۱۰ پاسخ

مبارکه عزیزم 😍 انشالله قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون
عزیزم یه نصیحت خواهرانه برات دارم
بخاطر هیچ اتفاقی الکی با غصه نگذرون این روزاتو
منم مادرشوهر عفریته ام بعد زایمانم دعوا انداخت انقد با غصه گذروندم اون روزارو اصلا حواسم ب بزرگ شدن بچم نبود
یروز داشتم تو گالری دنبال ی عکس میگشتم چشمم افتاد به عکس روزای اول بچم دیدم چقد تغییر کرده و من اصلا تو این مدت نتونستم از لحظه ب لحظه اینروزا لذت ببرم روزایی که هیچوقت تکرار نمیشن

بیخیال غم و غصه باش از لحظه به لحظه بزرگ شدن بچت لذت ببر😉

مگه نامه ای ک دلیل سزو بگه نداشتی؟ من نامه ی لیزیک گرفتم

دکتر چرا نیومد؟دکترت کی بود؟

مبارکت باشه گلم ،غصه نخور به بچه ات هم منتقل میشه قشنگم.

به سلامتی و دل خوش خدا نگه دار بچه تو به شادی بگذرونی این دوره رو ان شاءالله
عزیزم طبیعی بودی یا سزارین؟
ببخشید میشه هزینه هاشو بگی؟

ب سلامتی عزیزم نی نی چند کیلو بود

بسلامتی عزیزم😍بیمارستان چیا دادن

مبارکت باشه. قدمش حیر باشه،فقط یه چی بگم قوی باش و همه چیو فراموش کن و بخ همه چی بخند تا حاطره خوب برات ساخته بشه،

مبارک باشه عزیزم❤️
یعنی بیمارستان وکادر بیمارستان بدبود؟
سزارین شدی یاطبیعی؟

بسلامتی باشه نینی گلت .سزارین بودی؟ همه چی اوکی بود ؟نینی چند کیلو بود

سوال های مرتبط

مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۴ ماهگی
تجربه زایمان #سزارین 2

پرستارا من و آماده کردن ، یکیشون اومد گفت موهای شکمت رو زدی ژیلت هم همراهش بود😅😅 من چون پایین شکمم رو نمیتونستم ببینم درست نزده بودم که خودش تمیز کرد، بعد لباس ابی بیمارستانی هم بهم دادن پوشیدم و گفتن منتظر بمون برای وصل کردن سوند، حقیقتا سوند وصل کردن خیلی خیلی درد داشت، من دستشویی داشتم که نزاشتن برم و گفتن صبرکن میخاییم سوند وصل کنیم، سوند رو وصل کرد و موفع خالی شدن مثانه ام چنان سوزش و دردی حس کردم که فقط جیغ میزدم😐 حقیقتا خیلی درد داشت. بعدش حالا نه میشد بشینی نه بخابی هیچی، همش حس میکردم الانه که بیرون بیاد و اصلا راحت نبودم باهاش ، بعدشم که اومدن دنبالم و بردنم برای اتاق عمل، همین که در اتاق عمل باز شد و تخت رو به روم رو دیدم پاهام شل شد و لرزید. خیلی اتاق وحشتناکی بود ترس داشت، بعدش یه پرستاری بود توی اتاق عمل خیلی خیلی خوش اخلاق بود کلی باهام حرف زد روحیه داد بهم حواسش بهم بود یکم استرسم کمتر شد وقتی فهمیدم یکی هست کنارم، خلاصه رفتم روی تخت نشستم منتظر دکتر بیهوشی، دکتر اومد که آمپول بی حسی رو بزنه بهم همش میترسیدم درد داشته باشه صدبار از پرستار پرسیدم درد داره یانه🤣 که البته اصلا درد نداشت درصورتی که من خیلی از امپول میترسیدم یکم طول کشید زدن آمپول ولی زیاد درد نداشت