تجربه زایمانم
پارت 5
خلاصه مطلب که من توی 38 هفته و‌چند روز بدون هیچ دردی بستری شدم
بعد 8 ساعت درد کشیدن و همه ماجراهایی که قبلا گفتم سزارین اورژانسی شدم.
اگه بخوام‌از تجربه سزارینم بگم،
فووووق العاااااده برام‌راحت بود
اصلا بعد عمل هیچ درد خاصی نداشتم
بلند شدن از روی تخت برام سختی خاصی نداشت
حتی صفر تا صد کارای بچمم‌خودمم میکردم بعد عمل
هیچ مشکل و عوارضی و دردی برام نداشت سزارین.
ولی طبیعی برای من فوق وحشتناک‌بود به حدی که تو هر انقباض حس میکردم‌الانه که بمیرم
خلاصه که خدا به منو بچم رحم کرد و‌کمکمون کرد.
شماهایی که هنوز زایمان نکردید اگه خدایی نکرده گیر همچین دکترایی افتادید و‌جون بچتون تو خطر بود خجالت و رو در وایسی رو بزارید کنار و بیمارستانو به خاک و خون بکشید😑🫠
البته این تجربه منه
خیلیام زایمان طبیعی براشون اسون بوده خیلیام سزارین براشون سخت بوده.
فقط خواستم تجربمو بگم‌که اگه خدایی نکرده همچین موقعیتی گیر کردید نشینین و درد بکشید تا خدایی نکرده یهو ب بچتون یا خودتون اسیبی برسه.
اینم از تجربه من از زایمان
ان‌شاءالله زایمان همتون راحت و بدون دردسر و سختی باشه گلیا🥰❤

۷ پاسخ

منم دقیقا مث تو ب همین نتیجه رسیدم ک سزارین بهترین روش زایمانه🥲😁👌🏻
تو تاپیکام تجربمو گذاشتم

واقعا گیرین ماما نیفتی یک بنده خدایی صبح باهم رفتیم بیمارستان من امد خونه ان بستری کردن وقتی من روز دیگه زایمان کردم داخل بخش بود گفت من توی یک ساعت فول شد ولی بچه دنیا نیومده بردن سزارین کردن اخر

برای من درد نداشتم معاینه که شدم باز نبودم گفت با آمپول فشار بیا بستری شو من نخواستم چون بچه اول این کار کردن تا بچه دنیا امد مردم زنده شدم پس باید زود نرین بیمارستان مواقع ادم می کشن

خیلی اذیت شد روحی و جسمی
ولی باز هزار مرتبه شکر خدا بخیر گذشته

شما چرا تو ۳۶ هفته رفتین بیمارستان بستری شدین اشتباه شما همین بوده شما تا دردتون نگرفت نباید میرفتی والا من تا ۴۰ هفته تموم ک کیسه آبم تو خونه پاره نشد نرفتم بیمارستان

چرا ماما همراه نگرفتی ؟

اره دقیقا درد زایمان اینجوریه که حس می‌کنی باید بمیری تا از این درد راحت بشی🥲

سوال های مرتبط

مامان لیانا|رایان مامان لیانا|رایان ۲ ماهگی
مامان جوجه رنگی🐣🐦 مامان جوجه رنگی🐣🐦 ۲ ماهگی
زایمان طبیعی پارت ۸
۴۰ هفته ۵ روز زایمان کردم
بچم ۳۵۰۰ وزنش بود
ناخن هاشم بلند بود چون تا آخرین هفته مونده بود
یه شب بیمارستان خوابیدم بعدش مرخص شدیم
الان که به زایمانم فکر میکنم میبینم با اون همه دردی که کشیدم ارزشش رو داشت که زایمان طبیعی رو تجربه کردم حتی اگه یه زمانی زایمان بعدیم سزارین باشه بازم پشیمون نیستم که زایمان طبیعی رو تجربه کردم وقتی بچمو دیدم بدن داغشو حس کردم خیلی خوب بود یه حسیه نمیشه توصیف کرد 🥹
درد طبیعی همون لحظه که بچه بیاد درد تموم میشه ولی سزارین بهوش که میای شکمت ۷ لایه پاره شده ولی بازم هر دو تا زایمان بخیه ها درد دارن
تخت کناریم سزارین کرده بود سه تا سرم بهش وصل بود که یکیش پمپ درد بود هر چند ساعتم هی میومدن براش شیاف مسکن میزدن
منم درد داشتم ولی فقط روز اول شیاف میذاشتم بعدش دردم آنچنانی نبود فقط بخیه هام حس میکردم که سفت بودن که خودشون یکی یکی افتادن
خداروشکر میکنم که زایمانم یه خاطره خوب شد برام
زایمان چه سزارین باشه چه طبیعی هر دوتاش درد و عوارض داره و دست خودمونه کدوم راه رو بریم
و البته بدن با بدن هم فرق می‌کنه بعضیا فقط یه نوع زایمان براشون راحته
مامان سید احسان مامان سید احسان ۶ ماهگی
تجربه سزارین (پارت۲)
صبح مایعات رو شروع کردم با نسکافه. چقد چسبید بعد اون همه ناشتایی😬
بعد هم که گفتن پاشو راه برو. خیلی درد داشت خیلییییی. تا حدود سه روز بعد هم ادامه داشت هر دفعه که پامیشدم. البته هم اتاقی من میخواست راه بره اندازه من درد نداشت بخاطر همین میگم شاید برای هر کسی متفاوت باشه ولی برای من خیلی بد بود. درد بخیه ها هم تا دو هفته خوب شد. الانم یکم گاهی سوزش داره ولی دیگه خوبه.
من بعد از عمل سرمو تکون ندادم و حرف نزدم و بالش هم نذاشتم اصلا سردرد نگرفتم. هر چقدر هم بیشتر راه بری زودتر خوب میشی. یه نفر هم تا ده روز باید کنارتون باشه وگرنه خیلی سخته. بعد ده روز هم بخیه هامو کشیدم که هیچ دردی نداشت و خیلی راحت بود.
در کل بخوام بگم از سزارین راضی بودم و با وجود اینکه بعدش درد داری و سخته بازم خوشحالم ک سزارین شدم چون بالخره زایمانه درد داره دیگه. حس میکنم طبیعی ممکن بود برام سخت تر باشه با توجه به شناختی که از خودم دارم.
امیدوارم مفید بوده باشه اگه سوالی هست خوشحال میشم کمک کنم
مامان بردیا مامان بردیا ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت سوم
در عرض ۳۰ ثانیه بدنم گرم شد و بی حس شدم و کارشون رو شروع کردن من ساعت ده و ربع وارد اتاق عمل شدم و ده و بیست و دو دقیقه بچم به دنیا اومد و ساعت ده و چهل و پنج دقیقه بردن ریکاوری و تو ریکاوری متخصص بیهوشی برام پمپ درد وصل کرد و همون تایم بی حسی ماساژ رحمی دادن که من دردی حس نکردم و تا ۲۴ ساعت بعد عمل سوند بهم وصل بود و اولین راه رفتنم خیلی سخت نبود و خدارو شکر از زایمانم خیلی راضی بودم و اینکه فسقلی من تو ۳۷ هفته و ۶ روز به دنیا اومد و چون آمپول ریه نزده بودم و روز زایمان زدم احتمال میدادن که بچه بره تو دستگاه اما خدارو شکر احتیاج به دستگاه نشد و بچم کامل بود
پیشنهادم اینه که حتما پمپ درد بگیرید دردتون رو به صفر می‌رسونه
اینم از تجربه سزارین من🙃 هر کسی حق انتخاب داره و به نظرم با توجه به شرایط باید انتخاب کنی‌
من اگر بازم برگردم به عقب قطعا زایمان سزارین رو انتخاب می کنم برای همه آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم زایمان راحتی داشته باشید و کوچولو هاتون رو صحیح و سالم بغل بگیرید 🫂❤️
مامان 🩷معجزه🩷 مامان 🩷معجزه🩷 ۲ ماهگی
#زایمان_طبیعی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۴
خلاصه رفتیم که بریم رو تخت زایمان و من که دراز کشیدم دکتر بخش هم اومد و بهم گفتن که هر وقت حس زور داشتم زور بدم و تنفس هم انجام بدم
و من بعد از سه تا زور محکم دیگه داشتم میمردم که برش پرینه انجام دادن برام و بعد برش هم یدونه زور محکم دادم و دخترم بدنیا اومد و گذاشتنش رو شکمم همینکه بچه در اومد کل دردای من رفت و دیگه هیچ دردی نداشتم بعد از اونم جفت رو در آوردن که اونم اصلا درد نداشت بعد از بریدن بندناف دخترمو گذاشتن رو سینه ام همون لحظه شروع کرد شیر خوردن بعد اونم بردن لباساشو بپوشون و بخیه منم شروع شد کل پروسه بخیه هم نیم ساعت اینا کشید زیاد هم درد نداشت یه سوزش ریزی داشت کل زایمان من چهارساعت طول کشید ساعت ده صبح آمپول تزریق شد ساعت یک و نیم رفتم رو تخت زایمان و ساعت دو ظهر دخترم بدنیا اومد و زندگی من سرشار از عشق شد اون لحظه که آدم بچه اشو میبینه کل درداش یادش میره
اگه بخوام از زایمان طبیعی بگم من خیلی راضی ام که رفتم طبیعی و همون روز یه ساعت بعد زایمان من سرپا بودم و چون موقعیت زندگیم یجوری شد مجبور شدم خودم پاشم کارامو انجام بدم برام خیلی خوب شد اینم از تجربه من🥲❤️
مامان سِید مُبین🤍 مامان سِید مُبین🤍 ۵ ماهگی
تجربه‌ی من از زایمان سزارین :
خب اول از همه بگم من در بیمارستان ارجمند زیر نظر خانم دکتر عزیزیان زایمانم رو انجام دادم ، از بیمارستان و خانم دکتر بشدت راضی بودم . اتاق خصوصی گرفتم و رسیدگی‌شون قبل و بعد از عمل خیلی عالی بود ، یعنی اگه حتی هیچ همراهی‌ام نداشته باشید خودشون تک تک کارا رو انجام میدن از شیردادن به بچه تا شیاف گذاشتن و کمک کردن برای راه رفتن و غذا خوردن ...
من ۷ فروردین ساعت ۹ صبح زایمان کردم ، از اتاق عمل راضی نبودم چون بی‌حسی کاملی نداشتم و تک تک کارایی که روم انجام دادن رو فهمیدم ، اینم تقصیر دکتر بی‌هوشی بود که درست بی‌هوشم نکرده بود ، بریدن دوختن من همه رو فهمیدم🥲😂 ، دیگه از بس داد زدم اومدن مقدار بی‌هوشی رو زیاد کردن به حدی که کلا گیج میزدم ، از من به شما نصیحت اگه دیدین بعد از تزریق بی‌هوشی هنوز حس توی پاهاتون دارین سریع بگین قبل اینکه پاره‌تون کنن :)))) .
فشارای شکمی و درد گذاشتن سوند رو هم من بدبخت فهمیدم یعنی هرچی درد بی‌صاحاب توی سزارین بودو من تجربه کردم برای همین اگه برگردم عقب هیچ وقت سزارین رو انتخاب نمیکنم ، ۴ بار فشار شکمی داشتم که از درد مردم ، پمپ درد رو حتما بگیرید چون من اگه نداشتم تحمل این دردا برام سخت بود ، شیاف دیکلوفناک هم خود بیمارستان براتون دو تا دوتا میاد میزاره که توی کاهش درد خیلی موثره ، اگه خواستین بیمارستان ارجمند زایمان کنین اینو بدونین برای نی‌نی یه دست لباس سرهمی بیمارستانی بهتون میدن . دمپایی ژیلت و نوار بهداشتی هم جزو وسایل خودتونه که اونارم بهتون میدن .
دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه بنویسم بازم اگه سوالی داشتین بپرسین جواب میدم🫠🤍
مامان دلاراخانم مامان دلاراخانم ۳ ماهگی
تجربه زایمانم
پارت 2
اره دکتر گفت باید بستری بشی و منم رفتم بخش زایشگاه تا بستریم کنن،
دیگه خلاصه کارای بستریمو انجام دادن و منم هییییچ دردی نداشتم حتی یه کمردرد ملایمم نداشتم
اومدن برام سوزن فشار زدن
اولاش هنوز درد نداشتم اما کم کم دردم شروع شد...اخ‌نگم براتون که چه دردی بود🥲
همینطوری انقباض داشتم و درد میکشیدم که یهو کیسه ابمم پاره شد و دردام و انقباضام بیشتر از قبل شد هرچی میومدن معاینه میکردن من دهانه رحمم هیچ پیشرفتی نکرده بود از 2 سانت بیشتر نمیشد
دیگه دردام داشت بدتر میشد جوری که تو هر انقباض احساس میکردم الانه که بیهوش بشم، نفسم بالا نمیومد از درد سرگیجه گرفته بودم، واقعا دردش بد بود من اگه برگردم عقب حتی یک ثانیه درد زایمان طبیعی رو نمیکشم.
خلاصه من چندین ساعت باد میخوردم‌ولی نه دهانه رحمم باز میشد نه بچه میومد پایین، و منم دیگه تحملم‌تموم شده بود و تو هر انقباض حس میکردم الانه که بمیرم
تو همین حین چون من از سرجام بلند شده بودم و رفته بودم سرویس و ... سوزن فشاری که بهم زده بودن خراب شده بود و دوباره یه سوزن فشار دیگه بهم زدن، دوتا سوزن فشار خوردم ولی همچنان دهانه رحمم 2 سانت بود و بچه هم پایین نمیومد
خلاااصهههه به پرستارا التماااس کردم که گوشیمو از همراهام‌بگیرن برام بیارن اونام اوردن و من‌زنگ زدم به شوهرم و و با گریه التماااس میکردم دکترمو راضی کنه پول بگیره و سزارینم کنه.
ولی دکترم لج‌کرده بود میگفت اگه سزارین میخواستی باید همون موقع که میومدی پیشم‌بهم میگفتی که شماره کارت میدادمت 20‌تومن میزدی به حسابم تا الان ببرمت سزارین.
منم ک چیزی نمونده بود از درد بیهوش شم به هرکی جلوم بود التماس میکردم دکترو راضی کنه و...
ادامه ماجرا پارت بعدی🥲