علاقه ی پسرم ب داییش ی علاقه عادی نیست در حد جنون طوری ک وقتی میبینتش دیگه کسی رو نمیشناسه داداشمم خیلی دوسش داره ولی خب خودش دوتا بچه ۶ و۲ ساله داره وقتی باهمیم زورگو ترین میشه و نمیذاره حتی بچه هاش برن سمتش و این خیلی بده مثل سنجاق سینه میچسبه ب داییش و ب هردلیلی بغلش نباش جیغ و گریه شدیییید داریم خلاصه ک مهر میخاستیم باهم بریم شمال از سمت خودمون کنسلش کردم ک ما نمیایم...بخاطر این علاقش بچه های داداشمو میزنه ک سمت باباشون ترن☹️من فکر میکردم بزرگتر بشن بهتر میشه شرایط،ولی برا من ک سختتر شده کلا دیگه ترجیجم بیشتر خونه موندن پسر من از اون بچه هاش شلوغ کار ‌ ‌ک از درو دیوار بالا میرن نیست ولی خونه والدینم ک میریم یا در حال پرت کردن وسیله هاشون یا زدن مخصوصا اگه برادرزاده هام باشن و در حالت دیگه ام مدام ب پدرم برادرم مادرم زور میگه ک ببریدم حیاط بیرون طوری ک یک لحظه نمیذاره ماتحتشون رو زمین بمونه و همه رو کلافه میکنه....هروز و با جمله صبوری کن صبوری کن میگذرونم تا ببینم کی عبور میکنیم ازاین مرحله🫠

تصویر
۵ پاسخ

ای بابا چه بده اینهمه وابستگی

ای جانم خدا حفظش کنه
هر سنی شرایطی داره دیگ
شکر خدا که دور و برش پره پسر من نه دایی داره نه عمو عمه هم که نباشه از اون بهتره از موقع تولدش یبار تو بیمارستان دیده فقط یه خاله داره که هی دورش هست

دختره من مدام میکه دایی. یعنی خونه بابام اینام داییش باید بیاد بخوابه تا اینم بخوابه .
منتظر میمونه تا از سرکار بیاد و باهم ناهار بخورن.
صبح به صبح جیغ میزنه دایی پوشکمو باز کنه

منم با مامانم اینا رفتیم شمال پدرمو دراورد ادم‌باید با کسایی که بچش بهشون وابسته نیس برن مسافرت همش وابسته و اویزونشون بود

شرایطت شبیه شرایط. منه..ما هم خیلی از مسافرتهارو کنسل کردیم فعلا

سوال های مرتبط

مامان Avesta jon 👶🏻
Kocholo bache🥹 مامان Avesta jon 👶🏻 Kocholo bache🥹 ۲ سالگی