر کیسه اب و زد
دردهام بعدش داشت شدید میشد ورزش کردم روتوپ رفتم دوباره با گل مغربی معاینه تحریکی کرد ماماهمراهم .تا ساعت ۱۲ شب شدم ۶سانت با دردهای خیلی زیااااااد حتی از زایمانم قبل هم دردهام ب جرئت میگم بیشتر بود خیلی تند و شدید بود و اینکه پیشرفت زیادی نداشتم خستم میکرد
پارت بعد
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نی نی مامان نی نی ۷ ماهگی
خانما دکتر گفت ی سانت باز شدی برو سونو بده شاید بستری بشی تو نوار قلب جنین هم درد نشون داده
گفتم نمیخوام بستری بشم درد ندارم
حالا چ کنم😭
مشاهده ۷ پاسخ