سلام
میخوام دست و عنایت خدا رو به سبب قرآنش توی رفع مشکلم بگم
میخوام اینجا بگم تا اونایی که متوسل به خدا و قرآن میشن به این طریق راهشون برای رفع دغدغه هموار بشه
لطفا فقط اونایی که اهل خدا پیغمبر و اعتماد به معنویت هستن بخونن و با صدق و اعتماد صد در صد و بی شک و محکم انجام بدن که گرهشون باز میشه ان شاالله......

و اما ماجرا
.
.
.
من خونه ای داشتم که نزدیک به دو سال هست که منتظر فروشش بودم که توی شهر زادگاهم خونه بخرم
خونه ی فروشی رو هم خالی کرده بودم که راحت تر فروش بره و توی لاهیجان مستاجر بودم اما دریغ از مشتری و خریدار
توی این مدت شاید دو سه نفر دیدن و فقط یکی برای معامله اومد که اونم به مفت میخواست و نشد
خیلی خسته شدیم جوری که شاید از فروش منصرف شیم دیگه و با حس شکست برگردیم توی شهر قبلی
تا اینکه اینجا توی گهواره یه بزرگواری یه تاپیک زد به این مضمون
که اگه متاعی میخواین بفروشین
آیه ی 40 و 41 سوره ی بقره رو بنویسین به کاغذی و توی اون متاع بذارین ، مشتریش میاد ، حتی شده از غیب.....
من این مطلب رو که دیدم همونجا دلم گرم شد و مطمئن شدم
و گفتم چرا تا به حال برای رفع مشکلم به قرآن پناه نبرده بودم!
ادامه پایین😉

۱۲ پاسخ

خلاصه وضو گرفتم با اطمینان نوشتم و بردیم توی اون خونه گذاشتیم
خدای من شاهده ظرف چند روز از راهِ دور یه شهر دور یه مشتری اومد که خیلی هم خونه رو پسند کرده بود و به قیمت مناسب و بی چونه ی زیاد خونه رو معامله کرد باهامون
حالا پول دستم بود و باید منم سریع معامله میکردم یه جا
اینه که بازم کار رو بر عهده ی خدا گذاشتم و با معجزه ی قرآنش ظرف دو روز گشتن یه خونه ی مناسب جای بالا و خوب شهر، زیر قیمت واقعیش معامله کردم
حالا وظیفه ی خودم دونستم هم از اون بنده خدا که این معجزه ی پیامبر عزیزمون رو
و هم دستگیری و مهربونی خدا رو به حرمت قرآنش، با اون پُست بهم یاد آور شد تشکر کنم
هم اینکه منم با بیان این تجربه ی اعتماد به قدرت خدا و نتیجه ی خوبش
شاید به یه نفر دیگه کمک کرده باشم 😊
ممنون از همراهیتون

واااای عزیزم منم بشدت به این اعتقاددارم پارسال تویه ایتا یه کلیپ دیدم که خانومه جمعه آخرماه رمضان دعایی روازقران نوشتو گفت بزارید زیرسرتون خونه دارمیشید منم بااعتقادقلبی این کاروکردم ودعین ناباوری ۱۰۰میلیون تودستمون پول داشتیم دست صابخونه بود خدایجوری همه چی روکنارهم چید پول دستمون اومد امسال صاحبخونه شدیم...ممنون هم ازاین پستت

قرآن علاوه براینکه راه ورسم زندگی درست رو نشون میده روش مقابله باخیلی از بحران ها و درموندگی ها وهمچنین چگونگی حل کردن مشکلات و گره های زندگی رو بهمون یاد داده
من خودم جنسی داشتم که اصلا فروش نمیرفت حتی بااینکه قیمت مناسب میخواستم بفروشم تااینکه چندآیه ازقرآنو که برای فروش کالا بود رو یه برگه نوشتم وگذاشتم پیش اون جنسم واینطوری شد که یه مدت بعد فروش رفت
فقط این نیست من از دستورالعملهای قرآن عزیز نتایج خوب زیادی دیدم

خیلی عالیه وقشنگ

مریم جون خصوصی رو چک کن

مریم عزیزم تو مزد دل مهربون و پاکتو از خدا گرفتی کاش منم بتونم دلی صاف و اسمونی مثل تو داشته باشم

چه خوب خداروشکر🥰
مریم جون با دل پاکت برام دعا کن منم خونه دارشم😘

مبارکه عزیزم چقدر عالی

دعای خانه دار شدن💜

تصویر

برای فروش خونه ، ماشین و هر جنسی که قصد فروشش هست توی کاغذی بنویسین و داخل متاع بذارین💚

تصویر

دقیقا ماهم دوسال منتظر بودیم خونمون فروش بره(ساکن بودیم توش) این مدت خونه های زیادی دیدیم، یهو اسفند ۱۴۰۲ یه خونه مث رویاهامون دیدیم من از صبح تا شب آیه سوره مومنون رو میخوندم( و قل رب انزلنی.....) دقیقا همون اسفند خونمون فروش رفت و فروردین اینجارو معامله کردیم شاید نصف قیمت واقعی خودش یعنی هرچقدر از نظرمالی بعضی زمان ها کم اورده بودیم این خونه قشنگ همش رو جبران کرد، الهی شکر
الهی همه خونه دار شن

ماهم میخوایم موتورشوهرم بفروشیم فروش نمیره باید همین کاروکنم

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۴ سالگی
سه شبه جوشن کبیر میرسه به یا رازق طفل صغیر ، انگار یکی خنجر میزنه به فلبم
آخه چرا من نباید بتونم به رادوینم شیر بدم خدایا
حالا کم خودم غصه دارم شوهرمو مادرم میگن چون دلت میخواست این دخترباشه و نشده ،کفرنعمت کردی خدا نعمت شیردادنو ازت گرفته
یعنی هیچ کس دیگه توی این دنیا نبوده که یه مدت از جنسیت بچه ش ناراحت باشه؟ من اون روزا هم که ناراحت بودم جونم برای این بچه توی شکمم در میرفت یعنی واقعا خدا میحواد منو اینطوری تنبیه کنه؟ اینقده به درگاهش گریه کردم ، نذر کردم امامارو واسطه کردم هرچقدر دستم رسید کمک کردم ، خب خودخدا آرزوی دختروگذاشته بودتوی دلم ،من که خیلی وقته با تقدیرش کناراومدم توی همه روزایی که این بچه توی شکمم بود از خداخواستم فقط سلامت به دنیا بیادوشادزندگی کنه ،حالا حقمه اسن حرفارو هم بشنوم😔😔امروز هرچی سعی کردم نتونستم از سینه م شیربگیرم مثه روانی هاشدم از غروب تا الان، من هنوز امیددارم بتونم شیربدم نباید شیرم خشک بشه
مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۴ سالگی
دوستای عزیز سلام خوبین؟خسته نباشید از همه مسئولیت هایی که دارین
بیشتراز یک ماه از آخرین باری که درمورد افسردگی م اینجا گفتم گذشته توی این مدت روزهای سخت وتلخی رو گذروندم،با تمامووجودم با افسردگی م جنگیدم یه مدت بهترشده یودم ولی به صورت یویویی حال بدم کم و زیادمیشه،ازهمه شمایی که برام کامنت میذاشتین ممنونم با اینکه دکترغددگفته بوددارونخورولی چندتایی آرامبخش خوردم جرات نکردم برم پیش روانپزشک که داروبگیزم اینجورکه پیداست یکی با این وصع من بایدداروی زیادی بخوره وامکان داره گیج و خوابالوبشه که خب اگه اینطوربشه کسی نیست که از بچه هام مراقبت کنه شوهرمم که زخم زبوناش بیشتر از این میشه،تازمانی که خودمومشغول میکنم تقریبا اوکی هستم وگرنه انگاریکی مدام توی سرم حرف میزنه،چرا دومی رو آوردی،تومادربی لیاقتی هستی چرا دومی رو کمتردوست داری،تواز عهده نگهداری اینا برنمیای.تو یه بی مغزعوضی هستی همه ازت فراری ان، بچه هارو افسرده کردی،توی زندگی ت هیچی نشدی،کسی دوستت نداره،بچه ت حتی تورو برای شیرخوردن نخواست واین فکرا ولم نمیکنه،دل ودماغ خرید ندارم دوست ندارم خودمو توی آینه نگاه کنم بیشترشبا باگریه میخوابم مگه اینکه گوشی دستم بگیرم اینستاگردی کنم تا خوابم ببره،به شدت فراموشکارشدم،خیلی سعی میکمم به خونه زندگی م برسم، مثه قدیما منظم غذامیپزم و دم به دقیقه قربون صدقه بچه هامیرم اما احساس میکنم نمیتونم بچه هارو نگه دارم از تنهاموندن باهاشون وحشت دارم میگم اگه یکی شون گریه کنه من چیکارکنم،دوست ندارم برم جایی مخصوصا جمع خانوادگی ادامه درکامنت
مامان ارغوان مامان ارغوان ۴ سالگی
من قبل از باردار شدنم تحت نظر ی دکتر مرد بودم که تو مشهد خیلی هم معروفه . بعدش دو تا دکتر زن و خلاصه مشکل منو یک دکتر زن کم سن و سال فهمید . توی این سال ها سونو و عکس رنگی و ازمایش وووو.... تا اینکه رسید به داروی کمک باروری و امپول و ... همسرم گفت این اخرین باریه که میریم دکتر .بیخیال شو من از اولم بچه نمی خواستم . قرص لترزول خوردم و امپول اچ ام جی رو زدم رفتم سنوی فولیکول ۳ تا فولیکول داشتم ۳ تا هم سینال اف زدم که کیفیت فولیکول خوب باشه . دکترم اون روز گفت با ۳ تا احتمالش کمه ماه آینده بیا بهت کلومیفن میدم شانست بالا میره . خلاصه که اون ماه ۵ روز مونده به موعد بی بی زدم ی هاله کمرنگ انداخت و ۲ روز مونده کاملا پررنگ شد و رفتم آزمایش بتا و مثبت بود .به هیچ کس هم نگفتم خونه مامانم بودم. خواهر شوهرم تماس گرفت عید قربان رو تبریک بگه بهش گفتم داری عمه میشی اونم به همه گفت . روزیکه سونوی تشکیل قلب رفتم همسرم شدیدا کلافه بود و هی عرق میریخت منم فکر میکردم نگران که قلب تشکیل شده یا نه . کرونا بود رفتم صدای قلب رو شنیدم و با برگه سونو اومدم بیرون اولین سوالی که پرسید این بود چند تان؟ گفتم دوست داری چند تا باشن ؟ گفت نگو ۳ تا که پس میفتم . منم مرده بودم از خنده گفتم نه بابا ی دونه ست . الان هر وقت تو گهواره ۳ قلو می بینم یاد این خاطره میفتم . همسرم تشکیل قلب براش مهم نبود . به تعداد بچه ها فکر میکرد 😅😅😅
مامان نرگس و فاطمه مامان نرگس و فاطمه ۴ سالگی
مامان 💕 بَهانه 💕 مامان 💕 بَهانه 💕 ۴ سالگی
سلام مامانای عزیزم ؛
این مطلب رو توی پیج پزشکی دیدم ؛ قلبم به درد اومد ؛ گفتم اینجا بفرستم ، شاید مامانی اطلاع نداشته باشه ..😥😥
nursing.care .
کودک بخاطر سرفه شدیدی که داشته صبح به یک پزشک مراجعه میکند و پزشک در نسخه جهت سرفه شربت کتوتیفن تجویز میکنند ؛ خانواده بیمار که انتظار معجزه فوری داشتند بدلیل قطع نشدن سرفه ها همراه کودک عصر به پزشک دیگری مراجعه میکنند. در نسخه پزشک دوم شربت دیفن هیدرامین تجویز میشود ( اینکه پزشک دوم به همراه بیمار گفتند که داروهای قبل رو به کودک ندهند یا نگفتند اطلاعی نداریم ) .
به گفته مادر بیمار شب بدلیل سرفه های زیاد و بی قراری کودک ابتدا به او شیر داده است سپس شربت دیفن هیدرامین داده و بعد بخاطر اینکه سرفه هاش خیلی شدید بوده و برای اینکه در خواب اذیت نشه و بتونه بخوابه شربت کتوتیفن داده است . این دو دارو از لحاظ شیمیایی یا ساختاری با هم تداخلی ندارند اما عارضه خواب آلودگی که دارند مخصوصا در کودکان به شدت تشدید پیدا میکند ( حتی به میزانی که حالت تقریبا بیهوشی میدهد ) کودکی که با تشخیص G.E علاوه بر سرفه ، اسهال و استفراغ نیز داشته است . کودک درخواب بدون بیدار شدن استفراغ میکند و بدلیل خواب عمیق خانواده دیر متوجه میشوند و کودک در خواب متاسفانه آسپیره ( ورود محتویات معده با ریه ) و سیانوز میشود که تا رساندن به بیمارستان دوام نیاورد و فوت کرد .
- لطفا به هیچ وجه این دو شربت تحت هیچ شرایطی همزمان به کودک ندهید
- اگر پزشکی را قبول ندارید و دستورات ایشان را کارآمد نمیدانید و به پزشک دیگری مراجعه میکنید به هیچ عنوان دستورات پزشک قبل رو اجرا هم نکنید یا این موضوع و داروها را به پزشک جدید نشان دهید .
مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۴ سالگی
سلام دوستان کم و بیش از وصعیت من خبردارین یه کم از نظر مالی تحت فشارهستیم ، از طرفی بچه دیگه شیرمنو ول کرده ولی اگه بدوشم شیرمیاد، دکترمن میگه شیرتوباشیردوش برقی بگیر به بچه بده شیردوش قیمت کردم گفتن دو تومن، میخوام برم بگیرم ولی مادرم میگه دیگه ول کن دلم برای بچه م میسوزه که از شیر مادرمحروم شده میگم ن
حالا تا میتونم بدوشم بده بهش نمیدونم شاید یه هفته از شیردوش استفاده کنم شاید یه ماه شاید شش ماه، شما جای من باشید میخرید؟ دلم که پیش شیرخودنش موند واقعا روح وروانم متلاشی شد که این بچه سینه رو نگرفت حس میکنم اون پیوندی که باید بین ما درست بشه نشد، میگم حداقل باشیشه شیرمنو بخوره، اینم‌بگم درسته الان راحت نمیتونم این دوتومن رو خرج کنم ولی شوهرم توی دوهفته گدشته ده کرم طلا فروخته که دو ونیم گرمش مال همین بچه م بوده😔و خب مثه همیشه صدتومن هم به من نداده الانم میگه حق نداری ازم پبدرسی چقدر پول دارم تا کارکردم پولم زیادشد بهت میگم! بخوام منتطر شوهرم بمونم سه ماه دیگه هم نمیخره مگه اینکه امروز بریم بیرون بگم بریم شیردوش بخریم شاید راصی بشه