#ارسالی_شما

📌برای آقایونی که برای فرزند دار شدن بهانه های بی جهت میارن!

منم مشکل این خانوم رو داشتم بیست سالم بود ازدواج کردم همسرم ۲۶ ساله بودن
من خیلی اصرار داشتم به بچه دارشدن دوست داشتم همه وجودمو بزارم برای تربیت و دوستی و لذت بردن از بچه هام ، همسرم اصلا قبول نکرد، سه سال گذشت به مادرشون گفتم باهاش صحبت کنن چون به شدت به حرف ایشون گوش میکردن اون زمان البته
ایشونم مثل پسرشون مخالفت کردن که نه پسرم عاقله میخواد همه چی به دست بیاره بچش تو رفاه باشه کار خوبی میکنه بچه باشه برای ده سال بعد با خنده میگفتن
حالا هشت سال گذشته
چهارساله همسرم مشکل ناباروری داره ، دوساله خودم درگیر انواع مشکلات زنان و عمل و درمانم با داروهایی که هزارااان عوارض داره
وقتی قدر نعمت و سلامتی که خدا داده ندونی و هی بهونه بیاری
خدا اون نعمتو ازت میگیره
الان همون پسری که مخالفت میکرد آرزوشه پدر بشه
همون مادری که میکفت نه ده سال بعد خوبه
عزت نفس برام نذاشته تو هرجمعی فقط دعا میکنه بچه دار بشم و همه با ترحم نگام میکنن راضی نیستم ببینمشون چون از اول تا اخر دیدار حرفها ختم به بچه میشه
کاش یکم عاقلانه تر به مسائل نگاه کنن جوونا ...

( به شخصه بین دوستانم دیدم )

۴ پاسخ

انشاالله هرچه زودتر بچه دار بشید ولی خواهرم نمیشه گفت اگر زودتر اقدام می‌کردید الان بچه داشتید من از ۱۲ سالگی مشکل خونریزی داشتم و هورمونی از ۲۰ سالگی ام مشکل تنبلی تخمدان و کیست تخمدان تا ۲۶ سالگی از همون ۱۲ سالگی ام تا ۲۶ سالگیم یعنی ۱۴ سال قرص جلوگیری خوردم دکتر ها هم میگفتن تو ازدواج کنی سخت باردارمیشی چون ۱۴ سال قرص جلوگیری خورده بودم ولی بعدازدواج دوماه بعد اقدام به بارداری باردار شدم خوده دکتر ها هم تعجب کردن میخواستم بگم اگر خدا بخواد همین الان هم میشه باردار بشی هیچ ربطی ام نداره به جلوگیری و دیر اقدام کردن من حاجت مو تو اربعین امام حسین گرفتم و ماه بعد اربعین باردار شدم شما متوسل شو به آقا امام حسین و انشاالله حاجتت رو میگیری

انشالله شمام به زودی دلمنت سبز بشه گلم

خدا به دلت نظر کنه انشالله

الاهی فدات بشم انشاالله دامن شما هم سبز میشه به زودی

سوال های مرتبط

مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۱ سالگی
یه سوال چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر جور دلشون میخواد با بچه ات رفتار کنن 😐
رفتیم مهمونی چند تا بچه قد و نیم قد نوه های جاریم و با ما خونه ابجیم دعوت بودیم یه جوری قربون صدقه بچه هاشون میرن که انگار ناف آسمون باز شده فقط بچه اینا اومده پایین خدایی بچه هاشون مهربون و تو دل برو هستن دوست شون دارم ولی نه اینکه بخوام قربون صدقه بچه هاشون برم نیازی به محبت اونا برای بچه خودم ندارم ولی از عمد دختر جاریم جلو همه میگه به پسرش که ببین عمو مصطفی چقدر دوستت داره ( منظورش شوهر من که عموی خودش میشه ) ببین میگه چه پسر خوبی هستی ، با ادبی موهاش چقدر خوشگله قشنگ دو تا هندونه میزاره زیر بغل شوهرم که یعنی قربون صدقه اش بره بعد همیشه خدا ادعای عقل کلی و با سوادش میشه با پسرش سر گوشی من که دست پسرش بود بحث داشتن بعد یکی دو بار به پسرش گفت مامان گوشی مامانش هست بهش بده پسر منم دو سال کوچک تره نمیتونه حرف بزنه جیغ میکشید یدفعه برگشته به پسرش گفت بهش بده صدا شو در نیار منظورش بچه من بود اصلا من هیچی نگفتم اگر من این حرف و میزدم خدا شاهده جاریم و دخترش می پریدن به من چرا کسی به خودش اجازه این حرفا میده به بچه هاش بزنه یا اینکه خواهر خودم و دامادمون جلو اونا و بچه هاشون بچه من و دعوا میکردن که جیغ نزن یا فلان چیز و بهشون بده برای اینکه نخوان به اونا چیزی بگن اونا هم دو تا پسر داشتن یکیش سه سالش هست اصلا بچه من متوجه نیست به یه بهونه پسرمو صدا میزدم کسی به خودش اجازه نده چیزی به بچه ام بگه
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
از ساعت ۹ شب داره صدای گریه نوزاد میاد و اطرافیان که سعی میکنن ارومش کنن که تا الان که ۱۲/۳۰ شبه کاملا ناموفق بودن و بچه یکسره داره داد میزنه!!!😵‍💫🤦🏻‍♀️😬
یاد دختر خودم افتادم که شبا ۶ ماه تمام تا نزدیکای صبح گریه میکرد چون کولیک شدید داشت🤦🏻‍♀️😵‍💫
این صدای بچه میاد تنو‌بدنم به لرزه افتاده😖😶‍🌫️
خدا کمکشون کنه
همیشه دوست داشتم دوتا بچه داشته باشم مخصوصا بعد از زایمان اون لحاظات ناب رو و همینطور نوزاد رو تا یک ماهگی میمیرم براش 🫠🥲 ( قبل از بچه دار شدن متنفر بودما 🤣) ولی یاد اون بدبختیایی که کشیدم میفتم به خودم میگم فقط بخواب صدات نیاد🤣
دست تنها تو شهر غریب با بچه کولیکی وحشتناک وای وای 🫠
به معنای واقعی کلمه جون دادیم تا بچه اینقدری شد حالا بازم از اول؟🤦🏻‍♀️😵‍💫 هرگز😬
اونم با وجود این فسقل که لجبازیاش شروع شده و برای کوچکترین کاری مث عوض کردن پوشک یا لباس قشقرق بپا میکنه🙄 فکر کنی یکی هم بغلت باشه مدام گریه کنه😖
تصورشم سخته😁😵‍💫
الان از صدای این فسقل که واضح داره میاد نمیتونم بخوابم 🤦🏻‍♀️ خدا کنه زود اروم بشه خیلی خوابم میاد🫠
راستی شمام مث من از بچه دوم فراری هستین یا نه؟🤔
البته بدم نمیاد دخترم بزرگتر شد مثلا ۵ ساله یکی دیگه بیارم چون اینجوری عاقلتره کمتر اذیت میکنه ولی خب اونموقع من نزدیک ۴۰ سالم میشه🙄🤦🏻‍♀️
مامان جانا مامان جانا ۱ سالگی
مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۱ سالگی
مامانا یه چیزی رو بعنوان هم مشورت هم درددل دوس دارم باهاتون مطرح کنم اگر هم تجربه ای داشتید خوشحال میشم بشنوم❤️
ما با پدرشوهرم اینا تو یه ساختمونیم و ایشون بشدت دوس داره که بچه ی ما زیر دست خودش بزرگ بشه اینو بارها گفته و منم میدونم
همسرمم به گفته ی خودش کلا جوری بزرگ کرده که حتی تو سن کم مسافرت طولانی میبرده بدون مادرش
کاری با روش بزرگ کردن همسرم ندارم اما خود من اینو نمیپسندم
ازونجایی هم که نزدیکیم به هم نمیخوام عادت بشه و پسرم همش اونجا باشه
هروقت بیاد دم در واحدمون بدون استثنا میچسبه به بچه که بیا بریم خونمون
واقعا اصرار میکنه ها! ایرمانم معمولا تمایلی نشون نمیده که بره اما باز ول کن نیست دستشو میگیره هی میگه بریم
هفته پیش میخواستن با همسرم که کمرش گرفته بود برن درمانگاه بعد گیر داده بود بچه رو بده ببرم
خب قطعا میدونه که نمیشه اونم کجا? بیمارستان?!
امروز باهاشون بیرون بودیم میخواستن برن جایی از ماشین ما پیاده شدن هی گف بچه رو بدین با خودمون ببریم ما هم خنده و شوخی گفتیم نه و...
ول نکرد اومد لب پنجره هی اصرار که بیا با ما بریم
خب پسرم هم دستشو گرفت و انگار بدش نیومد
بعد یهو رف عقب گف نه نه عزیزم بمون پیش مامانت
باشه زود برمیگردم پیشت دلت میخواد بیای
من که میدونم اگرم ببره پسرم گریه میکنه
اونم میدونه که من نمیخوام بچه رو بدون خودمون ببره ولی باز این کار مسخرشو تکرار میکنه و انگار قصدش فقط هوایی کردن بچست
واقعا اینجور مواقع هم ناراحت میشم هم حس بدی میگیرم بابت حرف و رفتارش. نمیدونم شاید قابل درک نباشه برای بعضی مادرا اما دوس داشتم اینجا راجبش صحبت کنم☹️
مامان دلارُز💕🍭 مامان دلارُز💕🍭 ۱ سالگی
سلام به همه ی مامانای قشنگ🥰خوبین؟چه خبرا؟
با کوچولوها چیکار میکنید؟خیلی داره زود میگذره نه؟؟🥲
از این روزا لذت ببرید🙂من با اینکه با هررفتار جدید که از دلا میبینم کلی ذوق میکنم،کلی هم دلم برای قبلش تنگ میشه🥺
اومدم امروز یکم باهم درباره غذاخوردن بچه ها صحبت کنیم.
از عادت های غذاییشون تا بدغذایی یا پرخوری و هرچی...
من خودم با تجربه هایی که از دلا به دست آوردم مطمئنم صدتا بچه ی دیگم بیارم،همین روش غذاخوردن رو پیش میگیرم انقدر که راضیم🥰
خیلی کثیف کاری داشت،خیلی عذاب وجدان داشتم که نکنه دلا سیر نمیشه،خیلی احساس خجالت داشتم وقتی کسی میدید میگفت عادتش نده به کثیف کاری و خیلییی حس های بد دیگه...مهم‌تر ازهمه اینکه من شدیدا وسواسی بودم و هستم و با این عادت بدی که دارم انقدررر از خودم کار کشیدم و صبوری کردم که الان دارم ثمرشو میبینم💕
من نمیدونم کی چطور به بچش غذا میده و این یه نظر کاملا شخصیه ولی به همه ی مامانایی که هنوز شروع نکردن به کمکی و یا تازه میخوان شروع کنن میگم اگر میتونید و اعصابشو دارین این روش بهترینه❤️✨
خوااااهش میکنم بزارین بچه خودش غذا بخوره از ۷/۵_۸ماهگی تا قبلش چون غذاهاش آبکی و نی نی خیلی کوچیکه خودتون بدین ولی بعدش نه...
بذارین با غذا بازی کنه،بریزه بپاشه،نگران کثیف کاریش نباشین یا گشنگی و اینو بدونین تا یک سالگی غذای اصلی شیر هستش و بعد غذای کمکی❤️پس صبوری کنید،،بزارین غذاخوردن براشون لذت بخش باشه نه فقط سیرشدن و یه عادت از اجبار!!!
ادامه کامنت اول.......