۴ پاسخ

من سر پستونک بردیم گذاشت دهنش یه جور شد چند بار تکرار کرد چندشش شد،
نگران شباش بودم اصلا انگار نه انگار خیلی راحت از اون بود که من فکر می‌کردم

من امروز ی هفتس گرفتم اصلا اصلا اصلا ن بهونه گرفت ن اذیت کرد خیلی هم وابسته بود بهش مخصوصا شبا منم راحت شدم

من که گرفتم خوابش ریخت بهم

اینم اضافه کنم ۴ روزه که ترک کامله ولی دو هفته اس که دارم تلاش میکنم

سوال های مرتبط

مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
مامانا اگه حال داشتین این تاپیک رو بخونید و نظرتون رو بگید.
مادر شوهر من با اینکه خونه اش دوره مرتب میاد بهمون سر می زنه.
هفته ای دو روز تقریبا. حالا از وقتی که شوهرم واسه کارش رفته جایی این ۲ روز همش اینجاست. من یجورایی راحت نیستم، هرچی هم غیرمستقیم بهش گفتم از تنهایی نمی ترسم، اذیت می شین این همه راه و اینا منظورم رو نگرفت. شبا هم می خوابید پیشمون.
اخلاقای خوبی داره مثلا تو کارا خونه کمکمه یا خیلی برای خودم بچم خرید می کنه ولی یه اخلاقای بدی هم داره که من اذیت می شم، هرچی هم غیرمستقیم اشاره کنم تغییر نمی ده.
مثلا بچم رو با بچه های دیگه مقایسه می کنه میگه بچه ی فلانی خیلی تپله، فلانی بچش همه چی می گه. یا یجوری حرف می زنه انگار بچه من مشکلی داره، مثلا میوفته زمین میگه مینو این ضعیف شده چرا چندباره افتاده زمین؟
یا مثلاً سرخود شربت اشتهاآور و ایمنی خریده آورده خونه بدون اجازه من بهش می ده
یا هی اینستاشو باز می کنه ترانه ها و کارتون های بچگونه سرشب می ده دستش بعد میگه اینا برای بچه مفیدن.در حالی که من دوست ندارم از الآن به گوشی ها عادتش بدم.
حالا بذارید در ادامه بهتون بگم امشب چرا بحثمون شد.