۳ پاسخ

بخاطر سر دردت اصلا بالشت زیر سرت نزار و هواست باشه فشارت بالا نباشه . من سابقه فشار نداشتم برا همین سر درد هامو جدی نگرفتم همش فکر میکردم عوارض سزارین هست ولی وقتی رفتم دکتر متوجه شدم برای اولین بار تو عمرم فشارم شده ۱۸ . مایعات و کافئین هم زیاد مصرف کن .

بسلامتی عزیزم.
آخرش دختر گلت چند کیلو به دنیا آومد؟

ای جانم خداروشکرعزیزم

سوال های مرتبط

مامان دخملی مامان دخملی ۴ ماهگی
آقا خیلی زیاد شد توضیحاتم از ریکاوری منو بردن که ببرن بخش تو راهرو همسرمو دیدم و خیالش از بابت من راحت شد
قسمت سخت بعدی این بود که با اون دردا تختم رو چسبوندن به یه تخت دیگه و گفتن خودمو بکشونم رو اون تخت
واقعا برام سخت بود
ساعت ۵ عصر دخترم بدنیا اومد و ساعت ۱۱ من تو بخش بودم گفتن دیگه میتونم سرمو تکون بدم و از ساعت ۴ میتونم مایعات بخورم
ولی من تا ساعت ۴ تکون نخوردم و بالش زیر سرم نذاشتم
دردا هم خب سخت بود ولی سه ساعت یه بار دوتا شیاف میزاشتم
وقتی تونستم مایعات بخورم دوتا نسکافه تو یه لیوان آبجوش مامانم قاطی کرد و داد بهم خوردم و تا میتونستم آبمیوه و آب کمپوت و این چیزا خوردم
بعدشم یه شربت و شیاف بیزاکودیل دادن بهم و گفتن پاشم راه برم
خیلی درد داشت و سخت ترین قسمت سزارین برام این راه رفتن بود ولی خب هرچی گذشت راه رفتن هم برام قابل تحمل شد
عصر اون روز مرخص شدیم و دردای خونه هم با شیاف قابل تحمل بود

برگردم عقب قطعا همین راهو بازم انتخاب میکنم و از انتخابم خیلی راضیم و اینکه اونقدری که فکر میکردم ترسناک و وحشتناک نبود
دیگه همین.
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۲ ماهگی
مامان شکلات 🩵 مامان شکلات 🩵 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من❌❌
اول از همه بگم دکتر من خانم دکتر بنفشه خلیلی بود و من از مراقب های بارداری و زایمان پیششون خیلی راضی بودم وسعدی اصفهان سزارین اختیاری کردم و زایمان کردم
صبح رفتم پذیرش شدم و کارهای بستری کردم و صدام زدن رفتن زایشگاه و سوندو وصل کردن تا دکترم بیاد و سوند برای من خیلی دردم اومد دیگه تا یک ساعت که دکترم بیاد نه میتونستم بنشینم نه بخابم البته من اینطور بودم بچه های دیگه ک سوند وصل میکردن اینجوری نبود یکی عین من بود بعدم منو بردن سمت اتاق عمل و انتخابم بی حسی از کمر بود ولی از بس ترسیدم توی اتاق عمل گفتن بهتر بیهوش شی و منم قبول کردم و خیلی خوشحالم که بی هوش شدم دونفر بی حسی از کمر بود بعد خیلی درد داشتن و نمی تونستن بچه رو شیر بدن و بچه تاشون خیلی گریه میکردن چون باید ساعت طولانی صاف بخوابن و از این انتخابم راضی بودم و این که تا ۱۰روز خیلی درد داشتم با این که اصلا آدم کم طاقتی نیستم بعضی وقتا از درد زیاد تب و لرز شدید میکردم و دردش خیلی بد بود تا روز ۱۰ ام که بخیه کشیدم بهتر شدم ولی انتخابم بازم سزارین شاید چون بدن من خیلی ضعیفه بوده چنین واکنشی نشون میداد بدنم ولی دردش ۱۰روزه
حتما برای سزارین کاپیچینو و آب میوه طبیعی بردارید خیلی کمک میکنه
و خیلی مایعات بخورید بعد عمل خیلی خوبه
حتما چند روز قبل عمل سینه هاتون با کرم شقاق سینه هیدرودرم چرب کنید تا وقتی بچه میخاید شیر بدید سینه نرم بشه
‌اینکه حتما آموزش شیردهی بینید من اشتباه به بچه شیر میدادم سینه ام زخم شد و رفتم آموزش دیدم دیدم نه درد میاد نه دیه زخم میشه و اشتباه میدادم
اینم تجربه من
مامان مَهوا🌝 مامان مَهوا🌝 ۴ ماهگی
اما تجربه م در مورد سزارین چون که سوال میکردین اینجا نوشتم:
چون با بیهوشی بودم خیلی بهتر بود به نظرم ،من تجربه بی حسی رو تو عمل آپاندیس داشتم که بی حس نشدم و دکتر عوضیم تیغ کشید فهمیدم ، دیگه ترسش به دلم موند
بیهوشی فقط سختیش لحظه هوش اومدنه به نظرم ،البته این دفعه وسط حالت بیهوشی منو بیدار کردن در حالی که لوله تو دهنم بود ،و آخرای ماساژ شکمی بود یه حالی داشتم مثل یه مرده که صدا هارو میشنوه نمیتونه فریاد بزنه که دوباره بیهوشم کردن
بعدم ۱۲ ساعت ناشتایی واقعا بد بود چون ضعف بدنی و خونریزی سنگین داشت اذیتم میکرد
برای کار کردن شکمم فقط کمپوت گلابی و انجیر میخوردم و غذای خیلی کم، بلند شدن از تخت لحظه اولش خیلی سخته من شیاف زدم بعد بلند شدم ولی چند قدم که برداری بهتر میشی
پمپ درد هم گرفتم ولی نزدن چون گفتم مسکن های قوی بیقرارم میکنه که ای کاش نمیگفتم
شرت سرجی فیکس و پوشک نواری عالی بود ، بعد عمل هم آمپول شکمی میده دکتر ، که واقعا ترسناک بود ولی درد نداره در عین تعجب،
دیگه روزای اول شیر دادن در حالت خوابیده س ،بعدش زیاد نباید خم بشی
ولی در کل از این راضیم خداروشکر که درد طبیعی نکشیدم که بعدش برم سزارین ، دیگه خیلی عذاب آور میشد
مامان کیانا مامان کیانا ۲ ماهگی
تجربه ی من از زایمان سزارین پارت ۴
روز اول و ساعتای اول خیلی درد کشیدم داد میزدم و مثل چی گریه میکردم با اینکه هم پمپ درد داشتم و هم شیاف میذاشتن،
تا ساعت هشت شب هیچی نخوردم زیر سرمم تا شب بالشت نذاشتم، انقدر سر و گردنمو از ترس اینکه سردرد بگیرم تکون ندادم خشک شده بودم باید روغن کاری میکردم موقع تکون دادن ولی خب اثر داشتا چون بعد از اینکه بی حسیم از بین رفت یه ذره هم سردرد نداشتم
رسید به ساعت هشت شب، وقت بلند شدن از روی تخت و اولین راه رفتن
خداروشکر پرستاری که کمکم میکرد خیلی مهربون بود یواش یواش کارشو انجام میداد، اولش خیلی راحت از رو تخت بلندشدم ولی وقتی وارد دستشویی شدم یهو فشارم افتاد و دوباره تنگی نفس گرفتم، قبلش باید یه چیز شیرین میخوردم که نخوردم متاسفانه
مامانم میگفت رنگت مثل گچ دیوار شده بود موقع راه رفتن
ولی بچه ها وقتی میگن بدن با بدن فرق میکنه یعنی همین، مال من خیلی بد گذشت ممکنه مال یه نفر دیگه خیلی راحت بگذره، قبل از اینکه برم بیمارستان فکرمیکردم قرار نیست درد مرد بکشم ولی رکب خوردم کیومرث، بعد از عمل و رفتن بی حسی سرویس شدم
و ظهر روز یکشنبه ساعت یک مرخص شدم و با نینی و شوهری و مامانم رفتیم خونه، تمااام
سوالی داشتید بپرسید در خدمتم❤️
مامان سید احسان مامان سید احسان ۱ ماهگی
تجربه سزارین (پارت۲)
صبح مایعات رو شروع کردم با نسکافه. چقد چسبید بعد اون همه ناشتایی😬
بعد هم که گفتن پاشو راه برو. خیلی درد داشت خیلییییی. تا حدود سه روز بعد هم ادامه داشت هر دفعه که پامیشدم. البته هم اتاقی من میخواست راه بره اندازه من درد نداشت بخاطر همین میگم شاید برای هر کسی متفاوت باشه ولی برای من خیلی بد بود. درد بخیه ها هم تا دو هفته خوب شد. الانم یکم گاهی سوزش داره ولی دیگه خوبه.
من بعد از عمل سرمو تکون ندادم و حرف نزدم و بالش هم نذاشتم اصلا سردرد نگرفتم. هر چقدر هم بیشتر راه بری زودتر خوب میشی. یه نفر هم تا ده روز باید کنارتون باشه وگرنه خیلی سخته. بعد ده روز هم بخیه هامو کشیدم که هیچ دردی نداشت و خیلی راحت بود.
در کل بخوام بگم از سزارین راضی بودم و با وجود اینکه بعدش درد داری و سخته بازم خوشحالم ک سزارین شدم چون بالخره زایمانه درد داره دیگه. حس میکنم طبیعی ممکن بود برام سخت تر باشه با توجه به شناختی که از خودم دارم.
امیدوارم مفید بوده باشه اگه سوالی هست خوشحال میشم کمک کنم
مامان مَهوا🌕 مامان مَهوا🌕 ۳ ماهگی
پارت۵
دیگه از اون روز تا همین یک هفته پیش شیر خشک ندادمش و هفته قبل همون شیر خشک گیگوز رو بهش دادم و خداروشکر مشکلی پیش نیومد.
روز بعد هم که مرخص شدم اومدم خونه، تا روز سوم خیلی اذیت شدم و همیشه شیاف میذاشتم، برای شیردادن واقعا اذیت بودم... اما بهبودم رو کامل حس میکردم... روز ۵ ام دردام کمتر شده بود اما بازم سوزش رو داشتم...
دیگه از روز ۸ و ۹ خب بهتر شده بودم اما خوب خوب نه!
اما تونستم روز دهمم با قطار از تهران تا نیشابور بیام.
تا روز ۱۵ یا۱۶ برای بلند شدن و دراز کشیدن دردی رو حس میکردم که با احتیاط کارامو میکردم.
الان که ۲۱ روزه عمل شدم تقریبا خیلی خیلی بهتر شدم، فقط کمرم کمی درد داره و برای بلند شدن باید به پهلو برگردم و تا بتونم بلند بشم...
✅اینم ی توضیح کامل از پروسه سزارین از روز اول تا امروز✅
من با روسری شکمم رو میبندم و راضی هستم، چون گن که استفاده کردم و خیلی تنگ بود، باعث شد درد بخیه هام بیشتر بشه درصورتی که خوب شده بودم اما به خدی دردم رو زیاد کرد که مجبور شدم از شیاف استفاده کنم.
الانم نمیگم کاااملا خوب و بی درد هستم، اما خداروشکر از پس بیشتر کارای خودم و مهوا برمیام. وقتی در عرض ۲۰ روز بهبودم اینطوری پیش رفته،انشالله تا روز چهل بهتر از الانم میشم.
اگر تاپیکامو ببینید، من به حدی درد داشتم که همیشه کلافه بودم. توی خونه گریه میکردم و میگفتم من دیگه خوب نمیشم... اما خداروشکر گذشت...