تاپیک قبلی براتون نوشتم از کارای بابام الان رفت بابام دوباره دلر بزنه بالکن خونه مادرشوهرم رو بعد به شوهرم گفت بزنه تا یاد بگیره چون شوهر من اصلا فنی نیس فقط درس خونده هیچی بلد نیس فقط پشت میزی هستش
بعد شوهرم هر جور دلر میزد میگفت کج گرفتی صاف گرفتی چرا ولیسادی نمیزنی اینجا شوهرم میگقت اینجا اهن نمیشه میگفت نه بزن چرا ولیسادی زود باش بزن کجه دستتو صاف بگیر کلی گیر و اینا اخر شوهرم قاطی کرد بلند بلند حرف زد الان دلم میخواد زار بزنم با شوهرمم قهر کردم

۴ پاسخ

عزیزم اول اینکه وقتی پدرتون اونقد راحته که چن روز بیاد خونه پدرشوهر دخترش بمونه خب ۴تا کارم براشون انجام بده موردی نداره.دوم اینکه پدرتون هر جا خونه کرایه کنه شبی n تومن باید پول بده

ب قول دوستمون خانواده خودتو از خانواده شوهرت دور نگ دار
وقتی میبینی این کارارو سرت مگ درد میکنه باهاشون میری جایی
من حتی دلم نمیخاد نه باخانواده خودم نه باخانواده شوهرم یه روزم مسافرت برم

طبقه بالا تمیز هست برای مهمون. انقدد ور رفتن باهمه جا رفتن پایین ام دیدن

عزیزم تاپیک قبلی گفتی مادرشوهر و پدرشوهرت ندار هستن و کثیف پیش خانواده ی خودت سرافکنده میشی خب برا چی خانوادتو میبری خونشون
دیگع پیر زن و پیر مرد نمیتونن ک به خونه برسن
باباتم لابد حوصلش سر میره ک این کارهارو انجام میده زوری ک انجام نمیده

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چه غذاهایی قد کودکان را بلند می‌کند؟
چه غذاهایی قد کودکان را بلند می‌کند؟
چه ورزشی قد کودکان را بلند می‌کند؟
چه ورزشی قد کودکان را بلند می‌کند؟

سوال های مرتبط

مامان قند عسل مامان قند عسل ۳ سالگی
خانما خونه دوستم بود بعد از ظهر بعد دختر من هر چی ورمیداشت دختر گریه گریه دست نزن برا منه دختر منم گریه گریه یکم تحمل کردم دیدم نه نمیشه گفتم من میرم دخترم فقط زار میزد اونم زور می‌گفت دوستمم دماغشو کج کرد خب من اون لحظه چیکار کنم من دخترم بغلم نشسته فقط گریه می‌کنه خوش میگذره بهم؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
شوهرم وقتایی که قهر میکنیم کمبود خوابش و جبران میکنه یعنی از ساعت ۷ نیم شب که اومده خوابیده بعد وسطاش بلند شد میوه و شام خورد و دوباره خوابید تا صبح ..برا سلامتیش خوبه 😅 بابام دقیقا همین جور بود ..همه مردا قهر میکنن دیر میا خونه شوهرا ما دم غروب میان و یه نفس میخوابه واه میکشه و سقف خیره میشه 😂
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
خانما چند شب پیش بابام زنگ زد بعد گفت یکی از فامیلای دور دعوت کرده باغ ما رو بهم گفتن به دختر و دامادتونم بگو بیا جمعه ناهار بیان بعد شوهرم انگار خیلی مایل نبود زوری قبول کرد بعد من گفتم راضی نیسیم نمیریم میگفت ما یه خانواده جداییم چون بار اولم بود باید به خودمون زنگ میزدن و شاید میخواستم تعارف کنن به بابات گفتن دختر و دامادتم بیار خلاصه نرفتیم امروز با شوهرم و دخترم سه تایی با موتور رفتیم پارک لب اب چایی و خوراکی خوردیم بعدم رفتیم غذا گرفتیم اومدیم خونه خوردیم و خوابیدم و عصرم نشسیم پا جان سخت خوش گذشت بعد مامانم و اینا از صبح رفته بودن با عمه هام و فامیل باغ تا شب شبم یه سر اومدن به دخترم زدن میگفتن خیلی خوش گذشته و حسابی بازی کردن و کلی اونجا اسباب بازی و زمین والیبال داشته ..از طرفی دلم سوخت گفتم کاش میرفتم باهاشون از طرفیم با شوهر و بچمم خوش گذشت شوهرم میگه ما همینجور میرفتیم سبک میشیدیم ..نظر شما چیه باید بهخودمون میگفتن؟ شوهرم میگه مهمونیا خودمونی و دورهمی به بابات میگفتن میرفتیم ولی این چون بار اول بود و تا حالا رفت و امد نداشتیم باید به خودمون زنگ میزدن
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان قند عسلام مامان قند عسلام ۳ سالگی
خانم ها از دیروز یه بچه گربه اومده تو خیاط نمیدونم از کجا اومد دخترم دید کلی گریه کرد نندازید بیرون این حرفا دلم براش سوخت اینقدر التماس کرد صبح قبل من از خواب پاشده بود رفته بود پیش گربه هه بهش شیر داد اما گفتم اصلا حق نداری بهش دست بزنی الان دیگه واقعا اعصابم خورد کرد از سرو صدا فکر کنم گشنه هست شوهرم خواصت بگیره چنگش زد دست شوهرم یه کوچولو زخم شد میگم پاشو برو بیمارستان واکسن بزن اما به حرفم گوش نمیده بنظرتون خطر ناکه
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
سلام مامانا برنامتون برا فردا چیه ...مامانم زنگ زد گفت شما مهمون ما میریم بیرون به بقیه فامیلم میگیم هر کی خواست بیاد بعد مادرشوهرم گفت بیاین بریم با هم من گفتم مهمون مامانم هسیم خلاصه امروز یه دوستا بابام زنگ زده گفت با خانواده از قزوین دارن میان اصفهان خونه بابام اینا ..خونه بابام کوچیکه بابام اینا خودشون شب باید برن خونه مامان جونم بخوابن که مهمونا جاشون بشه منم قراره یه کم رختخواب ببرم اونجا براش خلاصه حالا موندم من تا حالا دوستشون و ندیدیم انگار راحت نیستم حالا موندم فردا بریم باهاشون یا بگم نمیام برم با مادرشوهرم اینا ...شما باشین میرین اشنا میشین یا کلا نمیرین
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان وروجک مامان وروجک ۳ سالگی
سلام مامان های گل سال نو تون مبارک
یک مشکلی برام پیش اومده واقعا کلافه شدم من یک دونه پسر دارم خیلی شیطون و لجباز گاهی به شدت لجبازی میکنه و چن ماهی هست نه از من حرف شنوی داره نه از باباش
بعد دوسه ماهی هست پرخاشگر و ترسو شده ، از اول عیدم دو سه بار شوهرم دست روش بلند کرده و زدش انگاری خنجر میزدن تو قلب من کاملا مخالفم با دست درازی روی بچه اینم بگم پسرم همیشه شروع کننده بوده با لجبازی و جیغ زدن بعدم شوهرم اول با زبون خوش و ملایمت باهاش رفتار میکنه بعد که جواب نمیده بچه رو دعوا میکنه اونم شوهرم میزنه و بعدم شوهر احمقم بچه رو میزنه لطفا راه حل بدین کیا اینطوری هستن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
سوال:من روزا اول ماه رمضون سحر بلند میشدم میخوردم بعد نماز میخوندم بعدشم قران میخوندم تو طول روزم قران باز میخوندم نماز اول وقت و مسجد و خلاصه نگم براتون ولی الان چی ...نماز صبح و سحری که تعطیل مثل خرس تا خود صبح میخوابم مسجدم که نمیرم نماز ظهرم دم غروب قرانم هیچی از سحر تا افطار هی میرم تو گوشی عکس غذا و رستوران میبینم و میرم رومخ شوهرم که بگیره برام از افطار تا سحرم که قاطی پاتی میخورم 😂😂😂 دیگه خدا قبول کنه معدم نمیکشه سیرایی ندارم فکر و ذهنم فقط غذاست ..شما چطور
برای مشاهده‌ی پاسخ‌ها به لینک زیر مراجعه کنید:
https://gahvare.net/questions/67e4728e5fe48
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
امشب مهمون داشتم شام برنج و کوکو و جوجه با سالاد و ماست و ژله و نوشابه....برنجش و کوکو رو بابام پخت جوجه رو شوهرم مامان و اجیمم خیلی کمک کردن. تو ظرف شستن یعنی عمده کار و کردن ولی انگار خونه بمب ترکیده کلی کار هست هنوز ...تو ظرف شستن عروس عموم و عمم یه کم کم کردن ولی بقیه نه....جالب اینجاست من هر وقت برم خونه کسی کلی کمک میکنم میان خونم انگا ن انگار ...یعنی اگه شوهرم و خانوادم نبودن عمرا تنهایی میتونستم جمع کنم‌....شما تو مهمونیاتون ظرف میشورن بقیه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان لیانا و رادمهر مامان لیانا و رادمهر ۳ سالگی
مامانا بعضی وقتا که‌پوشک پسرمو باز میکنم‌میبینم‌انگار اون سوراخش انگار بسته هست بعد میکشم باز میشه. برا چی اینجوری میشه؟ شوهرم میگه شاید پوشکش بهش فشار میاره صاف میشه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان پرنسس💚 مامان پرنسس💚 ۳ سالگی
دیشب خونه پدرشوهرم بودیم، شوهر خواهر شوهرم هی سر به سر دخترم میذاشت، دخترم کلا ازش خوشش نمیاد، آخرش دخترم بهش گفت شورشو درآوردی🤣🤣🤣
آی کیف کردم، مرد گنده سر به سر بچه میذاره.
بچه‌های خودشون از اول تا آخر سرشون تو گوشی بود.
چقدر بد بچه‌ها رو بار میارن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان چشم اهو مامان چشم اهو ۳ سالگی
سلام خوبین وقتتون بخیر من بعد از سه ماه پریود شدم خونریزی دارم تا بلند میشم سر گیجه شدید میگیرم البته کم خونی دارم شب قبل از خواب فیفول میندازم به نظرتون دیگه چه قرص ویتامین خوبه بگم شوهرم بگیره واقعا حالم بده تنگی نفس میکیرم دو قدم راه میرم
مامان کیانا مامان کیانا ۳ سالگی
مامانا شوهرم رفته دارو خانه گفته شربت سرما خوردگی این رو بهش داده همین هستش یا نه ؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فندق 🧒 مامان فندق 🧒 ۳ سالگی
سلام مامانا خوبین پسرم نزدیک ۴سالشه خیلی اعصابم خورده پسرم یاد گرفته بهمون میگ پدرسگ و تف میکنه بدتر لج میکنه امشب همش بمن میگفت عصبانی شدم دستاشو محکم گرفتم گفتم دیگ تکرار نکنی باز تف کرد تو صورتم دیگه بیخیال شدم رفتم آشپزخونه هی تکرار کرد فوش و شوهرم بلندشد درازش کرد یه چنگول محکم از باسنش گرفت اونم غش کرد از گریه بعدشم هی بوسش کرد پشیمون شد خیلی ناراحتم بنظر شما باید جلوشو میگرفتم همش دارم گریه میکنم ک چرا شوهرم اینکارو کرد
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فندوقی🧒🏻⚽️ مامان فندوقی🧒🏻⚽️ ۴ سالگی
چند روزه داریم با گل پسری اینارو تمرین میکنیم فقط به این وصل کردتی زیاد علاقه داره به بقیه علاقه نداره 😅بهش مبگم بیا مامانی یاد بگیر بزرگ بشی بری مهد دوستات از اینا میکشن تو هم یاد بگیر میگه مهد بازی کنن من میرم اینا باشه من نمیرم😂
قشنگ عشق مادر داره نشون میده چقدر علاقه داره به درس🤣🤣




۱۱۱۱۱.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر