تجربه سزارین قسمت دوم
بهوش ک اومدم بخیه هام درد میکردن چون بیحسی نداشتم اما قابل تحمل بود بخاطر پمپ درد.دکمه پمپ دردم فشار ندادم و خودش با یه جریان آروم میومد تو بدنم. ب زور تونستم حرف بزنم و گفتم بچم سالمه؟ گفتن اره الان میاریم پیشت و سریع پرسیدم چند کیلوئه🤣 چون سر وزنش خیلی حرص خورده بودم🫤 گفتن اومد تو بخش اندازه میگیریم
بچمم چندیقه اوردن اونجا و گذاشتن رو سینم ک دیدمش و فهمیدم چقد دوسش دارم 😭
اونجا خیلی لرز داشتم و سه تا پتو انداختن روم
دکترم اومد و گفت ببخشید یکم باید اذیتت کنم و شکممو فشار داد درد داشت اما قابل تحمل
بعدش اومدن ببرنم تو بخش یه پرستاره شکممو فشار داد ک اون مث وحشیا بود و خیلی دردم اومد اما در حد چندثانیه بود
رفتم تو بخش
دردم اروم شده بود اما چنبار اومدن گفتن بچه رو شیر بده و باید به پهلو میشدم ک اونموقع دردم اومد
تا ۸ شب هیچی نخوردم بعدش یه چای کمرنگ و یکم آب گوشت خوردم و پرستار اومد سوند رو دراورد ک اصن درد نداشت و کمکم کرد رفتم دستشویی و پد گذاشتم واسه خودم
اولین راه رفتنمم خیلی اذیت نشدم چون هنوز پمپ درد بهم وصل بود
فردا صبحم بیدار شدم و خودم یکم راه رفتم و خوب بود همچی
اما طرفای ۱۰_۱۱ ک دیگه پمپ درد تموم شده بود راه رفتن برام سخت شد ک شیاف بهم دادن اوکی شدم
بعدم دکترم اومد و بخیه هامو دید و یسری توصیه ها کرد و دارو نوشت
بعد صبر کردم تا شکمم کار کنه و مرخص شدم
اومدم خونه اثر شیاف رفته بود باز یکم درد داشتم ک با خوردن داروهای دکتر اوکی شدم و دیگه شیاف نذاشتم
الانم دارو میخورم و خوبم. اولین حمومم امروز رفتم و اومدم بیرون بخیه ها رو سشوار کشیدم
برگردم عقب بازم سزارین میکنم

۱۰ پاسخ

قوم نو رسیده مبارک عزیزم

قدم نو رسیده مبارک عزیزم.🥰🥰🥰عکسشو بذار

قدم نو رسیدت مبارک باشه،قشنگم💞کدوم بیمارستان زایمان کردی؟دکترت کی بود؟

ماماااااان ارن کلا چندبار فشار میدن شکموووو؟؟!!؟؟

سزارین اختیاری بودی؟
هزینه پمپ درد چقد شد؟

خداروشکرررر

عزیزم‌قدمش مبارکه و خیر و برکت باشه براتون
چقد تجربه تون خیالمو راحت کرد چون منم با بیهوشی عمل میشم و فکرم درگیر درد بخیه و شکمم بود

هزینه بیمارستانت چقدر شد؟؟

خداروشکر که زایمان راحتی داشتی
چند هفته و چند روز بودی که سزارین شدی؟؟

به سلامتی انشاالله مبارک باشه، چند هفته زایمان کردی؟ بچت چند کیلو بود

سوال های مرتبط

مامان پناه👧🏻🍭🍼 مامان پناه👧🏻🍭🍼 ۴ ماهگی
پارت پنجم تجربه سزارین
انگار بی حسیم داشت می‌رفت کم کم داشتم درد حس میکردم همش میگفتم من درد دارم میگفتن عیب نداره😐😂 من چون همراهامو ندیده بودم رفتنی گفتم من همراهام اینجان گفتن ن 😑 اونجا با اون حالم کلی ناراحت شدم ک ببین من رفتم اومدم اینا هنوز نفهمیدن😂نگو اونجا بودن بیچاره ها از اول
اومدن سمتم ک ببرن بخش ، اینم بگم فشارم و مرتب چک میکردن چون بالا بود میترسیدن ولی بهتر شده بود ، اومدن حرکت دادن ببرن دم در نگه داشتن ی عالمه اونجا ی نفر اومد پتو رو زد کنار شروع کرد شکممو فشار داد زیاد درد نداشتم چون بی حس بودم هنوز ولی یکم داشتم و التماس میکردم ک بسه تموم ک شد گفتم تروخدا دیگ نکنین گفت نترس تموم شد ولی نگو هنوز اولش بوده😿
بردنم بیرون مامانم تا دید منو اونجوری دارم میلرزم زد زیر گریه🥺
همراهم اومدن تا بخش رفتیم جا ب جا کردن رو تخت و رفتن من دیگ بی حسیم رفته بود و دردام شروع شده بود ولی در اون حد نبود ک نشه تحمل کرد بعد کم کم هم دردم هم لرزشم تموم شد گفتم مامان من چرا یهو خوب شدم😂گف چون همزمان چندتا باهم شیاف برداشتن گفتم پس چرا من ندیدم
با اینکه فکر میکردم بی حسیم رفته ولی نرفته بود نفهمیده بودم کی برداشتن
خلاصه ک نینیو دیدم و کلی عشق کردم و حالم خوب شده بود درد نداشتم
یه چند ساعت بعد دوباره دردام شروع شده بود اما بازم زیاد نبود مث یکم شدیدتر پریودی من پمپ درد اینام نداشتم خیلی خوب بود حالم بغل دستی هام همه داشتن و حالشون مث من بود اینجوری نبود ک پمپ درد دیگ همه چیو حل کرده باشه انگار ک پمپ همون شیاف باشه اولا همچین درد بدی نداره اون یذره هم با شیاف و مسکن هایی ک میزنن حل میشه
بارداری
مامان آرسام🥹❤️ مامان آرسام🥹❤️ ۵ ماهگی
پارت چهارم
بعدش حین عمل واسم ماسک اکسیژن گذاشتن چون یکم فشارم افت کرد و نفس تنگی داشتم یکم هم حالت تهوع داشتم ک تا اینو گفتم سریع یه چی تزریق کرد آروم شدم یه حالت خواب آلودگی داشتم دکتر بخیه های داخل رو زد و بخیه هام هم لیزری هست اصلن نیاز ب کشیدن نداره بعدش بچه رو بردنش لباس تنش کنن آزمایشی چیزی بگیرن منم منتقل کردن ب ریکاوری یه ساعتی اونجا بودم ۶ بار ماساژ شکم دادن یکم خاب رفتم این وسط بعدش حس بدنم برگشت دردی نداشتم فقط یکم درد پریودی داشتم ک اونم بخاطر این هست ک رحم داره جم میشه و ب حالت اول برمیگرده بره سر جاش ولی یکی بود سزارین بود ناله می‌کرد درد داشت ولی من فقط یکم درد پریودی داشتم بعد اومدن منو منتقل کنن ب بخش از این تخت ب اون تخت فقط دستمو گرفتن خودم حرکت کردم و جابه جا شدم یکم زیر دلم درد میکرد ولی تحمل داشتم. و درد شدید نبود راستی میخاستم پمپ درد بگیرم ولی وقتی تو ریکاوری بودم دیدم درد هام اصلن در اون حد نیس ک بخام پمپ بگیرم و اینا نظر دکترم هم همین بود و گفت هزینه اضافی نکن (پولش اصلن واسم مهم نبود چون ۲ تومن بود ) دکترم گفت با سیافت و قرص کاملا دردت تحمل میشه و یکم درد پریودی داری فقط منم بی حسی ک رفت دیدم درد کم دارم دیگه درخاست پمپ درد نکردم ولی اگه تحمل درد پریودی رو هم ندارید پمپ درد بگیرید ک دیگه اصلن هیج دردی حالیتون نشه😂 منتقل شدم ب بخش زیر انداز انداختن رو تخت واسم اونجا هم فقط دستمو گرفتن من خودم جابه جا شدم دروغ نگم یکم زیر دلم تیر کشید و یکم جای بخیه هام میسوخت موقه جابه جایی چون زخمم تازه بود واسه همون ولی تحمل کردم ساعت ۱۰ عمل شدم گفتن تا ساعت ۴ هیچی نخور زیر سرا بالش نزار
منم رعایت کردم
مامان اِلارا💗🧸 مامان اِلارا💗🧸 ۲ ماهگی
تجربم از سزارین خیلی کوتاه میگم😄
اول رفتم بلوک زایمان نوار قلب گرفتن سوند وصل کردن اولش حس بدی داشتم بعد نیم ساعت رفتم اتاق عمل بی حسم کردن یکم نفس تنگی و تهوع گرفتم بهم آرامبخش زدن چند ثانیه آروم شدم دیدم دکتر داره شکممو ماساژ میده انگار بعد یهو صدای گریه دخترم اومد کل روند سزارین ۲۰ دقیقه کشید بعد رفتم ریکاوری لرز کردم شدید ولی دردی نداشتم تا اوردنم داخل بخش هم درد نداشتم فقط میلرزیدم لباس تنم کردن پد گذاشتن واسم دوتام شیاف گذاشتن بیحسیم رفت و من دردم شروع شد اما قابل تحمل بود بعد دیگه خوب بودم به بچه شیر دادم اومدن ماساژ رحمی دادن شکممو😬 یه دردایی شروع مثل انقباض و دلپیچه اونا خیلی بد بودن ولی جوری نبود ک نشه تحمل کرد حدودا دوساعت درد غیر قابل تحمل داشتم ولی بیصدا بودم بچه رو میدیدم آروم میشدم🥲❤️بعد از ۸ ساعت برام چای عسل اوردن و مایعات خوردنو شروع کردم بعد ۱۲ ساعتم سوند و کشیدن و راه رفتم و رفتم سرویس بهداشتی که خیلی سخت بود ولی بعدش بهتر شدم خونریزیم کم شد دردمم نصف شد
الانم درد دارم ولی با شیاف قابل تحمله و به نظر من نیازی به پمپ درد و اینا نیس
چیزایی ک برای من سخت بود... ماساژ رحمی بعد از بیحسی و اولین شیر خوردنای بچه انگار رحمم فشرده میشد خیلی درد داشتم همین😄
مامان ماهلین و مهوا🩷 مامان ماهلین و مهوا🩷 ۲ ماهگی
پارت ۴
خلاصه هر مرحله که رد میشد میگفتم این دیگ درد داره اما شکر خدا هیچی درد نداشت
تا اینکه از اتاق ریکاوری بردنم بخش از اتاق دراومدم پشت سرم هم مهوا می اومد اومدم دیدم شوهرم و ماهلین مامانم منتظرن انقد لحظه خوبی بود کیف کردم رفتیم بخش که اتاق های دو تخته بود پرستار اومد چندتا دارو زد یه سرم وصل کرد گفت این ممکنه یکم درد ایجاد کنه میزنم که رحم برگرده سر جاش
که دردش مثل درد پریودی یا درد شکم درد وقتی اسهال داری هست
ک اونم چند ثانیه می‌گرفت و ول میکرد یک ساعت همین درد رو داشت دوتا شیاف هم گذاشتن برام
که دیگ همسرم اومد منتظر بود مامانم و باباش برن خجالت می‌کشید کاری کنه اونا رفتن تو سالن موقع رفتن یکی منو بوس کرد گفت دستت درد نکنه همون لحظه ک خم بود رو من باباش اومد 😁😁
اونا برگشتن شهرمون ماهم با مامانم موندیم
دیک تا ساعت ۵ گفتن شروع کن به خوردن که من شکلات تلخ و نسکافه خوردم اصلا هیچ دردی نداشتم تا شب ساعت ،۹ گفتن آروم راه برو تکون خوردن برام یکم سخت بود اما نه اون قدر چون بدنم از صبح ثابت بود خشک شده بودم هربار ک حرکت میکردم بعدش مکث میکردم دردش هم کاملا قابل تحمل و کم خیلی کم
یکم تو سالن راه رفتم شیش دوباره رفتم سرویس هربار ک راه میرفتم دردم کمتر و کمتر میشد خلاصه فردا شب تا صبح هم گرفتم خرخر خوابیدم 😁 هم نداشتم فردا صبح دکترم با دکتر اطفال معاینه کردن گفتن مرخص میشد ساعت ۱۲
پمپ درد هم راستی نداشتم
هزینه ام هم ۴ تومن
فیلمم هم ۱۰ تا عکس با یه فیلم ۵ دقیقه ای هست
شکر خدا خیلی راضی بودم تجربه زایمان قبلی رو شست برد برام
این زایمانم برام یه رویا بود انشالا قسمت همه مامان های باردار
یه زایمان راحت
دکترم فاطمه مردی بیمارستان بهمن
مامان پسرک🩵 مامان پسرک🩵 ۸ ماهگی
پارت ۶‌
زایمان سزارین :
بردنم تو بخش و از اونجایی ک من ب دکتر از قبل گفته بودم چه قد از درد بعد بی حسی میترسم تو بخش فهمیدم بهم پمپ درد داده .
بقیه اومدن پیشم و من سر بودم . بعد از این ک سری پاهام رفت یه درد مثه پریودی خیلی کم داشتم با پمپ درد .پرستار اومد گفت میخام برات شکم بند ببندم شرت تنت کنم و پد بزارم باید شکمتو بلند کنی . این حرکتم زدم و درد انچنانی نداشت . بعدش دیگ استراحت کردم تا غروب ک گفتن پاشو راه برو 😐🤨
کم کم با پرستار بلند شدم و وایسادم . اولش درد دارید دو سع قدم ک راه برید متوجه میشید ک بهتر میشید . تند تند راه برید ک زودتر خوب شید .
من پمپ دردمم ک تموم شد هر ۶ ساعت پرستار میومد و برام شیاف میزاشت ک مثه پریودی خیلی کم درد داشتم . راستی ماساژ شکمی و برام تو بی حسی انجام دادن ک من نفهمیدم
روز بعدم خیلی راحت راه رفتم و حموم رفتم .
اینم از تجربه فوق العاده من از سزارین ک برگردم عقب باز انتخاب میکنم تو همین بیمارستان و این دکتر .
امیدوارم همتون بع سلامتی و خیلی عالی و پر از حس خوب زایمان کنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مامان رقیه سادات مامان رقیه سادات ۵ ماهگی
قسمت ۸
.۱۱ونیم بیحس شدم همون لحظه که سوزنو زد به کمرم بیحس شدم و اصلا هم سوزنش درد نداشت خوابوندنم رو تخت یه چی زدن جلو صورتم و شروع کردن ۱۱ ونیم که شروع شد ۱۱و ۴۰ دقیقه صدای گریه دخترم اومد و من با ارامش ترین بودم از اون لحظه به بعد و هیچ دردی نداشتم ولی هی از حال میرفتم حین عمل که دکتر بیهوشی میگفت چی زدن به این تو زایشگاه که این هی از حال میره ولی اون لحظات انقدرررر اروم بودم بعد اون همه درد شدید که دلم میخواست بخوابم دکترم گفت بخواب .ولی نمیتونستم اب دهنمو قورت بدم اصلا حس نمیکردم گلومو .۱۲ اومدم ریکاوری بهم پمپ درد و اینا وصل کردن که خیلییییی خوب بود پمپ درد و پیشنهاد میکنم حتما درخواست بدید دردتون رو فوق العاده کم میکنه .دیگه اونجا گفتن باید بتونی پاهاتو تکون بدی تا ببریمت بخش دخترمم فقط تو اتاق عمل چند ثانیه دیدمش .شکمم رو یه بار تو ریکاوری فشار دادن که هیچ حسی نداشتم تا ساعت ۱ونیم دیگه حس پاهام برگشته بود و یکم درد داشتم که هی برام مسکن زد ۱ونیم اومد ببرنم بخش دوباره شکممو فشار داد که یکم درد داشت ولی بهم گفت شکمتو تا میتونی بده تو مثل وقتی میخوای بگی شکم ندارم تا کمتر دردت بیاد که واقعا کار ساز بود .۱ونیم دیگه رفتم بخش وتا حدود ۷ صبح ۳ بار دیگه شکممو فشار دادن که دردش خیلی قابل تحمل بود .پمپ درد و شیاف نمیزاشت درد داشته باشم.