مامان هآنیسا مامان هآنیسا ۴ ماهگی
مامان نیلا مامان نیلا تولد
مامان دخملیم❤️ مامان دخملیم❤️ ۲ سالگی
واقعا نمیدونم چی بگم
شوهرم گسافرت کاریه
دیشب بعد چندروز ک حالن بدبود رفتم دکتربابابام و گفتم سرم نوشت
توبیمارسنان سرم رونزدن و منم ک مثلا خواهرشوهر مدرک گرفته گفتم ببرم اون وصل کنه
بعد پشیمون شدم ک زنگ زد کجاموندی و بیا باکمک همسابه وصل میکنیم
گفتم باشه رفتم و اول روی دستم سوراخ کردن رفت سرم زیر دستم بادکرد دراودن
بعد اون ۴.۵جای دیگه ام بازسکراح کردن و نتونستن
امپولامم اول کار ریختن دار سرم ک مجبور شدم سرمم بندازم دور
ب جز ضرری ک بهم زدی بود چون دارو گفته بودم ننویسه و فقط سرم بود ویزیت و امپولا و سرم ک رفت اشغال
پشت سرمم صفنه گزاشته ک انقدر رژیم میگیره و لاغر و فلان رگش پیدانمیشه
این حرف مادرشوهرم اومد گفت و انگار ب گوش شوهرمم ک راه دوره رسوندن
پون اونم همین امشب میگف خیلی لاغرشدی خوشم نمیاد منم گفتم توام حیلی شکم درادردی خوشم نمیاد
فقط ب خدا میسپارمش ک یه معذرتم کخواست من دیشب دوساعت تمام اومدم خونه بابام گریه کردم از درد سوزنا پشتمم حرف زده حیوون بی ذات