اسمم فائزه هسته اسم شوهرم محسن من ۱۴سالم بود شوهرم ۲۵سال داشت عقدکردیم اصلانمیفهمیدم عشق چیه پدرم اخلاقش بدبودتوراهنمایی بودم گول یکی ازرفیقاموخوردم باهاش رفتم سرقرار خدامیدونه خودم اهل دوست پسر بازی نبودم فقط همراه اون رفتم ازسرهمون دوربینامدرسه گرفته بودن مارو زنگ زدن ب پدرم اومد بعدازاون پدرم خیلی باهام بدشده بود ب حدی غذامیداد بهم میگف برو جلو دسشویی بخور تا اینکه محسن بعداز۲سال ک اسم آورده بودورفته بود بازاومد لج کردن ک بایدعقدکنیم هرشرطی پدرم گذاشت قبول کرد منم ک ی بچه شیرین عقل فک میکردم میشم خانم خونه خودم ازاینجاراحت میشم براهرکاری نباید اجازه بگیرم دیگه روم شک ندارن اینم بگم پدرم قبل ازاون ماجراهم کلاسخت گیربود واینکه معنادم بود شیشه مصرف میکرد مادرم سرهمون کوتاه اومد چون مجبوربودخودش بره سرکارمیترسید من تو خونه باشم پدرمم بخاطرمعتادیش کرده بودنش بیرون ازسرکار خلاصه ی ماه نشد ازنامزدیم عقدکردم ی ماه گذشت بااسرارشوهرم گف بایدهمراهم بیایی میخوام بارفیقم برم مشهد مادرشوهرم توموقعی ک شیرمیداده ب شوهرم ۳ماه نتونسته شیربذه ب شوهرم همسایشون شیرش میده از همون موقع مادر رفیقش ک شیرش داده دم مادری میزنه ب شوهرمن

۶ پاسخ

😓😓

بالاش شماره پارت ها رو بنویس قاطی نکنیم

عزیزم🥲💔

خخخخخخبببببببب

بعدش چی ؟؟

😞😞😞😞😞

سوال های مرتبط

مامان موچولو🤤😍 مامان موچولو🤤😍 ۵ ماهگی
خدایا شکرت ولی خستم از زندگی از اینهمه امتحانی ک منو میکنی از جوونیم از نفس کشیدنم تموم وجودم خستس نمیتونم نمیدونم چجوری بگم فقط خستم هیچی جز سلامتی خودم و خانوادم نمیخام پول ب درک نداری ب درک فقط سلامتیمو بده الان سه ماهو نیمه کیست دارم هر دوا درمانی میرم. فایده نداره دیشب دکتر قرص داد ب خونریزی افتادم سنو دادم گف هنو سرجاشه بس نیس خدا اینهمه خرج. شوهرم خونه افتاده لنگ ی لقمه نون ک از کار بیاد بخوره پسرم پیش مادرشوهرم رفته ک پیش مادرمم خوشش نمیاد. دخترم لجبازی میکنه بریم خونه نی نی کوچولوم بی قراره دندون در میاره نمیخام ناله کنم خسته نیستم از بچه هام من رازیم ک دارمشون از خودم خستم ک بدنم هر دارویی استفادع میکنم پس میده اثر ندارن از خودم خستم ک مثل قبل قوی نیستم فقط بخاطر سلامتی ولی من هیچ وقت ناشکریت نکردم خدااااا. هیچ وقت ننالیدم ک ندارم و ندارم همیشه خوش بین بودم رازی بودم خدا جون سلامتیمو بده برم خونم. خونه ای ک پنج سال خون دل خوردم تهمت شنیدم تا رسیدم بهش برم پیش شوهرم ک بعد چهار سال ب هم رسیدیم برم مادری کنم برا بچه هام بهشون برسم. جوری شدم ک از خونم فراریم منی ک ماه ب ماه از خونم بیرون نمیرفتم ک خوش بودم تو خونم. بهم بگین رحمم رو چجوری باز کنم بهم قرص واژینال داد کیست رحمم تخلیه شه ولی دهانه رحمم باز نمیشه ورزش نمیتونم بکنم ک قرص تو واژنمه😭😭😭😭😭
مامان مامان توت فرنگی🍓 مامان مامان توت فرنگی🍓 ۷ ماهگی
من آروم در گوش همسرم گفتم ببین اجازه نده روغن زیتون بریزه تو گوش بچه این فقط سه ماه و نیمشه و خطرناکه همسرم گف باشه … دایی ش روغن و گرم کرد و آورد بریزه تو گوش بچه و همسرم گف دایی این بچه اول ماست و ما زیادی وسواسیم خودمونم میدونیم ک زیاد وسواس بودن خوب نیس ولی خب طول میکشع چون تجربه اولمونه دایی شم اصرار اصرار و گوش بچه رو گرفته بود داشت کله بچه رو کج می‌کرد که بریزه تو گوشش تا اینکه مادرشوهرم ب شوهرم گف چیکار داری بزار بریزه 🫠🫠🫠و چون مادرشوهرم گف همسرم کوتاه اومد و دیگ هیچی نگف من دیدم اینجوری شد آروم ب مادرشوهرم گفتم لطفا شما دخالت نکنید 🙏🏼آقا اینو من نگفتمممم انگار فوش ناموس بهش دادم 😐😐😐یهو دراز کشید وسط خونه گف حالم بده فشارم رف بالا این به من حرف زد 😐😐😐بعد همسرم گف ب مادرم چی گفتی ؟ حالا بچه هم گریه می‌کرد من بچه رو گرفتم بغلم دیدم تو جفت گوشاش روغن ریخته و کار از کار گذشته 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️خلاصه مادرشوهرم کولی بازی دروورد بعدشم که اومدیم تهران پدرشوهرمو پر کرد اونم اومد توپید ب من …و از همون موقع باهاشون رفت و آمد نمیکنم ولی هفته ای یه بار بچه رو میدم همسرم ببره الان بنظرتون کار من اشتباه بوده ؟🥺🥺❤️❤️