حالم اینروزها خوب نیست خسته ام
و بیشتر از این خسته ام که وقتی برای خودم ندارم

تمام تلاشم اینه مدیریت زندگی و نگه دارم شام و ناهار حاضر باشه پسرم تمیز و سرحال باشه لباسا تا شده و خونه جارو و گردگیری بشه مهمون که بیاد میزبان خوبو مادر خوبی باشم

من تمام سعی مو میکنم مادر و همسر خوبی باشم

اما خودمو یادم رفته ! من کیم؟

دوتا چشم همیشه منتظره من بهش لبخند بزنم و قربون صدقش برم
وقتی میخنده دنیام اکلیلی میشه و قند توی دلم آب میشه

وقتی آرومه وقتی از خوردن چیز جدیدی ذوق میکنه موقع صبحانه بدو بدو خودشو بهم میرسونه که بهش غذا بدم خدا رو شکر میکنم که دارمش
میگم قبل تو من چیکار میکردم ؟ قبل تو چقد همه چی معمولی بود ولی الان هر روز یه روز قشنگه یه حرکت و رفتار جدید ازت میبینم
من فقط میخوام کسی دوساعت نگش داره من برم یه قدم بزنم برم یه خرید برم یه جایی بشینم یه چایی بخورم تنهااا
من از بچم زده نیستم از مادر بودن پشیمون نیستم فقط میخوام یادم بیاد که کی هستم
حتی یکبار هم نشد بگم کاش برگردم به قبل مادر شدنم ولی شده بارها بغضم و قورت بدم و بگم کسی که درک نمیکنه پس حرف نزن فایده نداره
از اینکه میشنوم چرا اینو میگی؟
تو مادرشی !
مادر باید بچشو نگه داره !
پشیمونی؟
چرا خسته ایی؟
چرا ناراحتی؟
بیشتر از خودم بدم میاد

تصویر هم آرسینی رو بردم نشستیم رو بالکن کلی ذوق میکرد ماشینها و آدمها رو میدید غروبها خیابونمون خیلی شلوغ میشه♥️
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

تصویر
۳۲ پاسخ

انگار من این متن رو نوشتم😭کاملا درکش کردم

🥺🥺🥺
چقد حرف دل منه.
حرف دل هممون!

چه قدر این متن حرف دل من بود
ولی من خیلی کم طاقتم گاهی اوقات خیلی کم میارم ولی بعدش پشیمون میشم

عزیزم ❤️

این زبان حال همه ما مادراست گلم
بچه تو یه سنی فقط وابسته به مادره پیش هیچکس نمیمونه اضطراب جدایی پیدا میکنه سعی کن یکم این مدت باهاش راخپه بیای بعد کم کم بزارش پیش بقیه تا یاد بگیره یکم واسه خودت باشی
پیش همسرت نمیمونه؟

👏🏻👏🏻👏🏻👌🏼👌🏼👌🏼عالی

عزیزم این روزام به سرعت برق باد میگزره.بچه هامون بزرگتر میشن و میتونن از یه سری کارای شخصی شوند بربیان آنوقت باز وقت پیدا میکنیم دوباره به خودمون برسیم و ساعت‌هایی رو برا خودمون تنها زندگی کنیم
اون روز دیر نیست
خدا گل پسرتون حفظ کنه.از این روزای به ظاهر سخت ولی دلنشین لذت ببر
چون به قول خودت این روزا پر از حرکات و شیرین کاری های جدید بچه هامون که با هر زرش لذت میبریم،🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️

امیدوارم همیشه چشمتون بخنده
زنده باشه آرسین کوچولو❤️

هیچ وقت نمی‌تونستم حالمو اینجوری توصیف کنم.درد دلمو هیچ وقت نمی‌تونستم اینجوری بگم.حرف منو زدی با قشنگی تمام.
منم کنارتم.با این تفاوت دخترم چهاردست و پا نمیره و غذاشو نمیخوره.

چ‌ متن فشنگی

عزیزم کاملا درکت میکنم
منی که هم مادرم نزدیکمه هم مادرشوهرم ولی هیچکدومشون کمکم نمیکنن هیچ بجاش آدمو با حرفاشون دق میدن ولی خداروشکر همسرم تا حد ممکن کمکم میکنه اونم اگه نبود من الان دیونه شده بودم انشالله حال همه به زودی خوب شه

دقیقا…
گاهی میگم پس من چی؟
این تغییر بزرگ تا حل شه تو ما طول میکشه

منم دقیقاکسی روندارم واقعاافسرده شدم😔

عزیزم پسرت چه تاریخی بدنیا اومده؟

خب کمک بگیر مادرت که نزدیکه هفته ای دو بار بزار پیشش برو برا خودت هر کاری دوست داری انجام بده چون غذا خور شده خیلی سخت نیست نگه داریش
من کلا دوست ندارم بچه به کسی بسپارم

من به کارهای خونه هم بخوبی نمیرسم
تا یکی بیاد از خانوادم به بهانه خرید میزنم بیرون تنهایی همین حالم خوب میکنه

دقیقا منم کسیو ندارم پیشش بزارم عاشق دخترمم اما دلم میخاد یه تایمی واسه خودم تنها برم کافه، دست تنهام همش میگم دختر منم بزرگ میشه و کلی میتونم کیفشو ببرم و رفیقم بشه

واقعا مادری کردن سخته خدا به همه مادرا تحمل صبر و آرامش بده
من که چسبیدم کلا به پسرم وقتی هم میخوابه نمیتونم کاری کنم با کوچک ترین صدا بیدار میشه
این دیگه واقعا خیلی سخته 🥲🥲
پیش کسی هم نهایت بدون مادر یه رب وایستن بیتشر دیگه نمیمونن بچه های کوچیک

تو خیلی قوی هستی چون مادری
من واقعا دو هفته ست بخاطر بچه م مرگ رو به چشم خودم دیدم اما بازم خداروشکر داره بهتر میشه پسرم

تو چقده منی😔من ک دیگه تو شهر غریبم .هیچکسو ندارم ۵ دقه نگهش داره

عزیزم
چقدر قشنگ نوشتی ♥️🌈

منی که نه عید تونستم برم اصلاح و نه الان😐😭

همه ی این حرفا کع زدی هر روز هر شب تو ذهن منه ولی نمیدونستم چع جوری میشه بیان کردن خیلی قشنگ نوشتی خدا فقط بهمون انرژی بدع🥲🥲🥲🥲

خدا حفظش کنه گلم
نمیشه بدی مادرت

منم همینطور😔

دقیقاااا، حرف منم هست❤️‍🩹

منم کسی نیست یکم پسرمو نگه داره منم گاهی راحت بشینم تو تایم خابش هم همون وقت میکنم غذا بپزم و خونه مرتب کنمو اینچیزا تایمی ب خودم نمیمونه

تاابد حقققق🥺🥺🥺

هممون همینیم🥲🥲کسی رو نداری نگهش دارن یکم برات؟من اگه مادرشوهرم و مامانم نبودن الان از افسردگی مرده بودم🥲🥲🥲🥲

چقد حرفای دل منو زدی فک میکنم اکثرمون همینیم چون واقعا هیچ وقتی واسه خودمون نمیمونه
منم کسیو ندارم کمکم باشه مدام خودمم و خودم
و اینکه عاشق پسرم و مادر بودنم اما خب ی وقتایی واقعا لازمه ادم ب خودش برسه ب روحش رسیدگی کنه تنها باشه🥺

چ منظره ای زیبایی .

بیابغلم منم فقط میخوام خریدی برم با خیال راحت😭😭

سوال های مرتبط

مامان سید مهبد 💚 مامان سید مهبد 💚 ۱۰ ماهگی
خداییش هرکس ازتون پرسید شغلتون چیه با افتخار بگید مادر..
سخت ترین شغل دنیاست
مخصوصا مادری که حساسه و احساس مسئولیت داره
مخصوصا مادری که داره وسط یه مشت آدم بیخیال تلاش میکنه برای تربیت بچش..
مخصوصا مادری که موقع ترییت فرزندش با لبخند و تمسخر دیگران رو به رو میشه ..
مادر بودن با مادری کردن زمین تا آسمون فرق داره..
همه شاید بتونن مادر بشن اما نمیتونن مادری کنن ..
یه خسته نباشید میگم به همه ی مادرانی که تلاش میکنن تا مادری کنن وسط هزارتا آدمی که اصلا خیلی چیزها براشون معنی نداره..
خسته نباشید میگم به اون مادری که فقط خودش میدونه روانش چقدر خستست از درک نشدن و نفهمیدن ها..
خدا قوت میگم به اون مادرایی که دارن تمام صدشون و میزارن برای درست بزرگ کردن بچشون اما هیچکس نمیفهمه ..
میخوام همینجا به همه ی اونایی که از صبح تا شب تلاش میکنن واسه کوچولوشون و هیچکس حتی یه میفهممت ساده بهشون نمیگم خسته نباشید بگم و بهشون بگم من میفهممت عزیزم ..🫂

درد و دل
مامان امیر علی🧒 مامان امیر علی🧒 ۱۶ ماهگی
قلب مامان تو شدی مثه خون تو رگهام اصلا نمی‌دونم قبل تو چطور زندگی میکردم اصلا نمیدونم قبل تو معنی خوشحالی چی بود معنی عشق چی بود
الان خوشحال ترینم که تورو ۹ ماه توی شکمم ۱۰ ماه هم توی بغلم دارمت
پسرم روح من کسی که فقط منم به بخاطر خودم میخواد کسی که میدونم توی همه موقعیت های زندگیش برمیگرده منو نگاه میکنه ببین من هستم کنارش کسی که از نگاهش میخونم میگه مامان من عاشقتم ولی عشقمو با سر گذاشتن روی شونه هات نشون میدم آخ الهی فدای بوی مایع اکتیوت بشم مامان آخ قربون شیر ببلاک و شیشه شیر های بی بی لندت آخ فدای پوشک مای بیبیت آخ قربون آب قلم کمد لباس هاتو اتاق تو خودتو هرچی که مربوط به تو برم عمرم میدونم شاید عجیب باشه اما من عاشق بهم ریختگی خونه ای که تو هر روز میبریش توی هوا هم هستم بخدا که من تعجب میکنم خیلیا ناراحت میشن بچه هاشون خرابکاری میکنن پس چرا توی خرابکاری میکنی من حرص نمیخورم
خلاصه بگم ۱۰ ماه شده که من شدم یه مامان شدم یه زنی که عاشقانه برای تو هرکاری میکنه حتی وقتی داره گریه میکنه از دست روزگار ولی به روی تو لبخند میزنه حتی وقتی که از کمر درد داره میمیره اما با هر بار پی پی کزدنت با حوصله تورو میشوره شایدم حس کنه خیلی کثیفی و حمومت بده با همه ی ناز کردنات مدام غذای جدید درست کنه و تو توی ذوقش بزنی و نخوری
دیگه چی بگم از روزگار عاشقانه م باتو عمر و جونم ده ماه ی مامان
مامان نورا مامان نورا ۱۳ ماهگی
سلام مامانی عزیز خسته این روزهای شیرین و سخت نباشید خواستم اینجا یه تجربه بگم از خودم از روزهای که نورا ساعت ۶صبح پا میشدم و منم تا ۲ شب مشغول تمیز کردن خونه بودم و صدای نورا برام مثل پتک بود و همیشه نالان از اینکه چرا بچه من ۶بیدارم میشه تو خونه بازی میکرد راه دست می‌گرفت به وسیله ها که بلند شده میگفتم دردسرم بیشتر شد تا هفتم مرداد امسال و نورا سالم تا شب بازی کرد نه بی قراری نه چیزی یهو شب که اومدم کنارش بخوابم دیدم تب داره و شروع یه ماجرا ....
بیمارستان ،سرم،انژیوکت،جواب آزمایش های بد،تب قطع نشده و من مادر...
هر روز یه برگه جدید هر دکتری که معرفی میکردن می‌بردیم و متاسفانه بازم تب
آخرین اکو گفتن نورا التهاب قلبی داره و من معجزه خدا رو دیدم الان خونه ایم خداروهزار مرتبه شکر داره بازی می‌کنه همه جا بهم ریخته س خدارو هزار مرتبه شکر می‌دونم خسته میشم اما ناشکری نباشیم هیچی جز سلامتی بچه غصه نداره نه خونه نه ماشین نه حرف مادرشوهر نه هیچ چیز دیگه ای
هر لحظه خدا رو برا سلامتی بی مزد و منتی که به خودمون و خانواده مون داده شکرکنید
خدایا ازت ممنونم که نورا ی منو سالم دوباره به بغلم برگردوندی