چند دقیقه ای گذشت ک آن اس تی بهم وصل بود ضربان قلب بچم ب شدت افت کرد سریع سرممو قط کردن بعد از گذر چند. دقیقه ضربان قلبش عادی شد ک دوباره سرمو زدن باز ضربانش خط ضعیف شد سریع سرممو قط کردن نوار قلب مو ک دکتر دید گفت باید سزارین شه منم کلا انگار داشتم همچیو خواب میدیدم بردنم چن جارو امضا کردم و اینا منتقل شدم به اتاق زایمان سزارین تایپینگ بعد

۱ پاسخ

پس قسمتت آخر سزارین شد 😁

مقالات مرتبط

تا چند بچه میتوان سزارین کرد؟
تا چند بچه میتوان سزارین کرد؟
زایمان طبیعی پس از سزارین
زایمان طبیعی پس از سزارین امکان دارد؟
سزارین در هفته سی و هشت بارداری
سزارین در هفته سی و هشت بارداری
علت ضعیف بودن ضربان قلب جنین
علت ضعیف بودن ضربان قلب جنین و کند شدن آن تا ماه آخر

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۱ ماهگی
سلام مامانا من پسرم بدنیا آمد دیشب دیروز تکون نمی‌خورد دکتر گفت برو سونو رفتم باز گفت نوار قلب بده آمدم بیمارستان ضربان قلبش خوب نبود سریع سزارین کردن بعد خداروشکر آمدم وگرنه مدفوع کرده بود داشت میخورد مدفوعش
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان .... مامان .... ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳
سریع با دکترم تماس گرفتم و شرایط و بهش گفتم و دکترم گفت سریع بیا بیمارستان رفتم خونه دوش گرفتم وسایلم برداشتم احتمال هرچیزی رو میدادم و راهی بیمارستان شدم وقتی رسیدم رفتم زایشگاه گفتم دکترمو خبر کنید و خداروشکر دکترم اتاق عمل بود و داخل و بیمارستان سونو هامو همه چیزمو چک کردن ان اس تی وصل کردن بهم و ضربان قلب بچه رو چک کردن و سریع دستور بستری و عمل داده شد
مامان رستا مامان رستا ۱ ماهگی
سلام خانوما تجربه من از زایمان سزارین اینحوری بود ک
دو شب پشت سر هم انقباض داشتم شکمم سفت میشد از اولم انتخابم طبیعی بود.اومدم آن اس تی گرفتن گفتن باید بستری شی ضربان قلب بچه افت داره.بستریم کردن معاینه کردن ۱ سانت باز بودم گفتن لکنت خوب نیست باز آن اس تی گرفتن گفتن ضربان قلب بچه افت داره سزارین اورژانسی.بردنم اتاق عمل بی حس کردن فقط صدا می‌شنیدم هیچ دردی هم نداشتم ولی بد اینکه بی حسی رف دردام شروع شد ک با سرم و شیاف قابل تحمل...تو بیمارستان کمالی زایمان کردم خیلییییییی زاضیمممم خیلی عالین هم رفتار پرسنل هم دکتر.هزینه دو روز بستری هم میشه۳و۵۰۰...دختر کوچولوی من ساعت۱۲شب دنیا اومد🥺❤️
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان بردیا مامان بردیا ۲ ماهگی
سلام ب همه
یادتون ۴ سانت بار بودم دیشب بدون درد بعدش برام امپول فشار زدن ک دردام شروع شه ۴ دقیقه ک شروع شد و دردها اومد سراغم امپول فشار باعث شد صربان قلب بچم افت کنه و اون لحظه من مردم طوری ک اکسیژن بهم وصل کردن چون شتیدم چطور ضربانش از دست میرفت 😭😭 خدا کمک کرد و ضربانش رفته رفته بالا اومد و دکتر گفت طبیعی نمیتونی زایمان کنی و سریع بردن اتاق عمل سزارین شدم بماند ک از اون شوک توی اتاق عمل ب مشکل خوردم طوری ک فکر میکردم میمیرم اما خداروشکر دکتر سزارین و ب نحو احسن انجام داد و بچم روی سینه م قرار گرفت🤲🤲 و الان پیشمه خابیده😍
حصور و کمک خدارو قشنگ توی تمام لحظات حس کردم برا همتون زایمان راحت ازش میخام🙏🙏
دلیل این مشکلم این بود ک بچه م طاقت امپول فشار و نداشت و این تجربه اینجور نیست ک بگگ امپول فشار چیز خوبی نیست
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان مهرو مامان مهرو روزهای ابتدایی تولد
سلام من میخواستم از تجربه ی سزارینم بگم
پارت اول❤
دکتر بهم گفته بود ۶ صب ۲۰ م بیمارستان باشم ولی روز قبلش زنگ زدن گفتن ۴ صب برم منم رفتم ۱ ساعتی طول کشید تا پذیرش و پرداخت و کارتی بستری انجام شه
بعدش من رفتم بلوک زایمان ازم ان اس تی گرفتن و سوند وصل کردن ک خیلی هم درد نداشت بعدش بردنم اتاق مشاوره بیهوشی چن دقیقه اونجا بودم بعد ک دکتر بیهوشی اومد بردنم اتاق عمل تو کمرم امپول بی حسی زدن ک پام ی لحظه بی اختیار پرید بعدشم ک عمل شروع شد و دکترم اومد و دخترم ساعت ۷.۴۰ دقیقه دنیا اومد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ائلوین مامان ائلوین ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
۲۳ دیماه ۱۴۰۳ساعت۴راه افتادیم به سمت بیمارستان ساعت۵و۱۰دیقه اینا رسیدیم رفتم تریاژ مامایی و کارای بستری رو انجام دادم بعد رفتم بلوک زایمان و اونجا مدارکو دادم و اتاق بهم دادن و اومدن ان اس تی وصل کردن ضربان قلب بچه اصلا خوب‌نبود و اومده بود پایین مامایی ک اونجا بود همش غر میزد منم استرس گرفته بودم تا اینکه سرپرستار اومد و گفت نه خوبه که مشکلی نداره و من خیالم یکم راحت شد اومدن بهم پک بیمارستان و دادن لباسارو پوشیدم و سوندرو‌وصل کردن دردش خیلی جزئی و قابل تحمل بود اصلا سخت نبود بعد ویلچر اوردن و بردنم اتاق عمل حدود ۵دیقه منتظر نشستم و دیدم گفتم مریض فلان دکتر و دکترمو اونجا دیدم نیشم باز شد استرسم کلا رفت
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گومبولی مامان گومبولی ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۴

ساعت ۷ونیم شیفت ماما عوض شد مامای جدید اومد دوباره نوار قلب و فشار بگیره بعد چند دقیقه اومد نوار قلب رو دید دکترم رو صدا کرد اومدن دیدن باهم یه چیزایی گفتن از بین حرفاشون فهمیدم دکترم گفت امشب سزارینش میکنم به کلی روحیم رو از دست دادم و ترسیدم هر مامایی ک از جلو دستگاه رد می‌شد میگفت چرا اینطوری شده همونجا بهم سرم زدن بعد یکساعت دکترم اومد معاینه کرد بهم گفت بچت بالاس نوار قلبش خوب نیست بند ناف دور گردنی هم داره خودت ک یکسانتی امشب زایمان نمیکنی بهتره برات سزارین بشی ازم پرسیدم دوستداری سزارین بشی ؟گفتم نه اصلا میترسم گفت ایجان از صبح هرکی طبیعی بوده سزارین میخواستم هرکی سزارین بوده طبیعی میخواستم بعد گفت حاضرم کنن برم اتاق عمل
مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۴

اونجا دکتر از دهنش در رفت که سر بچه کج توی لگنه و بیرون نمیاد اصلا تا اینو شنیدم گفت خب ببرینم سزارین وقتی میدونین نمیشه چرا عذابم میدید؟ گفتن نه باید ۲۴ ساعت بگذره از بستری شدنت ، و من فقط گریه کردم
ساعت ۱۰ شب بود که ان اس تی گرفتن و گفتن قلب بچه به شدت افت کرده و باید سریع ببریم سزارین
نمیدونستم خوشحال باشم ، ناراحت باشم ، نگران بچم باشم ، از شدت درد فقط دندونامو بهم فشار میدادم و زل زده بودم به روبروم ، یه پرستار اومد سوند بهم وصل کرد که حس بدی داشت اما انقد معاینه شده بودم و درد داشتم که چیزی از درد سوند نفهمیدم ، سریع منو بردن اتاق عمل و اماده عمل کردن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 💙👦🏻 مامان 💙👦🏻 روزهای ابتدایی تولد
بیاین تجربمو بگم از زایمان 😂💙
دیشب رفتم حرم یه ساعو نیم پیاده روی
بعد اومدم خونه ک گفتم الکی الکی بود هیچ دردی ندارم ک
قبلشم دوش اب داغ گرفتم
خلاصه خوابیدم ساعتا دو شب از درد بیدار شدم
انقباض داشتم ک منظم بود
رفتم بیمارستان ساعت هفت
بستری کردن یه سانت بودم هنوزم
قرص زیر زبونی گذاشتن برام ک دهانه رحم بیشتر باز شه برسم فاز فعال ک ماما همرام بیاد
بعدش امپول فشار زدن ک کیسه ابم ترکید
درحال تحمل درد بودم و جیغ و داد
دستگاه ان اس تی هم وصلم بود از اول
ک یهو ضربان قلب بچه افت کرد اورژانسی فرستادن سز
و اینگونه شد ک من هم درد طبیعی رو کشیدم هم سز
بعد به دنیا اومدن دیدن بند ناف دورگردنشه پیچیده و احتمالا علت افت ضربانش اون بوده
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان رستا مامان رستا ۱ ماهگی
تجربه سزارین ✅
۳۹هفته و ۳روز بودم دو شب بود انقباض داشتم هر یک ساعت یه بار ی شب ساعت۸بود گفتم برم بیمارستان یه نوار قلب بگیرم خیالم راحت باشه رفتیم معاینه کردن گفتن برو هنوز ۱ سانتی بستری نمیشی.گقتم نوتر قلب بگیرین همین که گرفتن دیدم زنک زدن زایشگاه بیمار اورژانسی داریم.تند تند لباس تنم کردن سرم زدن فرستادنم زایشگاه.شوهرمم بیچاره تنها بود اولین بارش فقط گریه میکرد😄بردنم زایشگاه سرم زدن بالاسرم هی حرف میزدن که ضربان قلب بچه داره افت می‌کنه منو استرس می‌گرفت منم ضربان قلبم مبرف پایین سریع بردن اتاق عمل بی حسی زدن فقط صدا می‌شنیدم ساعت۱۲شب دخترم دنیا اومد🥺🥲((سوند وصل کردن هم اصلا درد نداشت فقط احساس می‌کنی دستشویی داری همین))الان ی هفتس زایمان کردم تازه سر دردام شروع شدن ک اونم با شیاف حله🤭
بیمارستان کمالی کرج زایمان کردم خیلی خوب بود
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان Aryel مامان Aryel روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زاسملن سزارين
٢٩ بهمن دكتر وقت داده بود صبح ساعت ٥ رفتم كه دكتر ٧:١٥ صبح عملم كنه
خيلي استرس داشتم
رفتم پزيرش و امضا گرفتن از خودم و همسرم
بعد رفتم اناق ترياژ لباسامو عوض كردم و لباس اتاق عمل پوشيدم همون موقع از همسرم و مامانم اينا جدا شدم و رفتم ان اس تي گرفتن ازم وااي خيلي استرس داشتم صربان قلبم انقدر بالا بود صداشو ميشد شنيد
فشارم رفت بالا
بهد از ان اس تي سوند وصل كردن اصلا درد نداشت ولي يه سوزش خيلي شديد داشت
چند دقيقه بعدش بردنم اتاق عمل دكترمو ديدم بهم ارامش داد دكتر بيعوشي اومد يه كم باهام شوخي كرد و گفت يه جور سر ميكنم هر سال بياي همين جا زايمان كني😁😂
سه تا آموپول زد به كمرم كه اصلا درد نداشت بعدش پاهام داغ شد كم كم بي حس شد پرده كشيدن و دكتر شروع كرد ...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلین🩷 مامان سلین🩷 ۱ ماهگی
مامانا من امشب یچیزی رو امنحان کردم ک دردام شروع شه
یکی از اشناهامون گفت من بچم ضربان قلبش پایین اومده بود بهم گفتن اسپند و خاکشیر رو باهم دود بدم بزارم زیر دامنم ک دودش بخوره ب واژنم دردام شروع شه،میگه انجام دادم دردامم شروع شد جوری ک کیسه ابم واره شد ولی چون ضربان بچش پایین بوده سزارین شده،حالا منم امشب امتحان کردم زیرم دود دادم نظرتون چیه؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان نیکان مامان نیکان ۲ ماهگی
بلاخره زایمان کردم ولی با بدبختی
منتظر طبیعی بودم بخاطر افت ضربان قلب و تکون هاش سزارین شدم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام روزهای ابتدایی تولد
#تجربه زایمان
سلام مامانا خواستم تجربه زایمانم رو بزارم براتون...
من جمعه ۳ اسفند با توجه به اینکه تعداد حرکات جنین کم شده بود رفتم بیمارستان و بستریم کردن که آمپول فشار بزنن بهم چون با وجود اون همه ورزش و پیاده روی و شیاف گل مغربی و رابطه بدون جلوگیری که و تحرکی که داشتم دهانه رحمم یک سانت باز شده بود و دکتر بهم ختم حاملگی داد و قرار شد آمپول فشار بهم بزنن من اصلا درد نداشتم و آماده شدم روی تخت و دکتر آمپول فشار رو وارد سرما کرد ۱۰ دقیقه نگذشته بود که زیر دلم داشت میترکید از درد که ضربان قلب جنین ضعیف شد و دکتر اومد بالا سرم و سرم قندی بهم زد و اکسیژن که ضربان قلبش برگشت و گفتن باید سزارین اورژانسی بشی سوند و بهم وصل کردن و به دکتر ربیعی زنگ زدن و دکتر یک ربع خودشو رسوند بیمارستان البته اینم بگم که دکتر با دیدن ان اس تی ابتدایی که توی روبیکا براش فرستادن گفت که ۷۰ درصد احتمال سزارین هست...
و در ساعت ۱۸:۵۵ دقیقه پسر من در بیمارستان بوعلی به دنیا اومد 😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پگاه مامان پگاه ۲ ماهگی
رفتیم بیمارستان و من خیلییی میترسیدم ماماهمراهم خداروشکر اون شب شیفت بیمارستان هم داشت وقتی رفتم خودش بود اومد منو معاینه کرد بدون هیییچچ دردی بود خداخیرش بده
گفت بچه خیلی خوب اومده پایین و دهانه رحمت۳سانته
فشجارم اومده بود پایین ب خاطر ترس زیاد و لرز گرفته بودم
دیگه منو بستری کردن و لباسامو عوض کردن بردن اتاق زایمان
اونجا دردام کم کم شدت می‌گرفت و ماماهمراهم ساعتای۴نیم یا۵اومد معاینم کرد گفت خیلی خوبه ۴سانت شدی و ی معاینه تحریکی هم انجام داد ولی انصافا خیلی خوب بود و احتیاط میکرد
من از اونجا ب بعد دردام خییلییی شدید شد و فقط نفس می‌کشیدم و آه و ناله و داد و بیداد میکردم ۲بار درخواست مسکن کردم ولی راضی نمیشدن چون فشارم پایین بود
دستگاه ان اس تی هم وصل کردن بهم بچه هم حالش خوب بود
من همش میگفتم دستگاهو باز کنند ک برم سرویس و هر بار ک میرفتم دستشویی میشستم اونجا و دوش رو باز میکردم ک آب گرم بشه و از کمر ب پایینم رو میشستم دائم
اون وسطا خیلی اتفاقا افتاد و من الان ب هییچ عنوان یادم نمیاد نمیدونم چرا اینم بگم ک برام مسکن ضعیف ی بار زدن واسم
یادم میاد ک ساعت ۷ صبح بود ک اومدن منو معاینه کردن و گفتن ک خیلی خوبه۶یا۷سانت باز بودم
دستگاه ان اس تی رو باز وصل کردن ک یهو گفتن ضربان قلب بچه داره افت می‌کنه و منو بردن ی اتاق زایمان دیگه ...
ادامه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر