۶ پاسخ

زایمانم شکر خدا عالی بود 😍😍😍
حالا منم مثه شما با شلوار کوردی طوری که بیمارستان میده برگشتم خونه 😂
فک کن صورت آرایش کرده
شلوار صورتی
دمپایی بیمارستان

سر پسرم انقدر سایز لباس بیمارستان کوچیک بود با لباس خودم میگشتم انگار نه انگار زائوم سر دخترم لباس دادن سایزشم خوب بود اولش به خاطر سوند و خونریزی شلوار نپوشیدم بعدش که سرپا شدم تونستم راه برم گلاب به روت شکمم راه افتاد نتونستم شلوار بپوشم یه سرجی فیکس پام بود هی بدو دسشویی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️وضعیت خنده داری بود پدم هی هول میشدم میوفتاد تو دسشویی از اونور سیفون توالته خراب بود دیر آب خالی میکرد داستانی داشتم تا صبح همه پرستارا به حالم میخندیدن😑😑😑😑

اخب عزیزم‌چقدر اذیت شدی 🫠

انقد خاطره های بدی دارم ک وقتی میرم اون زایشگاه گریم میگیره

خب ساک اینا نبسته بودی لباس نزاشته بودی

چراباهمون لباسی ک رفتی برنگشتی

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۳ ماهگی
سلام مامانا خواستم از تجربه زایمانم براتون بگم
چند روزی بود درد داشتم زیر دلم کمرم پاهام و خوب نمیشد ۷ تیر رفتم بیمارستان بعد از معاینه گفت دهانه رحمت بستس و اصلا باز نشده و دردایی که داری ماه درده ، دکتر بخش اومد و به سونوهام نگاه کرد نزدیک یک ماه بود ک سونو نرفته بودم برام سونو نوشت و گفت ک همون روز حتما انجام بدم و ببرم بهش نشون بدم رفتم سونو رو انجام دادم و بردم بیمارستان دکتر گفت که رشد دور شکم بچه کمه و باید بستری شم ک فردا با آمپول فشار زایمان کنم ، ۷ تیر بستری شدم و گفتن باید بهت سونو سرویکال وصل کنیم که دهانه رحمت نرم شه ، قبل اینکه سوندو بهم وصل کنن اومدن دستگاه معاینه ک شبیه قیچیه رو گذاشتن و من با دردش مردم و زنده شدم و سوندو وصل کردن ، بعد دیگ انقد درد کشیدم نزاشتم بهم دست بزنن گفتم من میخام مرخص شم منو مرخص کنید ، بالاخره صبح شد و ب دکترم زنگ زدم گفتم تروخدا خودتو برسون من نمیتونم طبیعی زایمان کنم اونم گفت تا قبل ۱۲ قزوین باش بیمارستان مهرگان عملت میکنم ، خلاصه ب هر سختی ای بود ساعت ۹ و نیم از بیمارستان مرخص شدم و رفتیم قزوین ساعت ۱۱ و نیم رسیدیم بیمارستان و کارامو انجام دادن ساعت ۱۲ رفتم اتاق عمل و ۱۲ و رب بچم ب دنیا اومد
مامان دلسا🩷و آرسام🩵 مامان دلسا🩷و آرسام🩵 ۵ ماهگی
پارت ۲
( اگه کسی خواست بیاد شخصی پیام بده معرفیش کنم) و پیدا کردم و شمارشو برداشتم و پیام که دادم گفت سزارین اختیاری انجام میده و ۱۵ میگیره خودش و ۱۷ هم هزینه بیمارستان با بیمه تامین اجتماعی خیلی خوشحال شدم رفتم ویزیت شدم و تو همون بار اول بهم نامه داد برای ۲/۲ که برم بیمارستان برای زایمان ولی ننوشت سزارین گفت که بیا اون روز میام بالا سرت با یه بهونه میبرم سزارین که اجباری حساب بشه و بتونی از بیمه ات استفاده کنی سر این موضوع کلی استرس داشتم که خدایا سرکاری نباشه دردم بگیره و نیاد برم بیمارستان آمپول فشار بزنن بهم بمونم درد بکشم خلاصه روز قبل که قرار بود برم بیمارستان پول دکتر و واریز کردم و دکتر گفت فردا ۶ صبح برم بیمارستان بلوک زایمان شب قبلش همه چی و آماده کردم و صبح زود رفتیم بیمارستان و با نامه دکتر بستری شدم دکتر تاکید کرده بود نه خودم نه همسرم حرفی از سزارین نزنیم ولی تو بلوک زایمان همه میدونستن که من قرار سزارین شم و اومدنم اونجا فرمالیته است