چطور بچه هایی با سلامت روان بالا تربیت کنیم؟✅️🧠
قسمت اول؛

با رعایت ده تا رفتار به شدت ساده💭
🗺۱_روتین قابل حدس:مغز در حال رشد بچه باید بدونه در طول روز چیکاره ست و کِی وقت انجام کدوم کاره!چون ابهام اضطراب میاره و اضطراب قاتل سلامت روانه....

🎯۲_جدی گرفتن تفاوت های فردی و احترام گذاشتن به اونها؛یه بچه ای درونگراست،یکی برونگرا.یکی ریسک پذیره،یکی محتاط.
مقایسه نکردن و شرم و گناه ندادن بابت چیزی که هست ینی محافظت از سلامت روان!

🪅۳_توجه،بغل،بوس و بازی های بی قید و شرط!
همه ما نیاز داریم به ''دوست داشته شدن''واحساس "دوست داشتنی بودن" داریم.توجه و بوس و بغل زیاد بیشتر از هر لباس و اسباب بازی گرون برای بچه واجبه.احساس دوست داشتنی بودن یعنی دلبستگی امن!

🔋🪫۴_پذیرش احساسات؛
بچه ای که یاد میگیره؛《میتونی عصبانی باشی،اما نمیتونی بزنی!》،《ازش متنفری؟،بیا در موردش حرف بزنیم!》،《ناراحتی؟اشکال نداره که گریه کنی》متوجه میشه که احساسات در خطر نیستن!
+کسی که بدونه احساسات رو میشه فهمید و بهشون اجازه حضور داد،سه هیچ از بقیه تو سلامت روان جلوتره!

تصویر
۶ پاسخ

مرسیییی😘👏

عالی بود

عالی بود ❤

بسیار عالی.ممنون بابت مطالب مفیدتون

یه دنیاااااااااا ممنون بخاطر مطالب خوب و مفیدی که با ما به اشتراک میزاری 🥰🥰🥰

مرسی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
همه داریم تلاش میکنیم که بهترینها رو برای بچه هامون خلق کنیم از مناسبترین تغدیه تا رفتار و بازی و .... حواسمون به خوراک جسم و روحشون هست

ولی ما تنها کافی نیستیم

پدر 🧔‍♂
موجودی که وجود مثبتش در رشد بچه ها به اندازه ی مادر مهمه

ساعاتی که پدر با کودک وقت میگذرونه
بازی میکنه
کتاب میخونه
ساز میزنه
یا هر فعالیت دیگه ای بخش مهمی از مغز کودک و فعال میکنه که به زبان و احساسات ربط دارند

_ رشد هیجانی و عاطفی

_ایجاد دلبستگی ایمن که این دلبستگی پایه سلامت روانی کودک در آینده است

_افزایش اعتماد بنفس

_یادگیری تنظیم هیجانات
چون  پدرها در بازی هیجانات جدیدی رو به کودک تجربه میدهند

_کاهش وابستگی صرف به مادر با حضور فعال پدر اتفاق میفته

_تقویت رشد شناختی وفکری 👇
پدرها کودک را برای تجربه های جدید تشویق میکنند حل مسیله و تقویت کنجکاوی را به انها آموزش میدهند

_سبک بازیهای پدر با مادر متفاوته
بازیهای پرتحرک پدر برای رشد جسمی و حرکتی کودک به شدت مفیده
پر هیجان تر و ریسک پذیر ترهست و کودک کارهایی را انجام میدهد که برایش چالش برانگیز است


_البته کمیت و کیفیت زمانی که پدر برای کودک وقت میگذرونه مهمه
حتی ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بی وقفه بدون موبایل و با حضور کامل ذهن در روز میتونه معجزه کنه
ورابطه ای عمیق و ماندگار بین پدر و فرزند ایجاد کنه
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ سالگی
موردی که زیاد تو گهواره باهاش مواجه میشم و دوست داشتم درموردش بنویسم آوردن فرزنددوم با فاصله سنی کم از بچه اول هست.روی صحبتم با اونایی هست که هنوز بچه اولشون زیر بیست ماه هستن و باردار میشن.
قطعا همه این جمله رو زیاد شنیدیم که"فلان چیز ریشه در کودکی داره!" خیلی از آسیب های نسل ما ریشه در کودکیمون داره که بخشیش بخاطر فاصله کم از خواهر و برادرامون هست.باتوجه به رشته تحصیلی و شغلم موارد زیادی از آسیب های روحی مثل استرس بالا؛خجالت؛ عدم عزت نفس؛ علاقه به خود بزرگ بینی و...میبینم که بعد از جلسات مشاوره متوجه میشیم که ناشی از همین مورده. شنیدین میگن بچه های اول مسئولیت پذیرتر و دلسوزترن. درستم هست در ۸٠درصد بچه های اول این موارد صدق میکنه ولی آیا اینا نکات خیلی مثبتن؟ خیر... اینا بخاطر زود بزرگ شدن بچه های اول بعد از اومدن بچه دوم یا سوم هست. چون بچگی نکردن و مجبور شدن زود بزرگ بشن. هرچند سنی نداشتن ولی همه به چشم بزرگتر دیدنشون که تو بزرگ شدی نباید فلان کارو انجام بدی؛ تو بزرگتری تو دعوا تو کوتاه بیا؛ تو بزرگ شدی باید حواست به کوچیکتره باشه و....به همون نسبت بچه دوم آسیب میبینه به شکلهای دیگه؛ چون تاپیک محدودیت کلمه داره نمیتونم بنویسم.
تعداد بالا بچه اوردن اونم تو شرایط الآن کشور هنر نیست بلکه خوب وقت گذاشتن برای بچه ها هنره. اگر روزی رسید که حس کردی تمام و کمال به روح و جسم بچه اولت میرسی به اندازه کافی براش کتاب میخونی باهاش بازی میکنی؛ حواست به رشد جسمی و روحی و عقلیش هست؛ میتونی دوتا بچه با دوتا نیاز مختلف رو هندل کنی اونموقع به بچه دار شدن مجدد فکر کنین خواهشا. بیشتر هم منظورم نیازهای روحی و فکری هست.همه بچه ها بزرگ میشن اون چیزی که مهمه وقت گذاشتن برای آموزششون هست
مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱ سالگی
👩🏻‍🍼🖇چرا بچه ها "سخت ترین" احساساتشان را برای مادرشان نگه می دارند؟

بچه ها معمولا کنار پدر ها رفتار خوبی دارن.خوب غذا میخورن،خوب گوش میدن و بازی میکنن،اما وقتی کنار مادر هستن اشک ها و کج خلقی های اونها شروع میشه.
بچه کنار کسی که احساس امنیت کنه احساساتش رو پنهان نمیکنه و یک مادر به اندازه کافی "امن"هست که فرزندش بخش به هم ریخته اش رو نشان بده.
بچه ای که کنار پدرش آرومه،ذاتا آروم نیست.اما یاد گرفته که برای رضایت پدر باید کنترل خودش رو حفظ کنه.اما کنار مادر نیازی به نمایش نیست چون میدونه که؛"عشق مادر با رفتار های اون تغییر نمیکنه"

بچه به خوبی میدونه که مادر تنها کسیه که وقتی اون در حال تجربه سخت ترین احساساتشه میتونه اونهارو کنترل کنه و نزدیکش بمونه.

رفتار بچه ای که عصبانی میشه،جیغ میزنه و سر مادر داد میزنه طبیعیه.
اسمش بی احترامی یا لجبازی یا رفتار بد نیست!
این دقیقا امنیت و اعتماده!این سیستم عصبیه که بالاخره تونسته در آغوش مادرش اونقدر آرام بشه تا همه چیز رو تخلیه کنه.

اشک های کودک بر علیه مادر نیست،بلکه اشک ها در آغوش مادر به راحتی جاری میشن،چون اون "امن ترین" جای دنیا برای کودکه!
مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی

ما مادرها همیشه چالش حفظ اسباب بازی رو داریم با دلبندانمون....

مراقبت از اسباب‌بازی‌ها رو به کودکان باید یاد داد...


با تهیه اسباب‌بازی، حس کنجکاوی کودک رو تقویت کنید.
و اجازه بدید حس کنجکاوی کودکان با خراب کردن اسباب بازی‌هاشون پاسخ داده شه تا آرام آرام جذابیت این کار برای اونها از بین بره...
●●●دقت کنید ،اسباب بازی های ارزان تر تهیه کنید که اگر هم خراب کردن دلتون نسوزه🤪

کودک در سنین دو یا سه سالگی و پائین‌تر از اون مراقبت از اشیای شخصی رو در سالم نگه داشتن اونها نمی‌دونه.

نکته همینه که خیلیا نمیدونن و مدام حرص میخورن😁

بچه به استفاده از وسایلش تمایل داره و خراب کردن اسباب بازی رو هم نوعی استفاده از اون می‌دونه
کودکان هر اندازه به هفت سالگی نزدیک می‌شن حس مراقبت از وسایل درونشون قوت می‌گیره....

●●●متاسفانه این وسطا خیلیا به مادر بیچاره تز میدن که :
وای دعواش کن خراب نکنه ،اگر مدام خراب کنه عادتش میشه و ...

نکته اینه که این عزیزان رفتار بچه و دنیای بچگی رو با رفتار بزرگسالی و عادت های اون زمان مدام قیاس میکنید
مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
ترک پوشک

منم مثل بیشتر مامانا میخواستم بعد از دو سالگی برای گرفتن از پوشک اقدام کنم ولی با توجه به علایمی که در دخترم دیدم و راهنمایی مشاور و روانشناس کودک و مقالاتی که خوندم اقدام کردم و الان دو ماهه که دخترم و کامل و به راحتی از پوشک گرفتم

طبق نظر راونشناسان کودک از ۱۸ ماهگی تا ۳۰ ماهگی برای ترک پوشک میشه اقدام کرد
این عدد برای هر بچه متفاوته و هیچ دو بچه ای شبیه به هم نیستن
فقط باتوجه به آمادگی و علایمی که کودک نشون میده میشه متوجه شد

حالا اون علایم چیه؟

_حرکات روده منظم و قابل پیش بینی باشه 

_با مفهوم دسشویی و اینکه اون مکان برای چه کاریه و کامل متوجه باشه

_جیش و پی پی رو تشخیص بده

_خشک بودن لباس برای حداقل دو ساعت

_خشک بودن لباس بعد از چرت روزانه

_ برای رفتن به دسشویی علاقمند باشه

_برای پوشیدن شورت علاقه نشون بده و پوشکش و دوس نداشته باشه

برای بعضی بچه ها ممکنه همه این علایم و نداشته باشن

خب حالا باید چیکار کنیم ؟

_برای شروع طبق اون ساعاتی که میدونیم نیاز داره به دسشویی اونو میبریم
بدون هیچ فشاری👍
مثلا بعد از بیدار شدن از خواب شبانه

_هرگز مداام از کودک نپرسید جیش داری؟
چون عادت میکنه و حس کنترل گری بهش دست میده اون باید خودش این حس و بدونه و با گفتار یا رفتار بهتون بفهمونه که وقتشه
اگه دیدید مشغول بازیه و علایمی داره که نیاز به دسشویی داره با صدای بلند بگید من دارم میرم دسشویی کی با من میاد

_روزای اول از مایعات و غذاهای پرفیبر استفاده کنید تا عضلات مثانه قوی بشه

ادامه در کامنت اول👇
مامان سهراب👶 مامان سهراب👶 ۲ سالگی
سلام مامانای مهربون خداقوت بهتون خسته نباشید که اینقدر برای کوچولوهاتون زحمت میکشین🤗

پنج ماهی میشه که میرم مشاور برا تربیت صحیح و آگاهانه سهراب یه دفعه در مورد یه موضوع مهم تاپیک زدم و چند نفر گفتن بازم بزار خودمم خیلی دوس دارم چیزایی که میگن رو بیام اینجا بنویسم تا درموردش بحث کنیم
اصلی ترین موضوع که همه اتفاق های زندگی بچه ها روی همون قضیه میچرخه و مشاورم هر جلسه روی این قضیه تاکید داره که در طول روز اصلا کلمه نه رو به بچه نگید بزارین آزاد رها باشه فقط در مواقع خطر نکن رو نگید کل حس اعتماد به نفس بچه روی همین موضوعه
شاید شما تاحالا اطرافتون دیدین که بچه هایی بودن که تو سن یک تا دو سالگی خیلی شر بودن از در دیوار بالا میرفتن ولی وقتی ۳ سالشون شده اروم شدن شاید هم کمتر مثلا تو ۲ سالگی فکر نکنین که اون بچه خوبی شده یا درست شده نه اوج سن بچه تا سه سالگی بچه ایی که اونقدر شر بوده وقتی یهو اروم میشه دلیلش فقط نکن بشین های بیش از حد والدینش بوده و این میشه سرکوب احساسات و این میشه آغاز همه حس ها و کمبود اعتماد به نفس ..
مشاورم همیشه میگه از این نترس که پرو بشه غیرقابل کنترل بشه چون این روند فقط تا سه سالگی ادامه داره بعدش کم کم قطع میشه ...
یک چیزی که خیلی توی اعتماد بنفس بچه موثره و مشاورم پیشنهاد داد اینکه ببرمشون سوپری و بزاریم هرچی دلشون میخواد بردارن بهشون قدرت عمل بدیم

ادامه شو تو تاپیک ها مینویسم..
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ سالگی
مهد کودک
سلام مامانای عزیز
مدتیه خیلی ازم درمورد مهد سوال میشه. از طرفی هم بارها یک سری تاپیک و کامنت خوندم درمورد مهد که جای بحث داشتن.
مهمترین مطلب درخصوص تفاوت بچه ها و شرایط خانواده هاست. یه موردی که وجود داره و اغلب نادیده گرفته میشه تفاوت روحیات بچه ها وشرایط پدر و مادر و تاثیر این دو در مهد گذاشتنه.
احتمالا بارها شنیدین که میگن یه روانشناس گفته تا زیر 3 سال مهد نذارین. یه مشاور گفته تا فلان سن بچه رو باید شیر بدید و....
متاسفانه خیلی از همکاران ما هم حتی این رو ندید میگیرن که یه نسخه ثابت نمیشه برای همه پیچید. بچه ها متفاوتن یکی وابسته تره یکی مستقل تر یکی از نظر جسمی ضعیغتره یکی قوی تر یکی خجالتیه یکی نه، یکی براش مهد رفتن خوبه یکی نه.
درمورد مهد فرستادن هر کی از من سوال میپرسه چندتا مورد بهش میگم.
1.اگر مادری هستی که از تو خونه موندن افسرده شدی دیگه انرژی سابق رو نداری.  این افسردگی داره روی جنبه های مختلف بچه داریت اثر میذاره مثلا بی حوصله و پرخاشگر شدی. نیاز داری یک ساعتهایی از روز رو برای رفرش کردن خودت صرف کنی. حتما به مهد فرستادن بچه ات ولو 2 روز در هفته فکر کن.
2. اگر تایم زیادی از روز رو فرزندت پای تلویزیون و گوشی میگذرونه حتما به مهد فرستادنش فکر کن.
3. اگر مهاجر هستی و در کشور غریب دست تنها هستی هم برای سلامت روان خودت و وارد اجتماع شدن خودت و هم برای یادگیری هر چه زودتر زبان دوم توسط کوچولوت حتما به مهد فرستادنش فکر کن.
حضور مادر کنار بچه تا 3 سالگی خیلی مهمه ولی نه فقط حضور فیزیکی بلکه حضور تمام و کمال مادر از نظر ذهنی وقتی کنار بچه ها هستیم.
تاپیک بعدی یک سری مزایا و معایب مهد و همینطور نکات مهد خوب رو مینویسم.
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ سالگی
مهد کودک
در ادامه تاپیک قبلی...
یک باور غلطی که در بین ایرانی ها از زمان قدیم وجود داره اینه که مهد جای مناسبی برای بچه ها نیست و بهتره در صورت نیاز بچه پیش مادر بزرگ ها و پدربزرگها بزرگ بشه تا مهدکودک!
درحالیکه مشخصا ثابت شده بچه هایی که وقت زیادی رو پیش مامان بزرگها هستن در آینده بچه های محافظه کاری هستن جسارت لازم رو به دست نمیارن؛ اون رشد اجتماعی مناسب رو بدست نمیارن.
چون به هرحال فرزندان ما پیش والدینمون امانت هستن؛ نهایت تلاش خانواده هامون بر اینه که از هر حرکتی کودک رو منع کنن که مبادا آسیب ببینه از طرفی هم بچه پیش والدین ما بچگی لازم رو نمیکنه. وقتی پیش کسانی قراره هرروز باشه که فاصله سنی خیلی زیادی از بچمون دارن بچه نمیتونه همبازی خوبی داشته باشه. بچه ها باید درکنار بچه های دیگه رشد کنن.
مهد خوب بسیار خوبه. و از طرفی مهد بد هم به همون اندازه آسیب زننده است.
ایلیا از بچگی راحت میتونست با همه ارتباط برقرار کنه و خجالتی و وابسته نبود ولی تو همین یک ماهی که به مهد رفته رشد اجتماعی فوق العاده تری داشته؛ بازی کردن با همسن و سالهاشو یاد گرفته؛ استقلالی به دست آورده که هرگز من نمیتونستم این فرصت کسب استقلال رو بهش بدم.
مهمتر از همه غذاخوردن ایلیا عالی شده بچه ای که قبلا حاضر نبود از قاشق و چنگال استفاده کنه. راضی نمیشد بدون وجود کتاب و سرگرمی و حتی گاها موبایل غذا بخوره الان خودش مشتاقانه سر میز میشینه و غذا میخوره با مهارت عالی در دست گرفتن قاشق و تمام اینهارو با دیدن بچه های دیگه از مهد یاد گرفته.
هدف من تشویق به مهد فرستادن نیست صرفا تجاربم هست درخصوص مهد و شاید لازم بود بذارم تا کم کم اون باور غلط نسبت به مهد که از قدیم با ماست از بین بره.
ادامه در تاپیک بعدی