۱۲ پاسخ

عزیزجان خدا خیرت بده که انقدر با جزئیات تعریف کردی.واقعا نیازه که همه چیز شفاف باشه.

خداروشکر که بچه تون را اوردین، قدمشپر خیر و برکت باشه....
من کلینیک اصفهان زایمان کردم خیلی راضی بودم واقعا رسیدگی میکردند

هزینتون و میگید

عزیزم خدارو شکر که خودتو بچه سالمین و چه خوب که همه چیزو توضیح دادی، ان ای سیوش شبی چقدر بود؟

من سپاهان واقعااااا راضی بودم

میلاد افتضاحه از این نظر
اما واسه بچه بعدیت حواست باشه که کیس زایمان طبیعی نیستی چون با وکیوم بچه رو درآوردن
حتما سزارین شو

خدااایا اصفهان چرا یجا درست درمون نداره بریم بزاییم

دقیقا الکی نگه میدارن بعضی جاها خدانگذره ازشون

عزیزم چقد بد که اینقد تجربه ی بدی شده برات ولی واقعا زایمان طبیعی مضخرفه انشالا بازم بچه دار شدی به هیچ وجه طبیعی قبول نکن من تجربه هردوتا رو دارم زایمان طبیعی زودرس داشتم تازه من و اینقد برام خاطره بدی شده که هیچوقت یادم نمیره ولی ایندفعه سر بچم سزارین اختیاری شدم تو میلاد ولی کاملا راضیم درسته آدم بعدش خیلی درد داره ولی همون آسیب های روحی که نمیبینی باعث میشه درداتم زود یادت بره

منم ازمیلادراضی نبودم وخاطره خوبی ازش ندارم

بچتون چن هفته بدنیا اومد ؟؟

پس کجا بریم برا زایمان و با کدوم دکتر که خوب باشیم بعدش؟؟🥺🥺🥺

سوال های مرتبط

مامان محمد مصطفی🐣🐥 مامان محمد مصطفی🐣🐥 ۲ ماهگی
تجربه سزارین مامان اولی ۳
من برا بیمارستان شیر خشک نبرده بودم بدون اینجا همه میگفتن بیمارستان اجازه نمیده
شب اول هرچی سعی کردم به بچه شیر بدم نداشتم پرستارا اومدن هرچی فشار دادن شیری ترشح نشد و بچه گشته بود همش گریه میکرد اونجا بهم گفتن بهش شیر خشک بده ساعت ۴ صبح بود و همه جا هم بسته بود دیگه
برا همین پیشنهاد میکنم شما بگیرید داشته باشید که مثل من اسیر نشید تو اتاق ها دنبال شیر خشک از مامانا باشید
من خیلی درد داشتم ولی بلند شدم بتونم راه برم تا بتونم مدفوع کنم
و مرخص بشم
فردای زایمان همسرم کارای ترخیص انجام داد دکتر اومد برا معاينه گفت بچه زردی داره باید بستری بشه زردیش ۹ بود
ابن تجربه منه شاید کمکتون کنه
من چون بی تجربه بودم با این عدد زردی بستری شد بچه خودمم موندم ابن کار باعث شد بهیم عفونت کنه چون ۵ روز تپ بیمارستان بودم نشد به بخیم برسم و آب نخورد از طرفی رو‌ صندلی خوابیده بودم و جوری بود که همش فعالیت داشتم خیلی به بخیم فشار اومد
در صورتی که بچه های با زردی ۱۸ بستری میشدن
دیگه بعد چند روز با رضایت شخصی مرخص شدم چون بیمارستان اصلا دارویی نمی‌داد به بچه و فقط میگفت داخل دستگاه باشه بچم هم اصلا داخل دستگاه نمی‌رفت و گریه میکرد
دیگه اومدم خونه و شروع کردم سنتی درمان زردی انجام دادن
مامان آیه ✨♡ مامان آیه ✨♡ ۵ ماهگی
تجربه زایمان من در بیمارستان میلاد اصفهان
از صبح اول گفتن پزشک قانونی باید بیاد تایید کنه، بعد که کلی مارو دووندن گفتن باید صورت جلسه بشه حراست بیاد امضا کنه، همه این کارا انجام شد و من این بین یکی دوبار شیرش دادم، دفعه آخر از بهداشت اومدن واکسن بچه رو زدن و بهم کارت واکسن دادن، بعد یهو دیدم از ان ای سیو صدام کردن برم شیر بدم! (بقیه دفعات به خواست خودم بود)
رفتم و دیدم بچه از گریه ریسه رفته..گذاشتنش تو بغلم و رفتن منم هرکار میکردم سینمو نمیگرفت خیلی بیقرار بود ، یهو پرستار گفت تو که نمیتونی شیرش بدی چجوری میخوای ببریش؟! و من واقعا داشت گریم میگرفت، صورت جلسه رو جلو خودم بلند بلند میخوندن و مینوشتن وسطش پرستاره گفت با وجود خطر مرگ نوزاد میخوان ببرنش!آره من جلو مامانش دارم میگم خانم خطر مرگ داره برا نوزاد !! و یک درصد فکر حال بد منو نمیکردن همینقد ظالم! پرستارای بیست و خورده ای ساله ای که حتی مادر نشده بودن.. بعدا دوزاریم افتاد که منو بعد واکسن صدام زدن که بچه رو نتونم اروم کنم و هول بیوفته تو دلم و نبرمش! ادامه تاپیک بعد
مامان اقا حامی مامان اقا حامی ۲ ماهگی
تجربه سزارین من 😍😍😍
صبح ساعت ۶ بیمارستان پارسا بودیم و تا ساعت ۸کارهای پذیرش و انجام دادیم و اکو قلب انجام دادن و سوند وصل کردن که ی درد خیلی کم در حد ۲ ۳ ثانیه و تمام سوند وصل شد..اذیتی نداشت
بد راهی اتاق عمل شدم و امپول بی حسی تزیق شد و ساعت ۹ گل پسر قشنگم بدنیا اومد و ازشون خواستم برام پمپ درد وصل کنن..
که بهترین کاری بود که درحق خودم انجام دادم چون بداز رفتن بی حسی من هیچ دردی نداشتم و از همون اتاق عمل و داخل ریکاوری من هم سرم و تکون دادم هم کلی با پرستارها و .. صحبت کردم و تو ریکاوری پسرم و میدیدم و خداروشکر ن سردردی گرفتم ن هیج حال بدی .. داخل ریکاوری شکمم رو چند بار فشار دادن که در حد خیلی کم درد احساس کردم و اولین راه رفتن هم واقعا دردی نداشتم
تا امروز هم خداروشکر همه چیز خوب بود ن جاییه بخیه هام اذیتم کرد ن فعالیت هام من از همون روز داخل بیمارستان و خونه فعالیت انجام دادم و کارهامو انجام ... و اصلا هم نیازی به استفاده از شیاف پیدا نکردم..
خداروشکر خیلی تجربه قشنگی شد برام زایمان 😍و تصورش روهم نمیکردم سزارین انقد خوب و راحت باشه♥️ بنظر من
اول از همه امادگی مادر مهم بد انتخاب دکتر خوب برای ی زایمان راحت😍♥️
انشالله شماهم تجربه خوبی داشته باشید و اصلا نگران شنیده هاتون نباشید چون همه ادماها مثل هم نیستن من انقد راجب سزارین بد شنیدم الان که خودم تجربش کردم خوشحال به خودم استرس ندادم بخاطر گفته های دیگران ...👪👪
مامان آیه ✨♡ مامان آیه ✨♡ ۵ ماهگی
تجربه زایمان من در بیمارستان میلاد اصفهان
بیمارستان عین هتل میمونه دوستان. اتاقای ال دی ار شیک، بخش تمیز و شیک اتاقا بزرگ ، بخش وی ای پی که من بودم تمام تزیین بادکنک و …
ولی رسیدگی صفر.
پرسنل همه فقط خوشگلن و ارایش دارن ولی رسیدگی شون صفرر،اخلاق هیچ ، تو با اون حال زایمان جلو همشون معذب میشین.
من تو بخش زایشگاه کلا یه مامای خوب و یکم سن دار دیدم که خداروشکر سر زایمانمم همون بود..
بقیه همه از دم جوون هم سنای خودم، شیفت پرستارا هر ۶ ساعت عوض میشد و دیگه آخرای شیفت بهت نمیرسیدن
پرستارای بخش اصلا رسیدگی نداشتن، داروهامو نمیاوردن ، به زور خودمون که میخواستیم یک بطری اب کوچیک میاوردن،
بچه من وکیوم شد و بخاطر همون دوشب ان ای سیو بستری بود، شب اول که موند فرداش جواب سونو مغز اومد که خداروشکر سالم بود ، میخواستیم ببریمش که گفتن نه اکسیژنش بالا پایین میشه! بچه ی ۴۰ هفته با قلب و ریه سالم!
یه شب دیگه به همین بهونه نگهش داشتن و فرداش رفتیم با رضایت شخصی مرخصش کنیم پدر مارو در اوردن تا ببریمش! ادامش تو تاپیک بعد
مامان سید کوچولو مامان سید کوچولو ۵ ماهگی
تجربه زایمان
قسمت ۲
دکتر همه چی رو بررسی کردن
چون یه کوچولو حرکاتش اونروز تغیر کرده بود گفتن همین امشب برو یه سونو بده بعدم برو بیمارستان ان اس تی بده
اگه شرایط خوب بود که هیچی برو خونه حواست به حرکاتاش باشه تا دو شنبه ،سه شنبه وقت داری همون تاریخ زایمانم
اگه نه که برو بیمارستان بستری شو
بعد ازشون معاینه تحریکی خواستم
گفتن من خیلی دلم نیست بعدم تو مطب انجام نمیدم چون الان تو مرحله حساس هستی یه وقت کیسه آب پاره بشه خطرناکه تو بیمارستان برو بهشون میگم برات انجام بدن
دیگه من رفتم سونو که همه چی عالی بود
از سونو که اومدن همسرم گفتن به دلم نیست بریم ثامن چون هم پاستور رو قبلا تجربه کردم راضی بودم ثامن معلوم نبود چجوری بازم باشه همم دکترم خیلی دلشون به اونجاست که وااااااقعا این تصمیم خیییلی خیر بود وگرنه بچم شاید تو بیمارستان بدنیا نمیومد یا خانم دکتر نمیرسید بالای سرم
خلاصه رفتم بیمارستان پاستور برای ان اس تی
که ان اس تی خوب بود و همه چی گل و بلبل😂❤️
با خانم دکتر هم زنگ زدن به ماما گفتن معاینه تحریکی هم برام انجام بده
که بنده خدا گفت این معاینه تحریکی نسبت به معاینه قبلی یکم اذیت میشی طبیعیِ عزیزم
و ۲ سانتی که قبل باز بودم باز بود
و گفت اینطوری من میبینم
احتمالا ۲_۳ روز دیگه زایمانته
دیگه ما رفتیم سمت خونه
مامان Mohammad hiva مامان Mohammad hiva ۵ ماهگی
سلام خانوما کسی تجربه داره که بچه ش crp داشته باشه
ینی پروتئینش بالا بوده باشه
پسر من ب دنیا اومد الکی مشکل قلب ریوی گذاشتن روش ولی بعد فهمیدن که crp داره ینی پروتئینش بالاس که بردیم بیمارستان بستری کردیم و از ۲۶ شد ۶
چون زایمان کردم و خونه نرفتم و همش بیمارستان بودم اعزام شدیم بیمارستان شهر دیگ و تنها اونجا با بچم بودم چهار روز اونجا آنتی بیوتیک گرفت که اومد پایین و گفتن زیر ده باشه ینی خوب شده و با رضایت آوردیم خونه پسرمو‌ چون دیگ اومده بود زیر ۱۰ و دکتر میخواست یه روز دیگ نگه داره نتونستم تو رو خدا قضاوت نکنید که یه روز دیگ می موندی و فلان بخدا اونجا داغون شده بودم دو هفته تو بیمارستان ها بودم نخوابیده بودم اصلا
وقتی پسرم از آی سی یو در اومد رفتیم بخش نوزادان پرستار رسیدگی نمی‌کرد و منم گفتم خوب شده الکی نگه ندارم ینی پسرم انقد بالا آورده بود منم نمی‌دونستم چیکار کنم پرستار صدا زدم فقط نگام کرد دیگ نیومد بگه چی شده
ب نظرتون بالا نمیره دیگ crp؟ کشی می‌دونه بگه تو رو خدا