دخترا کسایی ک افسردگی بعد زایمان گرفتین میشه بیاین مشورت بدین چیکار کنیم حالمون خوب سه از تجربیاتتون بگین

منم‌دچارش شدم و اصلا حالم خوب نیست همش حس میکنم یه آدم زشتم و شوهرم دیگه مثل قبل نیست از هیکلم قیافم بدم میاد بچه گریه میکنه بیشتر زده میشم همش با خودم کنار میام اما ته دلم انگار غم بزرگیه

چقدم که با شوهرم دعوا مبکردم ، تمام دق دلیمو سرش خالی میکزدم،البته حق داشتم.اونو میدیدم سورومورو گنده خودمو میدیدم با کلی بخیه،کم خابی، هیکلمم داغون،اون باباشده بود من مامان،ولی فرقمون یک دنیا بود،کم کم پذیروفتم دیگه،.

تنها نمون
روزدنه سعی کن یبارم شده از خونه بری بیرون
کمک بگیر تا هم استراحت داشته بشی هم بتونی کاراتو پیش ببری

من تو افسردگى بعد زايمان بودم كه اينجورى جنگ شد الان دارم ميميرم ديگه

من تا ۱۵ روز خبلی حالم بد بود،گریه میکردما،همش میگفتم کاش بچه نداشتم،حس بدی بود.خودتو محدود به حرفای بقیه نکن،نظرات چرت و‌پرت بقیه حال ادمو بدتر مبکنه،هیچکس بهتر ار تو بچتو دوست نداره،به خودت برس،خونه نمون خیلی حالت که یکم بهتر شد تو ماشبن برید دور بزنید،ایه الکرسی هم بخون

از شوهرت بخواه هواتو بیشتر داشته باشه و براش از افسردگی زایمان توضیح بده اینجوری بهتره

من فکر می‌کنم ویتامین D3 و مولتی ویتامین خیلی تاثیر مثبت داشته باشه
دوش آب ولرم بگیرید و سعی کنید موزیکای شاد که دوست دارید گوش کنید آمپول بکمپلکس ب۱۲ عالیه
امیدوارم همتون زودتر حالتون بهتر بشه

بنظرم فقط باید به‌خودت بگی که تنها من نیستم که تو این شرایطم هزارتا مامان دیگم شبا نمیخوابن ! هزارتا مامان دیگم خونشون نامرتبه وقت نمیکنن غذا درست کنن ! هزارتا مامان دیگه هم شاید نتونن ۱۰ رو حموم برن! هزارتا مامان دیگم ارایشگاه نمیتونن برن و حالا هر دغدغه ایی که میاد تو ذهنت رو بسط بده به تعداد زیادی ادم !!!! و اینکه به‌خودت بگی من قوی هستم من باید از بچم مراقبت کنم اگه از نظر روحی بهم بریزم رو بچم تاثیر میذاره ! من خودم سر پسرم اینجوری خیلی آروم میشدم ! مثلا من رو تمیزی خونه خیلی حساس بودم ولی واقعا نمیتونستم مدیریت کنم چون شبا هی بیدار میشی ! روزا کلافه ایی ! خوابت میاد اصلا انرژی تمیزکاری نداری ولی به این فکر کن یکسال اول سخته بعدش انقد شیرین میشه که همه چیزو یادت میره

من انقدر بچم گریه میکرد اذیت میکرد انقدر بخیه های شکمم درد میکرد وقت نکردم گریه کنم🥲خیلی روزا انقدر بغض داشتم اما حتی مهلت نمیشد و یا تنها نمیشدم🥲یادمه چند بار توی دستشویی اشکام شر شر ریخت و بعد پاک کردم و رفتم بیرون🥲الانم هنوز خونمون نرفتم امیدوارم وقتی تنها شدم حالم بد نشه

من رفتم سرم تقویتی زدم خوب شدم خیلی حالم بد بود هم روحی هم جسمی