امروز میخوام درمورد یه پدیده جالب صحبت کنم
به اسم
یادگیری پیش از تولد (prenatal learning )
پدیده ای که  نوزاد پس از تولد چیزهایی که مادر در دوران بارداری تجربه کرده رو به یاد میاره و بهش علاقه نشون میده

من تو دوران بارداری وقتمو طوری تنظیم کرده بود که در طول روز برنامه های مختلفی رو برای خودم اجرا میکردم
خواندن قرآن ، حافظ خوانی ، مولانا خوانی ، گوش دادن به موسیقی اصیل ، حرف زدن با جنین توی شکمم ، رقصیدن ، یوگا و مدیتیشن وفیلم دیدن شبانه با همسرم و پیاده روی
تمام سعیم و میکردم جاهایی که انرژیش برام منفی بود نرم

در طی اون دوران تو خوندن قرآن مدوامت کردم چون ازش آرامش میگرفتم
حافظ و مولانا که با خونم عجین شده بود و بجز کتاب پادکستهای مربوط به اونا رو گوش میدادم

موسیقی و ساز هم که عضو جدا ناپذیر زندگی ماست
دخترم وقتی بدنیا اومد با ساز زدن همسرم ارتباط میگرفت و توی همون دوران نوزادی بهش واکنش نشون میداد و بزرگتر که شد ساز و از همسرم میگرفت و وانمود میکرد که داره ساز میزنه
به کتاب و شعر و رقص و آواز علاقه بسیار داره و موقع خوندن ترانه ما رو همراهی میکنه و سعی میکنه یه کلمه از اونو بگه😂 و جایی که بلد نیست و الکی لب بزنه

همه اینا برام قابل درک بود و میدونستم که حتما به این مسائل علاقمند میشه
ولی یه نکته جالب این بود که ما اصلا اهل تلویزیون نیستیم مگه بخواهیم یه فیلم از بیرون بگیریم و ببینیم


ادامه در کامنت 👇

تصویر
۵ پاسخ

در دوران بارداریم به کارتون پسر دلفینی بخاطر محتوا و موسیقیش علاقمند شدم و چند دفعه فیلمش و کامل دیدم
حالا دخترم اتفاقی تبلیغات فیگورهای اون فیلم از  شبکه پویا دید و رفت و تلویزیون و بغل کرد و گفت:( از اینا میخوام )
ما جدی نگرفتیم ولی هر دفعه اونو میدید و صداش و میشنید سریع میومد دوباره همون کار و میکرد و دوباره گفت:( از اینا میخوام)
تا ما براش سفارش دادیم
و بیشتر به این مسیله پی بردم که پرورش کودک از دوران بارداری شروع میشه و اهمیت بالایی داره

برای شما هم تجربه ای مشابه رخ داده؟

چه عالی تا حالا به این نکته توجه نکرده بودم
قیمت این فیگور ها چقدره ؟؟

عزیزم واقعا درسته من چون همه میگفتن سوره یاسین گوش بده تو. بارداری تا ارامش خودتو جنین حفظ بشه هروز گوش میدادم الان تا پسرم سوره یاسین ومیشنوه دستاشو میبر بالا میگه دعا

من تو بارداریم بابا بزرگم فوت کرد و خیلیی دوسش داشتم و همش ب یادش بودم الان پسرم بدون اینکه دیده باشش همش عکسشو نشون میده میگ باباحاجی گریع میکنه قرانشو بیارین عکسشو ببینم

بله روی یه آهنگ‌ها و حتی غذا های خاصی که دوست داشتم دخترمم دوست داره ، رقصیدن ( زیاد میرقصیدم) اما نکته منفیش اینجا بود وقتی باردار شدم در واقع ( نمیخوام بگم ناخواسته ) انگار خدا خواسته بود اما من خیلی خیلی گریه میکردم تا پنج ماهگی گریه میکردم و غصه میخوردم دخترم از روز اول تولد اشک های دونه درشت داشت بچه تا چند ماه اشک نداره ها ولی دختر من اشک میریخت 😞

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱ سالگی
یکی دیگه از کارهایی که توی فعالیتهای روزمره من و دخترم قرار داره کتابخوانیه 📚

تو این سن کتابخونی به شکل رایج برای کودکان خسته کننده است
و من بستری رو فراهم میکنم که داستان در عین کوتاه بودن براش جذاب باشه

و به کتابخوندن علاقه‌مند بشه

ما کتاب رو از روی عکس به زبان محاوره میخونیم
وقتی داستان طولانیه نیازی نمیبینم همه صفحاتش و بخونم و خودم پایانش و میبندم

و خدا رو شکر دخترم از این روش خیلی استقبال میکنه و هر روز برای این فعالیت مشتاقه و چند دفعه در روز از من و باباش میخواد تا براش بخونیم

و چند تا از داستانهای این کتاب و خودش با زبان خودش برای ما تعریف میکنه و ورق میزنه

خیلی از مامانا میپرسن چجوری بچه هامون به کتاب‌خواندن علاقمند کنیم
این یه کار ساده اس
بچه ها اون چیزی میشن که ما هستیم نه اون چیزی که ما میخواهیم
اگه چیزی که توی دست شماست و ازش زیاد استفاده میکنید بجای گوشی موبایل کتاب باشه خودبخود به کتاب علاقمند میشه

روزای اول از کتابهای جلد سخت و پارچه ای استفاده کنید و بعد از کتابهای معمولی اونجوری دیگه پاره نمیشه و عادت میکنه
از کتابهایی که تصاویر زیبا دارن استفاده کنید
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
مهد کودک
در ادامه تاپیک قبلی...
یک باور غلطی که در بین ایرانی ها از زمان قدیم وجود داره اینه که مهد جای مناسبی برای بچه ها نیست و بهتره در صورت نیاز بچه پیش مادر بزرگ ها و پدربزرگها بزرگ بشه تا مهدکودک!
درحالیکه مشخصا ثابت شده بچه هایی که وقت زیادی رو پیش مامان بزرگها هستن در آینده بچه های محافظه کاری هستن جسارت لازم رو به دست نمیارن؛ اون رشد اجتماعی مناسب رو بدست نمیارن.
چون به هرحال فرزندان ما پیش والدینمون امانت هستن؛ نهایت تلاش خانواده هامون بر اینه که از هر حرکتی کودک رو منع کنن که مبادا آسیب ببینه از طرفی هم بچه پیش والدین ما بچگی لازم رو نمیکنه. وقتی پیش کسانی قراره هرروز باشه که فاصله سنی خیلی زیادی از بچمون دارن بچه نمیتونه همبازی خوبی داشته باشه. بچه ها باید درکنار بچه های دیگه رشد کنن.
مهد خوب بسیار خوبه. و از طرفی مهد بد هم به همون اندازه آسیب زننده است.
ایلیا از بچگی راحت میتونست با همه ارتباط برقرار کنه و خجالتی و وابسته نبود ولی تو همین یک ماهی که به مهد رفته رشد اجتماعی فوق العاده تری داشته؛ بازی کردن با همسن و سالهاشو یاد گرفته؛ استقلالی به دست آورده که هرگز من نمیتونستم این فرصت کسب استقلال رو بهش بدم.
مهمتر از همه غذاخوردن ایلیا عالی شده بچه ای که قبلا حاضر نبود از قاشق و چنگال استفاده کنه. راضی نمیشد بدون وجود کتاب و سرگرمی و حتی گاها موبایل غذا بخوره الان خودش مشتاقانه سر میز میشینه و غذا میخوره با مهارت عالی در دست گرفتن قاشق و تمام اینهارو با دیدن بچه های دیگه از مهد یاد گرفته.
هدف من تشویق به مهد فرستادن نیست صرفا تجاربم هست درخصوص مهد و شاید لازم بود بذارم تا کم کم اون باور غلط نسبت به مهد که از قدیم با ماست از بین بره.
ادامه در تاپیک بعدی
مامان نینیمون💙 مامان نینیمون💙 ۱ سالگی
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱ سالگی
تو این سن دیگه کم کم به بچه ها نوبتی انجام دادن بازی ها رو آموزش میدیم‌
اینطوری تو بازی با بچه های دیگه، صبرشون میره بالاتر.
من خودم همیشه نقش هم بازی دیگه ش بودم‌
توپ بازی که میکردیم میگفتم‌الان نوبت مامانه.
ولی تو این سن که خیلی با وسیله های بازیشون ارتباط بیشتری میگیرن و دنبال نقش دادن بهشون هستن،
از اسباب بازی هاش کمک میگیرم.
مثلا وقتی داریم خاله بازی میکنیم، خرسی هم میشینه یه گوشه تا نوبتش بشه،
اول رز برای عروسکاش غذا و چای درست میکنه، بهشون میده.
بعد یه تایمی بهش میگم الان نوبت خرسیه.
وخرسی میاد جلو قابلمه رو از رز میگیره و شروع میکنه به آشپزی میکنه.
اولین بار که اینکاررو کردیم رز گفت نه.
بهش گفتم مامان تو بازی کرد و نوبت خرسیه.
با اکراه داد وسیله هاشو.
بعد بازی ازش تشکر کردم که منتظر بود بازی خرسی تموم بشه.
امروز اما وقتی بهش گفتم نوبت خرسیه با ذوق داد وسیله هاشو و کمک هم میکرد، انگور میداد بهش که به عروسکاش بده.
یادتون باشه که بچه ها از بازی کردن همه چیز رو یاد میگیرن❤️
تایم کیفیمون بود و عکس نداریم ازش
عوضش عکس خودم🤣
مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
سلام. خواستم تجربه ی از شیر گرفتن پسرم رو بگم براتون
اول اینکه در سوره ی احقاق آیه 15اومده که کل دوران بارداری و شیردهی با هم 30ماه میشه یعنی یک بچه 30ماه از مادر تغذیه می‌کنه پس از 21ماهگس میشه بچه رو از شیر گرفت.
دوم اینکه نمی‌دونم کدوم خانوم توی گهواره روش 4در 4رو پیشنهاد داده بود که من دیدم و رفتم در موردش سرچ کردم ولی خیلی ازش ممنونم.
سوم اینکه طبق روش 4در 4 ما طی 16 روز بچه رو از شیر میگیریم.
الان من روز 10 هستم. تا اینجای کار نه سفتی سینه پیش اومده نه اذیت داشتیم. با اینکه همزمان پسرم داره دو تا دندون هم در میاره ولی این به تدریجی گرفتن و این دید و بازدید عید کمک کرده تا سراغی از شیر نگیره مگر روزی 1بار که اونم سرگرمش میکنیم. فقط مسیله خواب روزش هست که فعلا توی ننو میخوابونیمش اما احتمالا تا چند ماه دیگه خواب ظهرش قطع بشه. بازم بستگی به خستگی و عادت خودش داره.
خوراکش کمی بهتر بشه. با اینکه شب ها فعلا مجاز به شیردهی ام اما همونم کمتر بیدار میشه. یعنی اگه قبلاً 3بار یا بیشتر بیدار می‌شد توی خواب شیر میخواست الان 1بار شده. در کل روش خوبیه. امیدوارم مرحله ی آخرشم به همین خوبی طی بشه. و امیدوارم شما هم راحت بتونین با فرشته هاتون این مرحله رو طی کنین.😘