سلام مامانای نازنین
امروز میخوام درباره نقص توجه صحبت کنم.
اصلا نقص توجه چیه؟ و چه راهکارهایی برای برطرف شدنش هست؟

بعضی بچه‌ها مغزشون یه جور خاصی کار می‌کنه! راحت حواسشون پرت می‌شه، زود از کاری خسته می‌شن، وسط بازی بلند می‌شن می‌رن سراغ یه چیز دیگه، یا وقتی یه کاری نیاز به تمرکز داره (مثل نقاشی، چیدن پازل، شنیدن یه داستان)، سریع بی‌قرار می‌شن یا وسطش ول می‌کنن این یعنی نقص توجه! نه تنبلیه، نه بی‌ادبی! فقط مغزشون یه کم نیاز داره به کمک، تمرین، و بازی‌های خاص تا بهتر تمرکز کنه.


🌺🌺🌺بازی‌هایی برای کمک به تمرکز بچه‌های دچار نقص توجه:

1. بازی «چی کم شده؟»
چند تا وسیله جلوش بچین، یه لحظه چشم‌هاشو ببند، یکی رو بردار، بگو: "چی کم شده؟"
➕ کمک به دقت و حافظه دیداری.

2. قایم‌باشک با صدا
یه وسیله صدا‌دار (مثل جغجغه یا زنگ) رو یه‌جا قایم کن و صداشو دربیار. بچه باید با گوش دادن پیداش کنه.
➕ تقویت توجه شنیداری.

3. ماهیگیری با آهنربا
با چوب و آهنربا، ماهی‌های کاغذی رو بگیره. با قانون: فقط ماهی قرمز! یا فقط وقتی اسمشو گفتم بگیر.
➕ تمرکز و کنترل تکانه.

4. بازی «دستور گوش بده»
بهش بگو: "برو یه جوراب قرمز بیار و بعدش دستتو بزن به دماغت!" کم‌کم تعداد دستورات رو زیاد کن.
➕ تقویت حافظه کاری و دنبال کردن چند مرحله.

تصویر
۱۱ پاسخ

5. نقاشی با الگو
یه نقاشی ساده بکش، ازش بخواه همونو بکشه. اول ساده، بعد کم‌کم سخت‌تر.
➕ تمرکز، دقت، و هماهنگی چشم و دست.

6. داستان ناقص
یه قصه تعریف کن و وسطش وایسا: "بعدش چی شد؟" بزار خودش حدس بزنه.
➕ بالا بردن توجه و تخیل.

7. بازی با تایمر
بگو تا صدای زنگ نیومده باید مثلاً ۱۰ تا مهره بچینه یا تا ۳ دقیقه بی‌حرکت بمونه مثل مجسمه.
➕ تمرین توقف و خودکنترلی.
---
✨ یادت نره، بچه‌هایی که نقص توجه دارن، نیاز به سرزنش ندارن، نیاز به درک و تمرین دارن. با بازی، با عشق، با صبوری!

عزیزم بچه شما بی بی دیجیتال بود؟

سلام بر شما واقعا دستت درد نکنه انشاالله خیر ببینی خواهر با این مطالب هاتون
میشه درخواست دوستی بدی

خیلی عالی مثل همیشه فقط پسر من دوسال و سه ماهش دستور پذیریش خوبه اسمش متوجه میشه ولی خیلی علاقه نداره حرف بزنه حدودا بیست تا کلمه میگه به نظرتون از نقص توجه؟وایا زمان کاردرمان بردنش؟ممنون میشم راهنمایی کنید

ممنون عزیزم❤️ اگه میشه برای تقویت حافظه فعال هم تمرین بزارین مرسی

خیلی عالی هستید مامان طلا
ممنون که مطالب قشنگ رو به اشتراک میزارید

پسرمنم دقیقا همینخ توجهش پایینخ

خیلی ممنون ازت😘😍

👍🙏👍🙏

دستتون درد نکنه عالی 🌹

ممنون عزیز

سوال های مرتبط

مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
سلام مامانای نازنین امیدوارم حالتون خوب باشه. این تایپیک اختصاص داره به مهد کودک رفتن کوچولوهامون.

چرا مهد رفتن تبدیل به استرس میشه…

خیلی از مامان‌باباها با این صحنه آشنا هستن: بچه‌ رو می‌بری مهد، تا می‌خوای بری، اشک و جیغ و چسبیدن به پاهات شروع میشه!
حالا اگه کوچولوی ما توی طیف اتیسم باشه یا اضطراب و حساسیت بیشتری داشته باشه، این ماجرا ممکنه طولانی‌تر و سخت‌تر بشه.

🔹 سن مناسب مهد رفتن چنده؟
معمولاً از حدود ۱۸ تا ۲۴ ماهگی می‌شه به آرامی کودک رو با مهد آشنا کرد. اما مهم‌تر از سن، آمادگی کودک و شرایط خاصش هست. برای بچه‌های طیف یا با مشکلات گفتاری، مهد رفتن حتی می‌تونه کمک‌کننده باشه چون مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی‌شون بهتر تقویت میشه.

🔹 اگه کودک هنوز گفتار نداره یا کم حرف میزنه، مهد رفتن به مشکل می‌خوره؟
نه! اصلاً نگران نباشید. خیلی از بچه‌ها توی طیف اتیسم یا با تأخیر گفتاری، اولش ارتباط کلامی کمی دارن ولی مهد رفتن و بودن در جمع بهشون کمک می‌کنه تا بتونن مهارت‌های زبانی و ارتباطی‌شون رو تقویت کنن. مربی‌های خوب هم معمولاً با روش‌های غیرکلامی و بازی‌های مخصوص این بچه‌ها آشنا هستن و کمک می‌کنن بچه راحت‌تر ارتباط برقرار کنه.

🔹 چطوری کمک کنیم بچه به مهد عادت کنه؟
1. شروع تدریجی: از چند ساعت کوتاه شروع کنید، کم‌کم زمان رو زیاد کنید.

2. شیء یا بوی آشنا: یه اسباب‌بازی کوچیک یا روسری مامان با بوی خودش، حس امنیت میده.

3. آشنایی قبل از شروع: یکی‌دو بار با هم برید مهد، فقط بازی کنید، بدون اینکه جدا بشید.
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
سنجش پیش‌دبستانی و مدرسه؛ مامانا بدونن بچه‌ها چی باید بلد باشن؟

مامانا! اگه امسال کوچولوتون قراره بره پیش‌دبستانی یا کلاس اول، حتماً اسم "سنجش ورود به مدرسه" به گوشتون خورده. این سنجش برای اینه که ببینن بچه‌ها آمادگی لازم برای مدرسه رو دارن یا نه.
قرار نیست بچه جدول ضرب بلد باشه! اما چندتا چیزو باید تا حدودی بلد باشه:

🔹 مهارت‌های گفتاری:
✔ بتونه درست و واضح حرف بزنه، جملات کامل بگه
✔ بتونه اسم و فامیل خودشو بگه
✔ رنگ‌ها، شکل‌ها و اعضای بدن رو بشناسه

🔹 درک و توجه:
✔ وقتی بهش دستور ساده می‌دی، انجام بده (مثلاً: برو لیوانتو بیار)
✔ بتونه فرق بالا و پایین، جلو و پشت رو بفهمه

🔹 مهارت حرکتی:
✔ مداد درست دست بگیره
✔ بتونه خط بکشه، دایره و ضربدر بکشه
✔ قیچی رو تا حدی استفاده کنه

🔹 مهارت اجتماعی و رفتاری:
✔ بتونه جدا از مامان یه مدت کوتاه بمونه
✔ نوبت رو رعایت کنه
✔ با بچه‌ها بازی کنه یا حداقل کنار اونا بمونه

🔹 خودمراقبتی:
✔ بتونه لباسشو تا حدی بپوشه
✔ دستشویی بره و خودش رو تمیز کنه
✔ کفش‌هاشو دربیاره و بپوشه

تازه اگر جایی مشکلی بود، با تمرین و بازی میشه جبرانش کرد.
📌 خیلی وقتا بچه‌هایی که هنوز آمادگی کامل ندارن، نیاز به کلاسای تقویتی یا بازی‌های هدفمند دارن، نه نگران شدن مامان و بابا!
مامان خوشمزه مامان خوشمزه ۳ سالگی
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
اینم نتیجه یک پریز سه کاناله مخفی😂🤩🤩

امروز یه ویس گوش دادم راجب ضربه زدن بچه‌ها به مادر یا پدر

مادری بود که میگفتن بچه‌اشون تویه ۵ سالگی هنوز بهش تو شرایط خاص( مثل مهمونی، سره کار،جلساتی که مجبوره بچه‌اشو ببره و …) میاد کنارش و با دست ضربه‌ میزنه و آروم نمیشه هر چقدر باهاش همدلی میکنه

با توجه به گفتگویی که با مشاوره داشت و داشتن ریشه یابی میکردن
مادر میگفت ممکنه تقلید از دوستاش باشه که رد شد
(اکثر مامانهای اینجا میگن منو باباش اصلا اینکارو نمی‌کنیم و از بچه‌های فامیل یا دوستاشون یادگرفتن که این موضوع هم رد شده)
میدونید ریشه‌اش چی بود؟!

⭕️بی توجهی⭕️

اون لحظه‌ای که بچه شروع به اینکار میکنه مسیر توجه رو پیدا کرده
اصلا مهم نیست که خوبه یا نه( راه سریع توجه)
پس اول با بچه همدلی و بعد از محیط دورش کنید یه گوشه دنج،یه اتاق دیگه، و اونجا علت کارشو بپرسید اگر جواب نداد فقط به مدت ۱۵ دقیقه اونو بغل کنید آرامش بگیره و ممکنه پستون بزنه اما حتی دورا دور کنارش باشید و با دلایل و فکرهای دیگه سرگرمش کنید تا بتونه همراهتون شه تو اون شرایط
این مورد تویه بعضی از بچه‌ها که مهد یا مدرسه میرن هم بررسی شده
و بچه بعد از مدتی که از پدر و مادر دور میشه بعد از دیدنشون شروع به زدن و پرخاش کردن میکنه
اگر بتونید روزانه فقط ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بچه رو بغل کنید و در مورد دوست داشتنش صحبت کنید و بگید که وقتی نیست به اون فکر میکنید و دلتون براش تنگ میشه و همینطور به این فکر میکنید که وقتی برمیگرده ،چه صحبتهایی بکنید و یا چه بازیهایی

اینجوری بچه آرامش میگیره

ممکنه چند روز زمان ببره اما نتیجه‌اش واقعا لذت بخشه😍✌🏼

من انجام دادم و خیلی خیلی راضی هستم❤️❤️✌🏼✌🏼
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
سلام مامانای نازنین یه سوال از من پرسیده شد در خصوص مصرف امگا 3 برای بچه ها مخصوصا بچه هایی که تاخیر دارن یا تشنج دارن یا سی پی
هستن.
به صورت خلاصه و جزئی اطلاعاتی که دارم رو مینویسم امیدوارم بدردتون بخوره.
مامانای گل 🌸
اگه بچه‌هاتون تاخیر رشدی شدید دارن، یا سی‌پی دارن یا تشنجی‌ان، حتماً اسم امگا ۳ یا DHA به گوشتون خورده. اینا یه نوع چربی مفیدن که بدن خودش نمی‌سازه ولی برای مغز بچه‌ها فوق‌العاده ضروریه.

🧠 DHA دقیقاً چیه؟
یه جور امگا ۳ هست که مخصوص رشد مغز و اعصابه. باعث می‌شه:
مغز بهتر رشد کنه
توجه و تمرکز بیشتر شه
حرف زدن بهتر شه
گاهی حتی تشنج‌ها هم کمتر می‌شن
تو بچه‌های سی‌پی هم به ترمیم مغز کمک می‌کنه

💊 از چی استفاده کنیم؟ مکمل‌هایی که مخصوص کودک باشه، مثلاً:

قطره یا شربت اوما۳ کیندر

یا نوروبیک

یا بایوفارما DHA

یا مگاکیدز DHA

اینا معمولاً طعم‌دارن، جیوه ندارن و راحت جذب می‌شن.

⚠️ ولی یه نکته خیلی مهم:
اگه بچه‌تون داروی ضدتشنج می‌خوره، قبل از شروع DHA یا هر مکمل دیگه، حتماً با دکتر مغز و اعصابش مشورت کنین.
چون ممکنه بعضی مکمل‌ها با دارو تداخل داشته باشن.

✅ دوز معمولش برای بچه‌ها ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلی‌گرم در روزه، ولی باز هم دکتر باید تأیید کنه.

🌼 خلاصه اینکه:
DHA برای مغز بچه‌هایی که رشدشون کندتره، تشنج دارن یا سی‌پی دارن خیلی مفیده، ولی بدون نظر پزشک ندین.
مامان دلی😍 مامان دلی😍 ۳ سالگی
منبع :خبرگزاری فارس

🔹قدم نورسیده مبارک!

تا حالا شنیدید که می‌گن: «قدم نو رسیده مبارک»؟
دیشب من واقعاً قدمِ مبارک یه نوزاد رو دیدم.

توی یکی از بیمارستان‌های زنان و زایمان تهران، وقتی یه مادر تو اتاق عمل داشت سزارین می‌شد، یه موشک به سمت بیمارستان اومد. موشکی که احتمالاً ساخته‌ی شرکت‌های تسلیحاتی اسرائیلی مثل آی‌ام‌آی یا رافائل بود.
همون موشک‌های دقیقی که به قول خودشون فقط «اهداف نظامی» رو می‌زنن و قراره برای ما ایرانی‌ها «دموکراسی و صلح» بیارن!

اما این یکی، درست وقتی به بیمارستان برخورد کرد، منفجر نشد.

موشک، توی آسمون سر خورد، به هدف خورد... ولی نترکید.
و این یعنی نه فقط جون اون مادر و نوزادش نجات پیدا کرد، بلکه جون ۶۰–۷۰ تا مریض دیگه هم حفظ شد.

بیمارستان رو تخلیه کرده بودن و مریض‌ها رو برده بودن تو محوطه‌ی باز بیرونی.
مادر، تازه چشماش رو باز کرده بود؛ با تعجب خودش رو زیر یه درخت وسط پارک دید، نه زیر سقف اتاق عمل.
بی‌قرار بچه‌اش بود، و نمی‌دونست چه اتفاقی افتاده.
پرستارها که نوزاد رو آوردن و نشونش دادن، یه نفس عمیق و آروم کشید...

پ.ن:
برای آدمی مثل من، با ایمانی که بیشتر وقت‌ها لنگ می‌زنه، خدا توی همین لحظه‌ها راحت‌تر پیدا می‌شه تا توی کتاب‌های قطور دعا.
من خدایی رو می‌شناسم که، با وجود هزار و یک کنترل کیفیت توی صنایع نظامی رژیم، باز هم کاری می‌کنه که یه موشک عمل نکنه... فقط برای اینکه یه بچه به دنیا بیاد.

این روزها، خدا رو خیلی بیشتر از قبل حس میکنیم