سلام دوباره
من امروز رفتم مطب دکترم، صبحونه یه دونه شیرینی و نصف استکان شیر خوردم، بعدش تا رفتم داخل مطب اول رفتم پیش ماما فشار و وزنمو گرفت بعدش گفت برو روی تخت برای معاینه
دکترم اومد راستش فکر نمی‌کردم معاینه انقدر درد داشته باشه🫠 و چون تحریکی بود کمی خون هم اومد دستشو درآورد کمی برای طاهام ترسیدم و افت شدید قند پیدا کردم و از روی تخت پایین اومدم نتونستم ادامه حرفای دکترمو بشنوم و روی زمین پهن شدم😑😅🥲 و خیس عرق سرد شدم🫠
بهم شکلات دادن و یکم سرحال شدم روی تخت دراز کشیدم بعدش رفته رفته بهتر شدم و بعدش دکترم گفت یه فینگر باز شده دهانه رحمم
لگن و کمرمم برای طبیعی عالیه ، از امشب شیافت گل مغربی دوتا و رابطه و پیاده روی روزی دوساعت و یه سری دمنوش رو داشته باشم
که بتونم زودتر زایمان کنم... گرچه بهم گفت احتمال ترکیدن کیسه ابم زیاده
بعدش اومدم خونه و خوابیدم بیدار که شدم بخاطر فشاری که روم اومده بود صبحی کلی گریه کردم... فشار نگرانی برای طاهام 🥲 می‌دونم ترسم بی دلیل بود اما دست خودم نبود
الآنم دارم سعی میکنم ذهنم رو ریکاوری کنم برای انجام اون کارا و یه زایمان خوب ...

تصویر
۲۷ پاسخ

انشالله بسلامتی زایمان کنی

منم الان اومدم خونه
گفت احتمالا ختم بارداری میدم پنجشنبه هفته بعد
بخاطر قندم
با امپول فشار و طبیعی

عزیزم انشاءالله به سلامتی زایمان کنی


فقط ببخشید اونی ک اون گوشه تو عکسه شوهرته؟ یا چی 😂

چند دیقه زمان برد؟؟

ایشالله ک ب صحیح و سلامت طاها جونمو بغل بگیریش🤲🏻😍❤️ تموم داره میشه چیزی نمونده

الهی. واقعا معاینه دردناکه حالا فکرشو بکن من با اون درد بعدش از مطب زدم بیرون و تنها برگشتم خونه.
انشالله یه زایمان خوب و راحت داشته باشی.
خوبه دکترت گفته احتمال باز شدن کیسه آب هست، پس خیلی مراقب باش ممکنه حتی نشتی داشته باشه و فکر کنی که گل مغربی‌هاس داره از بدنت خارج میشه(متاسفانه من همین فکرو کردم و دو روز نشتی داشتم، هر روز دو سه بار که روز دوم دیگه کیسه ابم کامل باز شد تو مطب)

گل مغربی خیلی خوبه من فک کنم دو هفته یا یکم کمتر استفاده کردم دردم گرفت پیاده روی هم ک خیلی خوبه
انشالله ک ب سلامتی زایمان کنی❤️

وااای ۳۶ هفته معاینه کرد زود نیس؟؟

عزیزم باید تحمل کنی ...ایشالا زایمانت راحت باشع ..

سلام عزیزم‌ ايشالا بسلامتی طاها کوچولو رو بغل کنی عزیزم
نگران نباش توکل کن به خدا❤️😍

اخی چه بد😮‍💨🥲منم این هفته قراره برم🥲

عزیزم خدایی که تا الان مراقب آقاطاها بوده از این به بعدم هست.🌱✨️

چه دمنوش هایی می خوری ؟
من صبحا خاکشیر می خورم شبا هم دمنوش بابونه با نبات

ای جانم🥹 زمین خوردی یعنی؟

انشاءالله زایمان‌راحتی داشته باشی
دعای ناد علی رو بخون ک زایمان راحت انجام بدی انشاءالله 💚💚

ایشالله به سلامتی زایمان کنی عزیزم
منم شنبه دکتر گفته برم واسه زایمان یعنی قراره اینجوری که شما گفتی معاینه کنه🤕

دقیقا چند هفته بودی که معاینه تحریکی رو شروع کرده؟

الهی که به خوبی و خوشی زایمان کنی ،و طاها جانت رو به سلامتی و شادی بغل بگیری

دکترت کیه عزیزم؟

نگران نباش الهي كه به سلامتي ميگذره

اره واقعا معاینه تحریکی سخته منم لکه بینی و خونریزی داشتم بعدش
چ دمنوشای گفت بهت ماما طاها؟
ب من اب زن رازیانه داده بجوشونم و از صافی رد کنم و بعدش بریزم تو تشت اب و بشینم توش

عزیزممم قربونت برم الهی که آسون ترین و بی درد ترین زایمان رو داشته باشی و به سلامتی فارغ بشی انشالله و صحیح و سالم آقا طاهای مارو بغل بگیری عزیزم خواهر❤️❤️

لگن و کمر رو چجور معاینه کرد ؟ میشه توضییح بدی بفهمم چجوریه 😵😵

بسلامتی عزیزم
انشالله صحیح و سلامت گل پسرتو بغل میگیری

واییییی ، ینی دست میکنن داخل ادم؟

دستشو خیلی میبره داخل ک خون میاد؟😐

الهی بگردمت... مامان قوی♥

چیزی نمونده به روز وصال و بغل کردن میوه ی دلت.... 💚

عزیزم خداروشکر ک خوبه همه چی میدونم زودی ب راحتی زایمان میکنی و میای میگی سلااام من زایمان کردم

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان قسمت ششم

که دکتر گفت ترشح سبز رنگ کمی توشه
اتاق رو آماده کنید سزارین اورژانسی..
دیگه تا آماده کنن تقریبا ی ساعتی شد ،بعد یکیشون اومد سوند رو وصل کرد بهم..
یکی از خدمات اونجا اومد گفت پاشو بریم برای سزارین ،دیگه بزور پاشدم چون سوند بهم وصل بود راه رفتن یجوری بود
یه تخت دیگه بود گفت دراز بکش روی این ،دراز کشیدم و پتو زد روم و پروندمم گذاشت روی تخت و بردنم بیرون از بلوک زایمان ( من طبقه ۳ بودم برای زایمان طبیعی ،اتاق عمل سزارین طبقه چهارم بود) مامانم و شوهرمم اونجا بودن اونارو دیدم و رفتیم بالا
از بالا ام جلو در ورودی اتاق عمل یه تخت دیگه آوردن گفتن آروم بیا روی این یکی تخت،اروم رفتم روی اون تخت و یه مردی بود که بردتم تو اتاق عمل و گفت حالا دوباره آروم برو روی تخت اتاق عمل
بازم آروم آروم خودمو هُل دادم روی تخت اتاق عمل
وای که چقدر سرد بود اتاق عمله،داشتم میلرزیدم گفتم خیلی سردمه یه زنه گفت کولرو خاموش میکنم الان
چند نفر اونجا بودن زن و مرد
دیگه دکتر بی حسی اومد خیلی ام خوش اخلاق بود ( کلا بجز یکیشون که دختره خیلی رو مخ بود بقیه شون خوب بودن)
مامان مهران مامان مهران ۱ ماهگی
تجربه زایمان

من ۳۹هفته و۶روزم بود بدون ذره ای درد روز قبلش رفته بودم معاینه تحریکی شدم که دکتر گفت ۱ سانت هستی
ظهر بود خوابیده بودم که یهو از شکمم صدای ترکیدن اومد تا اومدم بلند بشم یه عالمه آب ازم ریخت رفتم دستشویی دیدم آب‌رنگ سبز هست
سریع به ماما زنگ زدم گفت برو بیمارستان معاینت کنن بهم خبر بده
من هم رفتم بیمارستان وقتی رسیدم بخش تیراژ مامایی خیلی ریلکس بودن گفتم کیسه ابم ترکیده خیلی ریلکس گفت برو بخواب رو تخت یه مریض دارم بعدش معاینت میکنم
وقتی خوابیدم معاینه کرد فهمید بچه مدفوع کرده من داشتم از استرس میمردم انگاری که نکنه بچم طوریش بشه
با ویلچر بردنم بخش زایمان و گفتن بهم قراره سزارین اورژانسی بشی بهم سوند وصل کردن و بردنم اتاق عمل
از شانس خوبم دکتر شیفت دکتر خودم بود که دیدمش تو اتاق عمل یه سوزن زدن به نخاع کمرم و از کمر به پایین هیچی حس نکردم یه پرده کشیدن جلو روم دوتا پرستار خیلی‌مهربون بالای سرم بهم روحیه دادن وقتی صدای گریه بچم رو شنیدم بهترین حس دنیا بود اون لحظه برای هرکی بچه نداره دعا کردم بعداز بخیه زدن بردنم ریکاوری تا پاهام به حس بیان و بعد رفتم بخش
در کل راضی بودم الان هم درد هام قابل تحمله همین که بچم سالم هست
مامان Nila & Nura مامان Nila & Nura ۱ ماهگی