امروز رفتیم چشم شوهرمو عمل کردیم
چقدر خوشحال بود که رفتم به زبون نمیکفت
از رفتارش حس میکردم
توی راه برگشت همش میگفت این کارو میکنم
میخوام فلان کارو بکنم تا قشنگ عشق و حال کنی
یا مثلا میگفت میخوام برات ویلا بخزم‌شمال
بری عشق و حال

چقدر مردم هیز و‌پرووان توی بیمارستان انقدر بهم نخ میدادن انگار نه انگار طرف با شوهرشه

۱ پاسخ

بسلامتی انشالله که زود خوب بشه
خب مگه عمل داشته قرار نبود دنبالش بری؟

مقالات مرتبط

بازگشت به اندام قبل از بارداری
بازگشت به وزن و اندام قبل از بارداری: رژیم غذایی یا ورزش؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
قطع شیردهی و پریود
قطع شیردهی و پریود | چقدر بعد از قطع شیردهی پریود میشویم؟
تفاوت شیر خشک با شیر مادر
8 تفاوت شیر مادر با شیر خشک که نمیدانید!

سوال های مرتبط

مامان زندگی مامان زندگی ۱۵ ماهگی
من پسرمو اصلا راه نمیبرم البته خودشم علاقه نداره تا میخوام این کارو بکنم خچدشو میندازه زمین میشینه احتمال داره بخاطر اینه که هنوز یادنگرفته راه بره مستقل؟؟
مشاهده ۸ پاسخ
مامان پسرم💗 مامان پسرم💗 ۱۷ ماهگی
امروز پسرم يكساله شدو كلا روزي كه به دنيا اومد جلوي چشمم بود چقدر شيرين بود انقدر خوشحال بودم كه كلا تو اتاق عمل خنديدم انقدر خوشحال بودم كه كلا بعد از زايمانم نخوابيدم تو تخت از شوقم همش داشتم به خودم و پسرم ميرسيدم و عشق ميكردم بعده اون همه سختي واقعا برسام عين يه نور به قلبم تابيد دلمو روشن كرد عمره دوباره بهم داد هنوزم مثل روز اول واسه اومدنت خوشحالم مامان كليم تو اين يكسال بهم استرس داد اقا پسرم ولي شكر خداي مهربون از سختي ها با هم گذر كرديم خدايا خداي مهربون شكرت هزاران مرتبه شكرت كه پسرمو به من دادي❣️😭💖🙏🏻
مشاهده ۷ پاسخ
مامان عرشیا مامان عرشیا ۱۲ ماهگی
اینم تولدت عرشیایی
پسرم کلی حال کرد و خیلی خوشحال اصلا اذیت نکرد
تولدت مبارک عشق مامان۱۴۰۴/۰۸/۰۹
مشاهده ۸ پاسخ
مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
پارسال اینموقه داخل بیمارستان بود و نویان رو به دنیا اورده بودم چه حال عجیبی داشتم از یه طرف بخاطر بیهوشی گیج و گنگ بودم از یه طرف نویان رو میدیدم و چقدر ذوق میکردم بهترین حس دنیا رو اون ساعت ها داشتم با اینکه کلی درد داشتم اما خوشحالیم بیشتر از درد خودشو نشون میداد امشب یکسال از اونشب میگذره و چقدر دلم تنگه برای ثانیه به ثانیه اون روز و شبا با اینهمه سختی که این یکسال کشیدم اما بازم خیلی زود گذشت انگار به یه چشم بهم زدن نویان یکسالش شد. بزرگ شدنشون شیرینه اما تموم شدن دوران نوزادیشون غمگینه من هنوزم خیلی وقتا میگم کاش برگردیم عقب کاش دوباره ۹ ماهه بشم دوباره نویانو بدنیا بیارم دوباره بدن کوچولوشو بغل کنم خیلی شیرین بود اون لحظه ها خدارو شکر میکنم برای اینکه بهم‌ لطف کردم و این حس و حال رو بهم هدیه داد مادر شدن واقعا عجیب ترین و شیرین ترین اتفاق دنیاست .. انشالله که خدا دامن تمام زنان دنیا رو که منتظر مادر شدن هستن سبز کنه و این حس زیبا رو بهشون هدیه بده🙏🏻
مشاهده ۸ پاسخ
مامان جوجه💙 و🤰🏼 مامان جوجه💙 و🤰🏼 هفته سی‌وسوم بارداری
امروز برای اولین بار کفش پای بچم کردم بردم بیرون از دستش گرفتم اصلا باهام همکاری نکرد
میخوام چند روز این کارو تکرار کنم ببینم جواب میده یا نه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رادوین🩵دلوین🩷 مامان رادوین🩵دلوین🩷 ۱۴ ماهگی
بعد از کلی دلتنگی امروز بچهامو دیدم پسرم منو دید اومد بغلم و همش میگفت فاطمه من تورو خیلی دوست دارم🥲
دخترم اولش انگار منو فراموش کرده بود بهونه گرفت بعد اوکی شد🥲
باباشون هم اصلا باهاش حرف نمیزنم مگ راب ب بچها میبینمش یا صداشو میشنوم دیگ خیلی برام غریبه شد یاد زجری که بهم داد میفتم حالم بد میشه
مهم اینه من خدا رو دارم بچهام پیشم باشن خدا رو هزار بار شکر میکنم🌱
بعد از کلی اتفاق بد با خانواده رفتیم سمت شمال شاید حال بدی منو وبشوره ببره
با هر قدمی که برمیدارم ومیتونم راه برم یعنی هنوز خدا هواسش بهم هست و میخواد بهم راه درست ونشون بده با خدا ببندی انگار باخودت بستی🌱
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان آقا آرتا مامان آقا آرتا ۱۶ ماهگی
الان چندوقته همش پیش ارتا بهم محبت میکنیم
همدیگرو میبوسیم
عکس و العملش دیدنیه
چشماش میخنده وقتی مارو میبینه😊
حتما کنار بچتون بهم عشق بدین بچه ها از ته قلبشون خوشحال میشن
قلبشون میخنده خوشحال میشه😊
واقعا بچه ها خیلی تحت تاثیر عشق و ناراحتی ما قرار میگیرن
پس ما فقط باید بهشون عشق بدیم همین😊
مشاهده ۴ پاسخ
مامان هانا خانوم 🍒 مامان هانا خانوم 🍒 ۱۴ ماهگی
بچم چقدر عشق کتابه آخه😂😂😂
مشاهده ۸ پاسخ
مامان ... مامان ... ۱۵ ماهگی
بچه های یکسالتون میگید فلان چیزو بده یا فلان کارو کن میفهمه؟؟؟
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان فندوق مامان فندوق ۱ سالگی
سلام خانوما دخترم از این ویروس جدید گرفته اسهال تهوح شدید اصلا حالش خوب نیس دکتر بردم دارو استفاده میکنم انگار نه انگار حس میکنم بدتر هم شده خانومایی که دچار این مشکل شدید چند روز طول کشید که بچتون بهتر شدم امروز روز سوم بود اما انگار نه انگار حس میکنم بدتر هم شده دارن از نگرانی دق میکنم چیکار کنم تو رو خدا راهنماییم کنید
مشاهده ۵ پاسخ
مامان ارغوان مامان ارغوان ۱۷ ماهگی
امروز خواهرم میگفت از الان قصری بزار تو دستشویی ، ارغوان ک صبح از خواب بیدار میشه، ببرش جیش کنه..
این کارو کنم؟ زود نیست؟
نمیدونم از نظر روانشناسی آسیب نمیزنه؟
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان نی نی مامان نی نی ۱ سالگی
دلسای من عمر مامان امروز مستقل راه رفتی ی بارم خودت مستقل سرپاشدی دختر قشنگم خیلی خوشحالم ک میتونی راه بری خوشحالم ک با پایی قشنگت میخای راه بری و همه چیو حس کنی دلساجونم من امروز خوشحال ترین ادم زمینم چون تو قدمهای قشنگتو برداشتی و امیدوارم قشنگ ترین قدمارو تو زندگیت برداری😍❤🧿
🧿❤404/3/10❤🧿
مشاهده ۷ پاسخ
مامان هامون 🌛HA مامان هامون 🌛HA ۱۶ ماهگی
پسرم یک سالت شده و توی این یک سال با هم خندیدیم؛ با هم گریه کردیم...تو بزرگ شدی و من کیف کردم.گاهی اوقات غصه خوردم گاهی اوقات پا به پات بچگی کردم... عشق مامان چقدر من خوشبختم که مامان تو شدم...
بمونه به یادگار ۱۶/۴/۱۴۰۴
تولدت و مامان شدنم مبارک❤️
مشاهده ۵ پاسخ
مامان کیــــ💙ــاشا مامان کیــــ💙ــاشا ۱۴ ماهگی
میان وعده جیگر طلام
نون خرمایی
یه انسان چقدر میتونه عاشق باشه
واقعا این مادر شدن چی بود
شق مادر چی بود
که هیچ کجا نمیتونن توصیف کنن تا وقتی خود ادم مادر نشه و نچشه نمیفهمه 🥲🥹
من هر غذا یا میان وعده برای کیاشا درست میکنم همش با عشق و حوصلس برای همین طول میکشه اشپزخونم بهم میریزه ولی یه ذره ام به چشمم نمیاد
فقط از چیزی ک براش درست میکنم بخوره بهم ریختگی و خسنگیم فدای ی تار موش
ولی وقتی نمیخوره و تف میکنه غم عالم میشنه تو دلم
الانم دوباره مکملشو نمیخوره 🥲
چقدر حال مامانای که بچه هاشون غذا نمیخورن اعتصاب میکنن یا بد غذان رو با جوون و دل درک میکنم
خدا قوت واقعا❤
مشاهده ۹ پاسخ
مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۱۵ ماهگی
🍃🌸 به نام خدایی که نیهان رو بهمون هدیه داد…

امروز که تقویم رسید به هشت مرداد، یک سال از اون روز بزرگی که تو اومدی توی آغوشمون گذشته. هنوزم انگار صدای اولین گریه‌ات توی گوشمه… اون لحظه‌ی ناب، اون نفس گرم، اون قلب کوچیک اما پر از زندگی که توی بغل من می‌تپید، انگار دنیا از نو متولد شد.🪽

یادمه روزای اول، چقدر کوچیک بودی… اون‌قدر که وقتی بغلت می‌کردم، حس می‌کردم دارم همه دنیامو بغل می‌کنم. تک‌تک شب‌بیداری‌هام، گریه‌ها، لبخندهای بی‌صدا، و اون خنده‌ی اولی که دلمو از جا کند، همه‌شون توی قلبم ثبت شدن.

نیهانم… تو بزرگ شدی. حالا دیگه بهت می‌گم “دخترم” و تو با یه لبخند شیطون یا یه صدای شیرین جواب می‌دی. ۴ تا دندون کوچیکت درآمده، راه رفتن رو یاد گرفتی، مامان و بابا گفتنت شیرین‌ترین موسیقی دنیاست.

یه سال گذشت از اولین لحظه‌ای که دستتو گرفتم… یه سال پر از تجربه، عشق، ترس، اشک و خنده. انگار همین دیروز بود که اولین بار اسم‌تو صدا زدم و حالا دارم تولد یک‌سالگیتو جشن می‌گیرم.

تو فقط یه دختر کوچولو نیستی، تو امیدی، نوری، آرامشی که با اومدنت زندگی‌مونو معنا دادی. با هر نگاهت، با هر حرکتت، انگار خدا لبخندشو توی خونه‌مون گذاشته.

امروز، تولد توئه… اما انگار دوباره تولد منم هست. چون با تو، منم دوباره متولد شدم… یه مادر شدم، یه عاشق واقعی، یه آدمی که یاد گرفت بی‌قید و شرط دوست داشتن یعنی چی.

🎂🎈 بهشت پنهان من، تولد یک‌سالگیت مبارک.
امیدوارم دنیا همیشه به اندازه قلبت مهربون باشه، و زندگی برات پر از رنگین‌کمان، لبخند و رؤیاهای قشنگ بشه.
با عشقِ بی‌نهایت…
مامان و بابا 🌈🦄
مشاهده ۷ پاسخ