اقا ما امروز عصر از سر و کله زدن با وروجکمون به ستوه اومدیم و دیدیم واقعا نمیشه خونه موند
هرروزم بیرونیما
یه امروزو گفتم جایی نریم
ولی واقعا زمان نمیگذره لامصب!
پیشنهاد دادم بریم بیرون? با سرعت کفششو اورد و زدیم بیرون
اول که کل خیابون عفیف اباد تاریک بود و برق رفته بود
نمیدونستمم کجا ببرمش دیگه
رفتیم جلو باغ عفیف آباد یه محوطه بود یکمم اب اونجا بود گفتم بدو هرچی میخوای بازی کن ایشونم ذوق زده مشغول شدن و یهو دیدم هر بچه ای رد میشد میگف مامان منم میخوام بازی کنم اینجا😂
هیچی دیگه شلوغ شد قشنگ
و امااااا
بدبختی اینجاست که دیگه رضایت نمیداد برگردیم
ماشین یکی از بچه ها رو هم گیر داده بود سوار شیم که بنده خدا بابای اون بچه گف بزارید سوار شه عب نداره
منم هی گفتم نه ممنون و...اونام اصرار که بزارید یکم بازی کنه
و حالا از ماشینه هم پیاده نمیشد
هیچ پیشنهاد وسوسه انگیزی هم کمک کننده نبود
اون بچه گریه میکرد که ماشینمو میخوام
ایرمانم گریه که پیاده نمیشم
من داشتم راضیش میکردم بیاد پایین
باباهه داشت بچشو راضی میکرد که بزار نی نی یکم سوار شه😂
اخر مجبور شدم نی نی جونمو زدم زیر بغل و با گریه اوردمش
اسنپ گیر نمیومد خیابون شلووووغ خودم خسته سرم درد گرفته بو و ایرمانم یه بند گریه🙂
زیبا نیست?
بعدم گف بستنی میخوام
براش گرفتم ولی چون برق رفته بود همش اب شده بود سرتا پامون کثیف شد
دیگه هیچی تا خونه بغلش کردم و با اون وضعیت اسفناک برگشتیم

میگم مامانا وقتی بچه گیر میده که بمونیم و نریم مثلا توی پارک یا حتی مهمونی چیکار میکنید?
تا چه سنی این داستان ادامه دارد?🚶‍♀️🥲

تصویر
۸ پاسخ

والا من از بیرون بردن لیام اونم پیاده میترسم
اکثرا با ماشین میریم خیابونارو دور میزنیم
گاهی کالسکه ولی اگ بخوام پیاده ببرمش یعنی دیوونه میکنه میره تو تموم مغازه ها ب همه مردا میگه چاکریم🤣
بعد یهو مسیررو ب دلخواهش عوض میکنه منم یعین میگ میگ دنبالشم😌
پارک ک واقعا جرات ندارم ببرمش چون هیچ جوره نمیاد بیرون اکثرا با همسرم میره پارک اونم دو ساعت بعد میاد
باز با همسرم ک میره پارک حداقل رو تاب میشینه سرسره بازی میکنه
با من ک میره فقط میره رو پله ها دوباره میاد پایین یعنی صدبااار هی میره رو تاب دوباره میاد پایین میره شن بازی میکنه کلا کارای خطرناک میکنه میره توپ بچه هارو میگیره اصن یوضعی😫

واقعا نمیدونم برخورد درست
اول باهاش حرف میزنم نشد میزنمش زیر بغلم و فرار 😆

من بهش وعده سرخرمن میدم یه چیز جذاب تر معمولا قبول می‌کنه🫢😅

سلام پسر منم خیلی قشقرق بپا میکنه.جدیدا دراز میکشه زمین غلت میزنه با گریه 😢
دفعه آخر بردمش خانه بازی ،ده شب بود میگفت بمونیم!فکر کن.منم ی آبنبات براش درآوردم از تو کیفم.راضی شد کفشاش پاش کنم بریم.ببین چی دوست داره با همون توجهش رو جلب کن و گولش بزن ی جورایی چون تنها چیزی ک تو این سن به دادمون میرسه اینه ک سریع حواسشون پرت میشه

حالا کیاشا برعکسه هرجا میریم گیر میده برگردیم خونه😐😂 اینم روی مخه

باز خوبه تو تنها میبریش من اصلا جرعت ندارم تنها ماشین بگیرم ببرمش پارک چون از من حرف شنوی نداره میدونم باید پدرمو دربیاره نمیبرمش
همش با باباش میره مثل آقاها
حالا اگه من باهاشون برم کوفتمون میکنه

سووال منم هست

من بغلش میکنم و میدوم کر و کور میشم آخه نمیشه که پسر منم بردیمش پارک کشتمون می‌گفت بذارید برم رفت پشت اسب وایساد رفت با یه خانواده ای توی پارک نشست کنارشون من فقط عذر خواهی میکردم نمیومد هم

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن آریا: شیر روز رو اول تابستون کم کم قطع کردم یعنی آریا عادت داشت هر ساعت یه بار بیاد سراغم و منم میدونستم اذیت میشیم سر از شیر گرفتنش دیگه کم کم شیر های غیر ضروری حذف شد و هر وقت درخواست شیر داشت جایگزین می کردم گشنه بود غذا تشنه بود آب بی حوصله بود و توجه میخواست بازی و خلاصه یه کاری میکردم حواسش پرت بشه و اینطوری شد که وعده های روزانه اش شده بود ظهر قبل خواب و گاهی بعد بیدار شدن از خواب وعده شبانه هم قبل خواب و حین خواب سه تا پنج بار بسته به موقعیتمون قصدم این بود شهریور از شیر بگیرمش که اصلا وقت نکردم و مهر شد و گفتم اگر ادامه دار شه میخوریم به فصل سرماخوردگی و این بچه بیشتر بیقرار میشه ولی گویا دقیق زمانی تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش که روز قبل تولدش بود اولش قصدم قطع کامل شیر روز بود پس ظهر بعد اینکه کامل غذا خورد صبح هم زود بیدار شده بود قطعا خوابش میومد تصمیم گرفتم سرگرمش کنم اما تنها چیزی که تمنا می کرد شیر بود و تمام چیزهایی که دوست داشت رو اصلا نمی دید اینجا بود که فهمیدم این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست و راه سختی در پیشمه چیزی که اذیتم میکرد گریه هاش بود یه ساعت بود گریه می کرد و کم کم داشتم شل می کردم که با هوش درمیون گذاشتم و یه جمله اش خیلی به دلم نشست این گریه ها گریه آسیب دیدن نیستن تو به آریا آسیب نمی زنی اینها گریه های سازگار شدن هستند
مامان دلبندای مادر مامان دلبندای مادر ۲ سالگی
بعد از مدتها امشب شب نشینی با ۴ تا خاله هام و مامانم قرار گذاشتیم بریم خونه پسر کوچیکه خاله بزرگم. چند ماه ازدواج کردن ماهم گفتیم جهاز و ابنا نرفتیم یه شب شب نشینی بریم
دیگه خلاصه رفتیم و خداییش هم خوش گذشت گفتیم خندیدیم
بچه های منم اذیت بخصوص نداشتن و مشغول بازی با اسباب بازی بودن
پسر یکی از خاله هام ۶ سالشه (کارن)
اومد بدوعه پاش گیر کرد به پای بچه من و بنده خدا با زانو خورد زمین
از طرفی خیلی لاغر و ضعیفه پاش بچه خیلی درد گرفت
بچه منم که پاش توسط کارن لگد شده بود خیلی گریه کرد من همینطور مشغول گریه بچم بودم که متوجه نشده بودم شوهرم داد زده سر کارن و به اصطلاح دعواش کرده
خاله هام و بابای کارن دیدم همشون اخم کردن و پا شدن که برن خونه هاشون
انگار آب سرد ریختن روم
از خجالت نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم
فقط عرق شرم میریختم و داشتم خفه میشدم
اومدیم تو ماشین اینقدر حرص خوردم هرچی گفتم شوهرو جواب نداد انگار متوجه اشتباهش شده بود ولی شرمندگیش موند برای من
از خاله ام (مامان کارن) شوهرش و پسرخاله ام و زنش خیلی بیشتر خجالت کشیدم😔😔😔
شما جای من بودین چیکار میکردین؟
مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۲ سالگی
مامانیا به کمکتون نیاز دارم🥺
ایرمان عاشق فرمون ماشینه خییلی دوس داره و کلا هرچیزی که شبیهشه باهاش عشق میکنه🚗🛵🏎
حالا من بین سه تا گزینه موندم که میخوام واسه تولدش بگیرم کلی خوشحال شه بچم🥹
این ماشینایی که فرمون دارن و یه دسته ی بلند داره که تو خیابون میشه هلش بدی وهرجا میبینه کلی ذوقشو داره که حدود قیمتیش یک و خورده ای تا دو تومنه
یا اینکه یه فرمون موزیکال براش بگیرم که بوق و سوییچو اینام داره زیر یه تومنه
یا یه مدل ازین ماشینا که بازم فرمون داره اما چرخش فقط مناسب خونه ست و نمیشه ببریش بیرون که اینم باز هم قیمت فرمونه تقریبا و زیر یه تومنه

حالا چه فرقی داره?
اون مدلایی که توی خیابون میبری خیلی باحاله میدونمم خیلی دوس داره
اما میترسم دیگه هی هر روز و هر دقیقه بگه با این بریم بیرون🤣
و دیگه سوار کالسکه هم نشه و... خلاصه داستان داشته باشیم
اون مدلی که فقط برای خونه هست هم حس میکنم دیگه براش کوچیکه و نتونه خودش بازی کنه هی گیر بده که من هل بدم😂
نتیجه اینکه من دنبال چیزی ام که فرمون داشته باشه و اینکه یکم خودش مشغول شه باهاش
نظرتون چیه?

عکس سه تاشو گزاشتم