بخدا دیگه نمی‌دونم چیکار کنم این بچها روانیم کردن ، دخترم هر روشی بگید امتحان کردم گفتم مامان بخور می‌برمت شهربازی ، برات خوراکی دوست داری میخرم جواب نداد داشت سیر میخواد با قطره چکان ریختم دوتا قطره اونم گریه شد بالا آورد شون آخه چرا خدایا🤕 رنگش شده عین زردجوبه زرد امروز نگاه کردم به صورتش صورت کوچلویی زده نه غذا میخوره نه دارو ، پسرمم تا الان داشت جیغ میزد خدایا منو سنگ کن😣 درخت کن اصلا هرچی جز مادر ،کمکی ندارم فقط مادرم هست اونم خسته میشه خب یه دیشب سپردم دختر بزرگیم به مادرشوهرم. امشب اومده بود با هزار منت می‌گفت آره نذاشت دیشب خواب شم دخترت🙁اونم من نزاشتمش خود بچه اونجا خواب رفت بود و زنگ رد که خواب رفته نیا دنبالش بزار امشب من نگهش دارم آخرم که ساعت نزدیک دم دم صبح زنگ زد آوردش گفت گریه می‌کنه من موندم و دوتا بچه که گریه میکنن تا مادرم به دادم رسید شوهرمم نبود ، امشب دیشب مامانم تا چهار صبح بچه‌ای منو نگهه داشته گاهی خسته میشه حرفایی میزنع ولی چیکار کنم من دست تنهام جز مادرمم کس دیگه ای رو ندارم اونم با دوتا بچه دو ساله و یک ماهه 🥲 میشه برام دعا کنید این روزای سخت بگذره برام زود بچهام بزرگ شن عاقل شن از شدت کم خوابی و دست تنهایی دارم کم میارم ، امشب زن عموم اومده بود خونه مامانم منم‌ اونجا بودم برداشته بهم میگه خوبه سالی یه بچه بیار😏 همه تو طایفه بشیم یه جا هر سال بشیم پرستار بچه تو گفتم دلم میخواد آوردم خودم سختی هاشو میکشم تو خونه خودمم کیی اومدم تو برام بچه نگهداری دلم میخواد به کسی مربوط نیست ، زنیکه دهنش باز می‌کنه چرت و پرت میگه یه جوری منت داره انکار من رو سر اینم 😏😏

۴ پاسخ

خوب گفتی بهش این روزات می‌گذرند بچه هات میشن هم بازی وهم دل برای هم عوضش درمیاد منم دوقلو دارم وخیلی سخت میگذره و امیدوارم یکم بزرگ شن بهتر بشه الان بزار پسرت یکم دیگه بزرگ شه راحت تر میشه یک ماهگی اینا خیلی سخته

افرین حالا خوب شد. اخرشگقتی جوابشو دادیا فککردم چیزی نگفتی😎🤣

دقیقا منم یه زن عموی افریته دارم میگه ب عشق پسر باز پانشی بچه بیاری😐😐😐

منم گفتم ب کسی ربطی نداره اصن میخوام ۵ تا بزام کسی خرجشو یا نگهداریشو ک گردن نمیگیره خودمون میدیم دیگ لال شد

بگو شوهرم خرجشو میده میزام به تو چ فضول زندگیمی
والا
نگران نباش ایشالا این روزاتم میگذره واقعا مادر بودن سخته
مخصوصا دوتا کوچیک
خدا صبر و قوت بده بهت

عزیزم حق داری خسته بشی همه خسته میشیم ولی کاش قبل اقدام بارداری دوم به همسرت میگفتی نیاز به کمک داری واقعا خیلی مشکله یه بچه هم سخته وای به حال دوتا کوچولوش بگو بیشتر کمکت کنه یا به مادرشوهرت خیلی محکم بگو بچه های پسر شما هستن وظیفه دارید کمک کنید مادر منم خسته میشه

سوال های مرتبط

مامان شکلات 💙 مامان شکلات 💙 ۲ ماهگی
نا ندارم دارم میمیرم دست و پام بی جونن، تمام بدنم درد می‌کنه ، سرم بی حاله بس که این بچه شب تا صبح بیداره و هی گریه و زر زر 🤕 نمی‌دونم چشه دکترم که سوم به بعد میاد مطب ، شب و روز خواب ندارع تمام علاعماش مثل کولیک و نفخه خودش قرمز می‌کنه زور می‌کنه کش و قوس می‌ره همش باد شکم میده و داعم پی پی می‌کنه 😞 صداش تو سرمه سردرد شدم پیش هیچ کس آروم نمیگیره فقط خودم که اونم سینه دهنش باشه خواب بره مبزارمش گهواره چن ساعت خواب میشه ، کولیکز دادم اثری نمیزارع تازه کولیکز که میدم بیشتر پی پی زیاد میشه ، واییی سرما هم خوردم یعنی خیلی اوضاعم بده شده بعضی روزا تا شب هیچی نخورم نمیزارع تکون بخورم داشتم تو خونه خودم نابود میشدم هم تنها بودم هم حالم زار بود شوهرم نیست اینجا ، اومدم خونه مامانم اونم بیچاره غذا بپز بشور بساب باید به داداش و بابامم برسه به دختر بزرگمم برسه دیگه وقت نمیکنه بچه رو چند دقیقه ازم بگیره استراحت کنم من و مامانم تنهاییم تک دخترم ، اومدم خونه مامانم این کوچولو گریه می‌کنه اونارم زابراه کردم شب تا صبح خواب نمیشن همراه من 😓 هیچی نمی‌خورم دست و پام بی جونن مامانم وقت نمیکنه داعم غذای مقوی برا من درست کنه یا هی مشغول من باشه بدم بخورم ، خودمم که بچه نمیزارع ، امروز فقط صبح یه تخمه مرغ خوردم بعدش دیگه مهمون براش اومد بشین پذیرای کن بشور نرسید چیزی برام درست کنه الآنم اونم بی حال افتاده مثل من مریض شده 🥲 خونه مادرشوهرمم اونا همه روزه آن نمی‌خوام برم اذیت بشن با زبون روزه هی واسه من بشور بپز کنن روم نمیشه ، 🥲الآنم نمی‌دونم بچم به کی بسپارم برم دکتر مامانم که مریض افتاده