راستی یادتونه گفته بودم شوهر خواهرم بعد چند وقت ازدواج کرد خانومه هم دوست خواهرم بود خودمون پیشنهاد دادیم ولی ازونجایی که ظاهر بعضیا با باطنشون خیلی فرق میکنه خلاصه اینا با هم نساختن و بعد دو سه ماه جدا شدن 😢
خلاصه من یکمم دلخور بودم از شوهر خواهرم تو این مدت اصلا نرفته بودم بچه‌ها میومدن ولی خانوادگی نه
دیروز دل و زدم به دریا و یک کیک هم درست کردم به پسرا پیام دادم گفتم میایم انقددددد بچه‌ها خوشحال شدن 🥺
رفتم دیدم پسر خواهرم مرغ گذاشته میخواد پلو مرغ درست کنه برای خالش 🥺🥰
یکی شون غذا درست میکنه یکی شون ظرف میشوره گاهی هم باباشون غذا درست میکنه ولی بیشتر پسرا فاطمه هم که کلاس سومه تقریبا مسئولیتی نداره چون ته تغاریه🥰
چقدررررر دلم گرفت خدا هیچ خونه ای رو بی مادر نکنه همش میگم شبا بلند شده اینا چیکار میکنن حالا یه روز میان خونه ما یه روز خونه خواهرم بقیش چیییی 😭 چطور لحظه ها سپری میشه بدون سرصدا و غرغرا و بریز بپاشای مادر 😭 کاش حداقل همون زنه خوب میشد میموندن با هم دلشون گرم میشد😭
الان بزرگه که بازم سرصداش بیشتره دانشگاه قبول شده میره بیرجند دو ماه دیگه میمونن دوتا با باباشون 💔😔
گاهی این فکر و خیالا بغض میشه میخواد منو خفه کنه بعد اعصابم بهم میریزه که نمیدونم چمه 😔
خدا از هیچکس امتحان سخت نگیره😔
راستی اون دوستم که گفتم اونروز اومده بود خونمون گفتم خواهرزادش پسر 25 سالش مریض بود اونم دیروز فوت کرده 😔💔
خلاصه قدر زندگی هاتون با هم بودناتون غرغرای پدر مادر زن و شوهری و اذيت بچه ها تونو بدونین همین روال عادی زندگی واس بعضیا آرزویه 🥰🥰🥰
اینم سفره ای که خواهر زاده واس خالش آماده کرد دیشب کیف کردم دیگه برای خودشون مستقل شدن 🥰

تصویر
۴۶ پاسخ

اینم سرآشپز علیرضا مهندسی معدن بيرجند قبول شده برای موفقیت و عاقبت بخیریش دعا کنین🥰🥰

تصویر

الهی که هیچ خونه ای بدون مادر نباشه 😔😥
خدا رحمت کنه خواهرتون رو
انشاءالله که بچه هاش عاقبت بخیر بشن

خدا بیامرزدش خواهرتو دلم گرفت😭😭😭😭😭

عزیزم علت فوت خواهرت چی بود؟
کی فوت کرد؟

بچه ها بزرگن از پس خودشون برمیان رفته رفته هم مستقل تر میشن و چون میخوان جای خالی مادر کمتر حس بشه بیشتر به هم محبت میکنن این روزشون خیلی بهتره از روزی هست که ی غریبه بیاد و حس کنن جای مادرشون رو گرفته

ما برادرم شرایط همین آقا رو داشت با سه تا دختر گفتم زن بگیره سرسامون بده اومد یکی زایید بچه ها رو انداخت سر بابام گفت نمی‌سازم زندگیشون بدتر شد دخترا مستقل خونه گرفتن و با ی دل پر از کینه از پدرشون

چشمام پراز اشک شد انشاالله بچه هاست خوشبخت وعاقبت بخیر بشن روح خواهرتم شاد

الهی عاقبتشون بخید
دعای خیر مادرشون پشت وپناهشون
خداحفط کنه شماها روبراشون
درپناه امام زمان باشن
چقدر حرفات حق ودلنشینه
دنیا دوروزه وگذرا قدر همدیکرو بیشتر بدونیم
حمیده جان مهربان حاجت روا باشی

ای جانم دلم خیلی گرفت براشون 😢روح خواهرت شاد باشه عزیزدلم🤍🤍🤍

خدا رحمتشون کنه خدا ب خونواده صبر بده و بچه های موفق بشن انشاا...

حالا که تنها تر شدن و داداش بزرگه هم می‌ره
تند تند بهشون سر بزنین

جای خواهرت توی بهشت باشه .
انشاالله دامادی خواهر زاده اتو بشنوی گلم . روزهای قشنگ هم میان .
چه خوبه که بهشون سر میزنی دستت درد نکنه 💗 .این محبتت یه دنیا ارزش داره براشون .

وای خدا چقدر یاد خواهرت میافتم دلم میگیره خدا بیامرزه عزیزم ،خدا صبر بده بهتون و به بچه هاش کمک کنه سختیاشون رو کمتر کنه🤲

عزیزم خدا رحمتش کنه خواهرتو ایشالا ی خانوم خوب گیرش بیاد هرچند هیچکس جای مادرو نمیگیره🥲

عزیزوم
چه زود مرد شدن
ماشالله چیزایی که خیلی از بچه ها زیر سایه ی پدر و مادرشون یاد نگرفتن
این بچه ها یاد میگیرن

الهی بمیرم چقد سختشونه.😭😭
اینجور مواقع معلوم‌میشه وجود یک زن جقدر مهمتر و واجب تر و محکم تره تا یه مرد. مردا فقط اسم درآوردن وگرنه زن نباشه زندگیا لنگه. دیگه هیچی سرجاش نیست همه چی بهم میریزه آینده یک خانواده یک زندگی همه خراب میشه😔😔
کاش مردا قدر زناشونو بدونن کاااااااش‌

روح خواهرت شاد

آخ چقد دلم گرفت، چقد شوهرخواهرت زود ازدواج کرده، خدا بیامرزه خواهر گلتو، درسته خونه بدون زن خیلی سخته ولی بهتر بود کمی صبر میکرد، چه بعد از طلاق و چه بعد از فوت همسر به نظرم بهتره طرف مقابل حداقل یکسال صبر کنه یکمی به خودش بیاد بعد ازدواج کنه چون اینطوری هنوز خاطرات همسر قبلی خیلی خیلی تو ذهنشه و مقایسه صورت میگیره و کلا خودش اذیت میشه

عزیزم خدا بیامرزه خواهرتو،ماشالله به بچه هاس🤩خدا بزرگه انشاالله همه چی درست میشه

خدا بیامرزه خواهرتون رو ، چرا فوت شدن

خدا رحمت کنه خواهر بزرگوارتونو ،من چندوقت میخواستم بپرسم از اون خانم ولی گفتم شاید فضولی باشه
انشاالله بهترینها برای ۳ تا بچه های خواهرتون رقم بخوره وشاهد خوشبختیشون باشید
خدای این بچه ها هم بزرگه بازم دستتون درد نکنه هواشونو دارید
کاش میشد شما وخواهرتون هرکدوم چندنوع غذا درست میکردید بهشون میدادید طی هفته کمتر اذیت بشن

خداخواهرتون رحمت کنه. انشاا بچه هاش موفق و عاقبت بخیر بشند. بگردین خانومی ک بچه دار نمیشه پیدا کنید ک خودش بچه ها ببینه و نخواد بچه بیاره خونه بدون زن خیلی سخت. خدا ب دل شماهم صبر بده حمیده جان حق داری فکر خیال کنی خاله همونقدر بچه خواهرش دوست داره ک مادر داره.

خدا بیامرزه خواهر تونو ،،ناراحت شدم طبق تعریفایی که میکردین اون موقع فکر میکردم مادر خوبی براشون میشه ،،خیلی حواستون به دختر کوچیکش باشه چون دخترو پسراش باز بزرکن ،موفق باشن انشالله

با تک تک جملاتتون بغضم گرفت. اگه سرکار نبودم قطعا گریه می کردم. الهی هیچ خونه ای بی پدر و مادر نشه. بچه ها گناه دارن. تنهایی حقشون نیست. روح خواهرتون شاد باشه بزرگی غم تون قابل توصیف نیست فقط می تونم بگم خدا به شما و بچه هاشون صبر بده.

خیلییی سخت خونه بی مادر
درسته پدر هم عزیز اما بچه بی پدر راحت تر بزرک میشه تا بی مادری سخته

روح خواهرتونم ساد مطمین باش دیشب خواهرتم خوشحال شده که رفتی به بچه هاش سرزدی

ای جاااانم عزیزم خدا برات نگهشون داره.باز خوبه سه تان وهمدیگرو دارن.اینام بزرگ میشن ومیرن سر زندگیشون

خدا بیامرزه خواهرتو و همه اموات رو. چه قد دلم گرفت. کاش بیشتر قدر همه کس و همه چیزو بدونیم. گاهی اوقات چه قد ناشکریم 😔

الهییی😔 روحشون شاد دلم گرفت ان شاله بچه اش سلامت باشن

خدا رحمت کنه خواهرت و اون جوون ۲۵ساله🥀 خداروشکر مستقل شدن برا زندگی و آینده شون خوبه
😍😍پسر آبجیت شهر ما دانشگاه قبول شده ان شاالله موفق باشه
،

اخ چقد دلم گرفت..همیشه فکر میکنم مادرا ازون دنیام نگران بچه هاشونن.خدا رحمت کنه خواهرتو.انشاالله بهترینا نصیب خواهرزاده هات .کوچیکی رو دریاب مطمعنم خیلی غصه داره

😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔

داماد ماهم زن گرفت فعلا ک جدا نشدن بازم خداروشکر کن عزیزم تو ی شهر هستید هوای همو دارید پسرای خواهر من مشهد هستن ماهم شهرستان فقط تلفنی در تماس هستیم خدا هیچ خونه ای بی مادر نکنه داغ جوان داغ مادر هیچ بچه ای نبینه خیلی سخته برای همه خداوند خواهرت رحمت کنه کاریش هم نمیشه کرد فقط داغ وحسرت به دلمون نشست وبس🥹🥲

خدا رحمت کنه خواهرتو عزیزدلم 😔😔
انشاا... خواهرزاده هات همیشه موفق باشن عزیزم ♥️
آره واقعاااا کاش اون خانومه خوب بود حداقل یکم از نگرانی هاتون کم میشد 😮‍💨😔
بازم خوبه به موقع فهمیده شوهرخواهرت و جدا شدن و به بچه ها آسیبی نرسیده

بچه هاش بزرگن نباید ازدواج کنه جون داره

اخی عزیزم خیلی سخته خیلی اصلا نمیتونم بگم اونا زندگی میکنن ولی اون خونه واسشون جهنمه دقیقا مثل خونه ما خیلی سخته خیلی خیلی

خیلی دلگیره خیلی
باز خدا حفظ کنه باباشون رو
من پارسال شوهرخالم فوت کرد یه هفته بعدش خالم بدون مریضی وبی علت فوت کرد دوتا پسرشون موندن یتیم خیلی خیلی دلگیره 😭😭

ماشاالله چه سفره ای
چه باسلیفه
خدا نگه دارشون باشه

عزیزم خدا خواهر گلت رو رحمت کنه همنشین حضرت زهرا س باشن
دیشب همسر منم خبر فوت همسر دوستش رو داد از دیشب اعصابم به هم ریخته
طفلی دو تا پسر پشت سر هم داشت یکیش تازه شده ۵ ساله اون یکی هم تقریبا ۴ ساله
دیشب که خوابم نبرد

خدا رحمت کنه خواهرت رو هم هیچ کس یا جای مادر رو نمیگیره 🥺
خدا همه مادرا سالم و سلامت باشن

عزیزم روح خواهرت شاد شما هم خودتون برای شوهر خواهرتون خواهری کنید اونم گناه داره

ای جان چه سفره ای 🥺
خدا ببخشه اونا رو براتون عزیزم
سالم باشن
للان زن داره یا نه حمیده ؟

آخی الهی عزیزم 🥺🥺
دعا میکنم که هیچ خونه ای بدون مادر نباشه مادر یعنی روشنایی خونه مادر یعنی رونق خونه یعنی همه چی رو روال عادی خودش 🤲🤲🤲
انشالله که خواهرزاده های گلت تو تمام مراحل زندگیشون موفق بشن و خدا صبری بهشون عطا کنه که کمتر جای خالی مادر رو حس کنن

خدا رحمت کنه خواهر عزیزت رو 🥺🥺🥺
واقعا درسته، دل آدم میگیره اصلا

انشالله ک خدا کمک میکنه گلم

عزیزم انشالله خوشبخت و عاقبت به خیر بشن
اره بخدا راست میگی ولی آدم تا چیزی را از دست نده قدرشو نمیدونه

روح خواهرت شاد عزیزم.. خدای بچه هاش هم بزرگه انشالله که بهترین ها براشون اتفاق بیفته😍

😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان ارمیا مامان ارمیا ۴ سالگی
خانما یه حسی دارم نمیدونم چطوری وصفش کنم.
دوستانی که در جریان مسله ی خواهرم هستن(توتایپیکهای قبلی هست)
هفته ی پیش تو تالار جشن ازدواج گرفتن که ماروهم دعوت گردن
من ودخترم وخواهرم وخالم ودخترش ودوتاعروس اون یکی خالم رفتیم.
چندروزی هم بود که خواهرم بهم زنگ میزد قراره بعد محرم وصفر عروسی بگیرن برن خونه بگیرن برن خونه ی خودشون.الان خونه ی مادر شوهرشون هستن.
مامانم دیروز گفت اگه اونجا اذیت میشه بیاداین دوسه ماه وخونه ی خودمون نمیدونم خداچطوری به دلش رحم انداخته.منم به خواهرم گفتم اونم باورنمیکرد خلاصه امروز مامانم اینا خونه ی مابودن که فامیل پسره زنگ زد بابام که بیان خونشون اونم بابام گفت مهمون هستیم ودرضمن فعلا پسره نیاد دخترمون بیاد اونم خواهرش میاد دنبالش.اوناهم قبول کردن با همسرم رفتیم دنبالش وآوردیم
وای جاتون خالی یه فیلم هندی شد که بیاوببین.منم داشتم باگریه فیلم میگرفتم اومدبابام وبغل کرد وگریه کردن بعد مامانم وبغل کردن گریه کردن بعد شام وشیرینی ومیوه و....وتمام فکرکنم الان بعد یه ماه حالم برگشته اولش.خیلی خوبه
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
سلام دوستان روزتون بخیر وشادی🥰 امروز حالتون چطوره 🥰🥰
من خداروشکر خیلی حالم خوبه امروز 🥰 دیروز خیییلی دلتنگ خواهرم بودم یعنی هر روز دلتنگ میشم و باهاش حرف میزنم هر روز براش زیارت عاشورا میخونم هدیه میکنم دیروز ولی خیلی بغض داشتم گفتم خیلی بیمعرفتی گذاشتی رفتی نگفتی ما دلمون برات تنگ میشه چیکار کنیم هر روز زنگ میزدی بهمون باید بیای سر بزنی و...
خلاصه دیشب اومد تو خوابم تا صبححححح با خواهرم بودم انقد باهاش حرف زدم😍😭 انقدر بغلش کردم فشارش دادم😍🥰 دیگه نشستم کنارش تا صبح دستاشو ماساژ میدادم مثل دوره مریضیش و باهاش حرف میزدم خیلی حالم خوب بود کنارش حتی میدونستم مرده به مامانم و و خواهرم و شوهرش گفتم بیاین ملیحه اومده شمام میبینین گفتن نه گفتم اینجا کنار منه داریم حرف میزنیم بشینین شمام گوش کنین🥰
گفتم خواهر هنوزم دستات درد میکنه گفت نه دیگه خوب شدم 😭
گفتم از من راضی هستی گفت اگه کارایی که بهت میگفتم خوب نیست و کارایی که خوب هست و درست انجام میدی آره کارت درسته 😍😭
خلاصه جیک تو جیک بودم هر موقع ازش میخوام میاد بهم سر میزنه یه مدت خیلی بیقرارش بودم اومد گفت چرا اینقد شماها ناراحتین گفتم بخاطر تو مریضی گفت نه دیگه من مریض نیستم ببین هیچ جام دیگه درد نمیکنه من خوبه خوب خوب شدم دیگه برای من غصه نخورینا یه شبم شب جمعه براش فاتحه خوندم دم صبح صدام زد از صداش بیدار شدم 🥰😭
ممنونم از خدا که اجازه میده خواهرم بیاد پیشم 😭🥰
هر موقع خوابش میبینم تا چند وقت حالم خوبه 😍🥰😍🥰
دیگه ناهارم آبگوشت تو دیزی گذاشتم جاتون خالی یه صبحانه خوشگلم آماده کردم گفتم بیاین باهم بزنیم بر بدن 🤪
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
بیایین یه راه حل بدین
پسرم شدید وابسته منه شدید خیلییییی شدید
با هیچ کس نمیموند من یه دکتری جایی برم
با همسرم میمونه با مامانم هم به تازگی میمونه
سرکار میرم یه ده روزی هست پیش همسرم یا مامانم میمونه
می‌خوام بزارمش مهد چنان اسم مهد میاد جیغ و داد می نه پشیمون میشم
اونقدرررررررررررر بردم مهد با خودم تایم بازی بچه ها شعر و آهنگ و رقص هاسون تاب سرسره بازی کردناشونو دیدیم اصلا این بچه به هیچ صراطی مستقیم نیس قبول نمیکنه
دو هفته پیش خیلی منطقی باهاش حرف زدم گفتم باید برم سرکار توهم مثل فلانی دختر خواهرم مهد می‌ره گفتم مثل اون برو منم مثل خاله جون برم سرکار قبول کرد که بره
دختر خواهرم چند ماه ازش بزرگتره دو ساله کامل مهد می‌ره خواهرمم شاغله
خلاصه رفتیم یه مهد خوب دیدیم باهم رفتیم داخل با دوستاش آشنا بشه گفت الا بلا نمیشینیم پاشو بریم خونه هر چی باهاش حرف زده بودم باد هوا بوده
میگم ای خدا چیکار کنم بنظرتون این بچه رو بفرستم مهد راهکار چی دارین؟چه جوری جدا میخواد بشه از من بخدا مغزم هنگ کرده
مامان احمدرضا🤍 مامان احمدرضا🤍 ۴ سالگی
سلام عزیزان
پیرو تاپیک قبل که البته ترسیدم شوهرم بخونه پاک کردم
خلاصش (یه زن مطلقه لوند تو ساختمونمونه اوایل شوهرم اینستاشو فالو کرد بعد دیدم مواقعی که کار ضروری تو ساختمون پیش میاد زنه یا شوهرم به هم زنگ میزنن ک نمیدونم کی شماره رد و بدل شده بعد از مدتی شک کردم اینستای شوهرمو چک کردم دیدم دو سه تا پیام صمیمانه برا زنه داده مثلا یه کلید برا زنه ساخته لود پولشو زنه اصرار کرده بود که پرداخت کنه شوهرم گفته بود اگر روزی خواستین از اینجا برین که خدا اون روزو نیاره بدین به خودم منم بعد از خوندن چتا رفتم خونه مامانم شوهرم خیلی زنگ زد و اصرار که برگردم منم گفتم درصورتیکه زنه رو انفالو کنی شمارشو دیلیت کنی کاراشو هم دیگه به تو نگه )
دیشب شوهرم پیام داد قبول هرکار بگی میکنم.منم چون باردارم و به خاطر پسرم قبول کردم برگردم
دیشب رسیدیم خونه انفالو کرد شمارشم حذف کرد
گفت من اگر واقعا قصدی داشتم چتا رو پاک میکردم
ببین چقدر برام الکی بوده ک حتی پاک نکردم و ازین حرفا
دیگه نمیدونم چی بشه
چون نگران و ناراحتتون کردم خواستم در جریان اوضاعم باشین
مامان 🫶HAKAN🫶 مامان 🫶HAKAN🫶 ۴ سالگی
سلام مامانا من پسرمو پیش ۱ ثبت نام کردم، دوتا کلاس بودن پیش ۱و۲ که پیش ۱ از سه سال تو کلاسشون بودن، پسرم نرفت تو کلاس پیش ۱، گفت میخام برم اون یکی کلاس یعنی پیش ۲، چون هم فضاش بزرگتر و بهتر بود هم مربیش بهتر بود، البته خودمم با پسرم هم نظرم چون مربی اون کلاس اصلا کنترل کلاس دستش نبود و کلا عکس العمل خاصی نداشت، مربی باید با رفتارش و حرفهاش بچه هارو جذب کنه که این کلا یجور بیحالی بود، خلاصه به مدیرشون گفتم میشه تو کلاس پیش ۲ باشه گفت آموزشهاشون فرق داره و سال دیگه واسش تکراری میشه ولی من دقت کردم دیدم نقاشی و شعر و کاردستی و این چیزا یاد میدن که هر دوتا کلاس دارن، ولی مثلا واسه پیش ۲ یکم فرق داره، خودمم تو خونه با پسرم نقاشی و کار با قیچی و یسری کتاب ریاضی و انگلیسی قبلا کار کردم یعنی به نظرم جلوتر از اون پیش یکی هاس، سال بعدم نمیخام اینجا ثبت نامش کنم میخام جایی ثبت نامش کنم که مدرسشم بعد همونجا بره، پس تکراری نمیشه واسش، فقط چن تا کتاب دارن که اونا واسش تکرار میشن، حالا نظر شما چیه بذارم توی همون کلاس پیش ۲ بمونه؟ امسال هدفم فقط اینه که یکم مستقل و اجتماعی بشه و سرگرم باشه، در ضمن اینم بگم که یه دوجا قبلش رفتم ببینم کلاسشون چطوریه کلا پیش ۱ و ۲ باهم بودن
مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۴ سالگی
امروز هفتم اون آقایی بود که گفتم جوون فوت شد و دو تا پسر کوچیک و ی دختر تو راهی داره . پسر هفت سالش به قدری بی تابه پدرشه که آدمو داغون می‌کنه 😭 آنقدر گریه می‌کنه برادر کوچیکه گفته اگر تو آنقدر گریه می‌کنی که مامانم اذیت میشه و آروم نمیشه بهتر توام بمیری و بری پیش بابا 😭 مادرش میگه شبا رو تختم می خوابم بهش میگم بیا پیشم بخواب میگه نه من جای بابام نمی خوایم ،دلم فقط می خواد بیام بابامو مثل هر شب بوس کنم و شب بخیر بگم برم سر جام 😭😭 والای خدا دلم خیلی می سوزه به حال این بچه 😭 حتی روز اول گفته بوده از همسایه خونه بابام بپرسید اگر می فروشه خونه بغلیش رو برای ما بخرید ،بابام چرا تنها رفته خونه خریده😭 مادر بدبخت بخاطر بچه هایش گریه نمیکنه یا یواشکی گریه می‌کنه دکتر بچه رو با آمپول و دارو نگه داشته که سر ۹ ماه دنیا بیاد اما گفته بذارید مادر گریه کنه جیغ بزنه که تخلیه بشه 😭 بچه کوچیکه گفته بیچاره ابجیم که بابا رو هیچ وقت ندیده 😭 خدایا چقدر سخته ، خدایا هیچ بچه ای رو بی پدر و مادر نکن خیلی گناه دارن ،بچه ها طاقت ندارن😭😭😭 لطفاً برای آرامش دل این بچه ها و مادرشون و آمرزش پدرشون صلوات بفرستید 🙏😭
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
خدایا ممنون که شب رو آفریدی تا ریکاوری بشیم و به آرامش برسیم و صبح دوباره زندگی جدیدی رو به امید بهتر شدن تلاش کنیم و به جنب و جوش برسیم🥰 خدایا شکرت برای همه چیز🥰
خدایا ما رو ببخش اگ گاهی ازت دور میشیم و ناامید همیشه دستمونو گرفتی لطفا هیچوقت رهامون نکن 🥰
سلام دخترا صبحتون بخیر وشادی🥰
میگم اینهمه میگم دخترا دخترا هیچکی هم اعتراف نمیکنه که ما دختر نیستیم نکنه آرمین و رامین و آیدین و آیدا و زهرا و مهلا و شهلا رو دانلود کردین همه تون دختراااا آی کلکااااا😜😜🤪🤪
میگم ناهار چی دارین؟ من چند وقت پیش با پریسا مامان نفس صحبت شد قرار شد یه روز آش عباسعلی کرمانشاه درست کنم حالا امروز اون روز رسیده از نماز صبح گذاشتم که خوب بپزه حالا فوت و فن هاشو نمیدونم زیاد حالا پریسا گفت جو بریز هر چی گوگل میزنم همش با گندمه 🙄🙄
مسئولین رسیدگی کنن لطفا برسونین به گوش پریسا مامان نفس 📢📢📢📢📢🔊🔊🔊🔊
دیگه سبزی آش و کشک اینام نمیخواد به نظرتون؟؟

به قول دختر خواهرم بخرمایین چایی😍
این کیک یزدی ها هم چند روز مونده تو کابینت کلا یادم رفته الان دیدم نمیدونم بخورم یا بریزم 😒😒🥴🥴