۶ پاسخ

آره دقیقا منم از پمپ درد استفاده کردم و عالی بود

منم داشتم عالی بود

منم داشتم عاااالی بود 👌

احتمالا شما واس این روتون تاثیر خوبی داشته چون شاید اهل قرص خوردن نیستید.. مثلا من با یدونه قرص مسکن نسبتا ضعیف خوابم میگیره چون اهل قرص خوردن نیستم اما اونایی ک واس هر دردی مدام قرص میخورن دیگ همچین چیزایی زیاد روشون تاثیر نداره

سلام عزیزم هزینش چقد بود ؟

سلام عزیزم برای طبیعی پمپ درد گرفتی ؟

سوال های مرتبط

مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۲ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان جانان👼🏻🍼 مامان جانان👼🏻🍼 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین(اورژانسی)🚑🤱🏻
پارت3️⃣

دکتر و پرستار و۵ /۶نفری ک تو اتاق عمل بودن خندیدن و گفتن این اخیش ینی دیگه دردی ندارم و بیحس شدم پرده رو کشیدن و شروع کردن و من حس میکردم یکی رو شکمم داره راه میره هیچ دردی نداشتم ولی تکونارو متوجه میشدم از ۲:۳۵تا ۲:۵۵طول کشید تا بچه و جفت و اینا رو در اوردن صدای بچه رو که شنیدم فقط تند تند میگفتم سالمه چون مدفوع کرده بود میترسیدم اونام گفتن ظاهری که اره ولی باید چک بشه نخورده باشه ازش بعدشم بردنش خیلی صدای گریش قشنگ بود اشکم در اومده بود و تند تند میگفتم خدایا شکرت صورتشم چسبوندن به صورتم خییییییییلی حس خوبی بود چون گرم گرم بود من دیگه ازین لحظه به بعد لرز داشتم و دوندونام قفل شده بود به خاطر بی حسی بود جوری میلرزیدم که تخت تکون میخورد و خیلی حس بدی بود حدود ۴۰دیقه طول کشید بخیه زدن بعدشم منو روی یه تخت دیگه گذاشتن و گذاشتن تو اتاق ریکاوردی و من مث چی میلرزیدم حدود نیم ساعت ۴۰دیقه ای هم فک کنم موندم بعد بردنم تو راهرو مامانمو همسرمو دیدم و میلرزیدم و گریه میکردم شوهرمم همینطور چون خیلی شوک بدی خورده بودن میترسیدن اتفاقی بیوفته برامون مارو بردن بخش و کلی پد و زیر انداز گذاشتن و دوتا شیاف مسکن برای اینکه خیلی درد نداشته باشم بعد بی حسی بچه هم خودشون گذاشتن رو سینم یکم شیر دادن ولی من همچنان میلرزیدم ک کل تخت تکون میخورد

ادامه دارد.....
مامان سلما مامان سلما ۲ ماهگی
#تجربه_زایمان_طبیعی
پارت سه

خلاصه حدود ساعت ۹ و نیم ۱۰ شب وارد زایشگاه شدم رفتم رو تخت اومدن برام سرم و آمپول فشار زدن تخت بغلیم تقریبا فول شده بود کلی جیغ و داد زد من دیگه کم کم ترسیده بودم
یکساعت گذشت هیچگونه دردی نداشتم برای خودم راه میرفتم و اسکات میزدم مامای بخش و دکترم هم هربار معاینه می‌کردند میگفتن پیشرف نکردی
دیگه اومدن یه دوز دیگه برام آمپول فشار زدن و دکترم کیسه آبمو پاره کرد
من دوباره پاشدم اسکات زدم که دیدم کم کم دردام داره شروع میشه
میگفتن درد زایمان مثل پریودی اما خیلی شدید تره ولی بنظر من کلا نوعش فرق می‌کرد یه نوع درد خاصیه یه چند لحظه میگرفت و ول می‌کرد و هربار دردش بدتر از قبل میگرفت دیگه من یهو حس مدفوع بهم دست داد گفتم من میخوام برم سرویس بهداشتی اونا دوباره معاینه کردن گفتن نزدیک ۳ سانتی میتونی بری و مامای بخش گفت به ماماهمراهت زنگ زدیم الان میاد
من رفتم سرویس بهداشتی و آب و داغ میگرفتم رو شکم و پاهام و همزمان زور میزدم دردهام انقدر شدید و پشت سر هم شده بود که اصلا نمیتونستم از جام تکون بخورم