مامان دترناز مامان دترناز ۱۳ ماهگی
مرغ عشق یا طوطی میخوام بگیرم تو اتاق بزارم تو قفس باشه بچم سر گرم بشه بنظرتون براش ضرر داره اذیت میشه
مامان هرچی خدا بخواد مامان هرچی خدا بخواد ۹ ماهگی
سلام آبجی ها خوب هستید ان‌شاءالله
میگم میخوایم منم همسرم بریم خونه صاحب خونه قبلی که توش مستاجر بودیم بابت تشکر تو این چند سال واقعأ خدا خیرش بده اجاره کم از ما گرفت و پول پیش بسیار ناچیز
من دوتا مرغ خریدم یه جعبه شیرینی هم بگیرم خوبه به نظرتون
خیلی به ما لطف کرده بود
دیگه خونه رو میخواد باز سازی کنه ما هم رفتیم یه خونه دیگه اجاره کردیم
نظر لطفا 🌹
مامان نازنین زهرا مامان نازنین زهرا ۴ ماهگی
خانما دخترم ببلاک آر میخوره میخوام نان بدم بهش خوبه یبوست نمیشه؟ نان خوبه یا نان اپتی پرو، فرقشون چیه
مامان ماهلین 🍫❤️ مامان ماهلین 🍫❤️ ۱۱ ماهگی
خانوما دخترم چند روزه تب داره استا و بروفن میدم کمتر میشه ولی قطع نمیشه
میشه شیاف بزارم؟
مامان آرسام کوچولو مامان آرسام کوچولو روزهای ابتدایی تولد
شیر خشک آپتامیل یک کدوم نوعش خوبه چون چند تا اسم متفاوت داره؟
مامان vihan مامان vihan ۱۶ ماهگی
این چ زندگیه برامون درست کردن ؟از گرمای سگی قم فرار میکنیم میایم دهات اینجام ن ابه ن برق امروز اومدم چهار رسیدم از ساعت پنح اب ی قطره ام نیس.بعد اقایون قدرت اول خاورمیانه ان گنده گوزای احمق.ی مدیریت اب ندارن ریدن تو مملکت اشغالا
mk mk قصد بارداری
بچه ها من هر ماه طبق سنو حدودا ۱۴ سیکل تخمکگذاریمه این ماه سنو نرفتم از کیت دارم استفاده میکنم امروز ۱۱سیکلم هستش صبح کیت زدم خطش خیلی پررنگ نبود طبق کیت حدودا دو یا ۳روز دیگه تخمکذاریمه همون ۱۴سیکل ولی الان ببخشید ترشح تخم مرغی نسبتا بزرگی اومد میگم نکنه تخمکگذاری داره انجام کیشه
و اینکه چون من رژیم پسر زایی دارم باید حتما روز تخمکذاری اقدام کنم بنظرتون چیکار کنم 😩😩😩😩
مامان هانا🦋 مامان هانا🦋 ۹ ماهگی
از لحاظ میزان کف کردن اپتامیل پرونوترا انکار توش مایع ریختن😂
مامان دوقلوها مامان دوقلوها هفته سی‌ام بارداری
ماماناا من دوقلو باردارم
وضعیت بچه هامم اوکیه فقط هرازگاهی احساس درد دارم
به دکترم گفتم آمپول ریه نمیزنین؟
با لحن تند گفت نخیر آمپول ریه میه نمیخواد😐🤦🏻‍♀️حالا من چی بگم به این!!
مامان شیدا جیگر ♥️ مامان شیدا جیگر ♥️ ۲ سالگی
امشب اومدیم شهربازی با خواهر شوهرم و جاریم اونا شلوغ بود دخترمم برای تاب گریه میکرد ۶ تا تاب بود همه بچه های کوچیک سوار شده بودن رفتم تو نوبت وایسادم گفتم بعد شما نوبت دختر منه بعد دختره پیاده شد نمیدونم خالش بود عمش بود خودش انداخت تو تاب بهش گفتم بزار بچه سوار شه شما بزرگان گفت به من چه ربطی داره برو سمت دیکه گفتم اونا بچن شما هم بچه این ؟؟ بعد گفت ربطی نداره برام گفتم همسن مامان منی سوار شدی اینجا اتراق کردی برات مهم نیس بچه گریه میکنه واقعا که بعد شوهرم اومد ترسید شوهرم چیزی بگه خودش پیاده شد یه بچه دیکه سوار شد بعد اون دخترمو سوار کردم موقع رفتن گفتن بعضیا اصلا شعور ندارن گفتم نکه شما شعور دارین بعد خواهرش گفت ول کن
کم مونده بود برم بزنم زیر گوشش 😑😑