خیلی بچه دوست دارم اما یه چند وقتیه اضطراب اینکه بچه رو چجوری بزرگ کنم و سختی های بچه داری و اینا گرفتم
جوری که انقدر اضطراب و ترس از بچه داری دارم ک
حسی که قبلا به بچم داشتمو الان ندارم
فکر میکنم هیچی بلد نیستم و از پسش بر نمیام
یکم دلداری بدین آروم شم

عزیزم با اولین صدای گریه اش اتقدر قربون صدقه اش میری که مدام تو دلت میگی بچم رو بدین بغلم آرومش کنم
خدا یه توان و نیرویی به مادر میده که با عشق دوست داره کارهای بچه و انجام بده

این حس اکثرا که بارداری اوله داریم ولی کم کم یاد میگیریم اشکالی نداره. هرکاری اولش استرس و نگرانی داره بعدش راه میوفتیم

منم دقیقا مثل شمام
همش میگم نکنه خفه بشه نکنه بلد نباشم
چجوری شیر بدم اصلا از پسش برمیام
اگه نتونم مراقبش باشم‌

واییی منم تازگیا این حس و پیدا کردم ترسیدم
همش به خودم میگم هیچی بلد نیستم و شاید نتونم از پسش بر بیام