بچه ها مامان دخترم حرف قشنگی زد که ماجرا رو به مادر شوهرم گفتم گفت داری کاری میکنی تو کمرنگ بشی و همچانان اونا تو زندگی دخالت کنن با گفتن مشگلت اما من به نکته ای پی بردم من هیچ تاثیر رو شوهرم ندارم و باز ناچار میشم به اونا بگم.من خودم ناکافی میبینم و نمیتونم هیچ تغیری رو موضوع بدم متوجه اید چی میگم یعنی به بم بست میخورم و بازبه اونا میگم

۱ پاسخ

عزیزم بهترین کار اینه ک رفتی خونش تو هم بشینی
موقع سفره انداختن کمک کنی کافیه
برا چی الکی حرص میخوری
فک نکن فردا میگن فلانی عروسی خوبیه کمک کرد
پاش بیفته حرفایی میشنوی ک اصلا انتظارشم نداشتی

مقالات مرتبط

رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...

سوال های مرتبط

مامان نازم مامان نازم ۲ سالگی
دخترم رو بردم پارک، چهارتا تاب داره، دوتا دختره همین هفت هشت ساله اصلا از دوتا تاب پایبن نمیومدن، یه زنه با دوتا بچه گیر داده بود به تابی که بچه من نشسته، هی نگاه میکرد کج کج، خوب این بچه کوچیکه، حالیش نمیشه من بگم پاشو، اونا بزرگن، چرا به اونا نمیگی😶😶😶
مشاهده ۳ پاسخ
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۲ سالگی
یه سوال چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر جور دلشون میخواد با بچه ات رفتار کنن 😐
رفتیم مهمونی چند تا بچه قد و نیم قد نوه های جاریم و با ما خونه ابجیم دعوت بودیم یه جوری قربون صدقه بچه هاشون میرن که انگار ناف آسمون باز شده فقط بچه اینا اومده پایین خدایی بچه هاشون مهربون و تو دل برو هستن دوست شون دارم ولی نه اینکه بخوام قربون صدقه بچه هاشون برم نیازی به محبت اونا برای بچه خودم ندارم ولی از عمد دختر جاریم جلو همه میگه به پسرش که ببین عمو مصطفی چقدر دوستت داره ( منظورش شوهر من که عموی خودش میشه ) ببین میگه چه پسر خوبی هستی ، با ادبی موهاش چقدر خوشگله قشنگ دو تا هندونه میزاره زیر بغل شوهرم که یعنی قربون صدقه اش بره بعد همیشه خدا ادعای عقل کلی و با سوادش میشه با پسرش سر گوشی من که دست پسرش بود بحث داشتن بعد یکی دو بار به پسرش گفت مامان گوشی مامانش هست بهش بده پسر منم دو سال کوچک تره نمیتونه حرف بزنه جیغ میکشید یدفعه برگشته به پسرش گفت بهش بده صدا شو در نیار منظورش بچه من بود اصلا من هیچی نگفتم اگر من این حرف و میزدم خدا شاهده جاریم و دخترش می پریدن به من چرا کسی به خودش اجازه این حرفا میده به بچه هاش بزنه یا اینکه خواهر خودم و دامادمون جلو اونا و بچه هاشون بچه من و دعوا میکردن که جیغ نزن یا فلان چیز و بهشون بده برای اینکه نخوان به اونا چیزی بگن اونا هم دو تا پسر داشتن یکیش سه سالش هست اصلا بچه من متوجه نیست به یه بهونه پسرمو صدا میزدم کسی به خودش اجازه نده چیزی به بچه ام بگه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان کارن مامان کارن ۲ سالگی
توروخدا از روی انسانیت بیاید یه چیزی بهم بگید آروم شم دارم سکته میکنم
من ازدوری خانوادم دارم مریض میشم هم شغصه میخورم ،۳ ساعت فاصله داریم ولی من تحمل همینشم ندارم
امشب پسرم که تصویری صحبت می‌کرد تا اونا رو دید گریه کرد
منم در دلم باز شد انگار ، چند ساعت دارم گریه میکنم اروم نمیشم که هیچ بذترم میشم
چجوری تحمل کنم؟!
میخام فردا فردا سوار اتوبوس شم برم
بعد با خودم میگم خب بعدش ؟؟ اونا هم همینقدر بی طاقت ان و این منو بیشتر داغون میکنه
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان امیر علی مامان امیر علی ۱ سالگی
خانما من رفتم دکتر برا پلاکت خونم بالاست بعد دکتر این کپسول رو داد گفت روز درمیان بخور بعد گفت حتما حتما جلو گیری با کاندوم داشته باشید و به هیچ عنوان باردار نباید بشی وقتی هم تصمیم داشتی باردار بشی دوماه قبلش بیا پیش من که قرص رو قط کنم به جاش برات آمپول شو بدم چون قرص ضرر داره و قرص آسپرین هر روز هم بخورم قرص ب ۱۲ هم داده

حالا میگم که من تو بارداریمم پلاکتم بالا بود و فقط آسپرین میخوردم اصلا دکتر برام آمپول یا قرص دیگه ای نداد و پلاکتم تنظیم شد

الان این قرص رو زدم تو گوگل نوشته برا عفونت واژن هست یعنی چی آخه 😐😐
مشاهده ۵ پاسخ
مامان سوین مامان سوین ۲ سالگی
سلام اگه بچه عمه هاش رو ۳۰ _ ۴۰ روز نبینه اونا رو یادش میره؟ دیروز عمه های دخترم اومده بودن تا اونا رو دید کلی گریه کرد اصلا به طرفشون نرفت نیم ساعت بود یک ریز گریه می کرد هر کاری می کردم آروم نمی شد باباش بردش بیرون آورد خواب بود بیدار شد دوباره صداشون رو شنید زد زیر گریه قیافش یه جوری بود که چرا اینا نرفتن هنوز..🤕😅
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان مایسا&پارسان مامان مایسا&پارسان ۲ سالگی
💕ممکنه برای تو هم پیش اومده باشه که وقتی داری استراحت می‌کنی، عذاب‌وجدان بگیری...

〰️چون باور داری که همیشه باید فعال و مفید باشی و کاری انجام بدی و اگه بی‌کار باشی و استراحت کنی یعنی داری وقتت رو تلف می‌کنی و تنبلی!

✨اما یادت باشه که استراحت کردن، هدر دادن وقت نیست. هم بدن هم روان ما به استراحت کردن نیاز داره.

🏹این‌که زمانی رو به استراحت کردن اختصاص بدی یعنی حواست به جسم و روانت هست و خودمراقبتی داری، پس بابتش خودت رو سرزنش نکن.
مشاهده ۰ پاسخ
مامان جوجه طلائی🐣👼🏻 مامان جوجه طلائی🐣👼🏻 ۱ سالگی
اینقدر از دیدن خانوده هایی که بچه ی زیاد دارن خوشحال میشم . اما برای خودم اصلا نمیپسندم . اصلا نمیتونم از پسش بر بیام با همین یکی هم داغون شدم.
یه خدا قوت و خسته نباشید به مامانهایی که چند فرزندی رو انتخاب کردن. احساس میکنم واقعا نمیتونم با چند فرزندی زندگی رو اداره کنم .
خیلی آمادگی ذهنی و روحی نیاز هست برای بچه داری. ما هفت سال بدون بچه بودیم و به اون نظم و ریتم زندگی عادت کردیم الان همه چیز فرق کرده و برام غیر عادی به نظر میرسه. هیچ چیزی سر جای قبلی نیست…
مشاهده ۹ پاسخ
مامان فرشته مامان فرشته ۲ سالگی
خانما سلام ازصب بیدارم ناهار گذاشتم بچه هارو بردم حموم خونه رو مرتب کردم،داشتم به شوهرم میگفتم ۱تومن پول بزن به چشمم زیاد اومد هی میگفت نه که دخترم یکی از بشقاب هارو شکست داشتم دعواش میکرد که یه تیکه برداشت و فشار داد دستش ول نمیکرد زوری گرفتیم ازش،شوهرم صندلی پلاستیکی دخترم رو برداشت پرت کرد منم گفتم این کارا چیه بچه یاد میگیره شوهرم هی میگفت تو خری تو پوخ خوردی تقصیر توئه منم گفتم تو رفتی ناهار میخوریم با لگد زد بشقاب هارو شکست به منم گفت میزنمت گفتم میتونی بزن منم رفتم بیرون بعد چند ساعت اومدم دیدم بچه هارو برده خونه مامانش
کمکم کنید
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان مهدی مامان مهدی ۲ سالگی
شوهرم ریده تو تربیت بچه. هرکاری گفتم نکن با بچه کرده بچم فقط سمت اون میره. ی کاری کرده با بچه خودم لج میشم از زمین زمان حالم بهم میخوره. واسه من سیس مادرارو میگیره حالم داره بد میشه. هی میگم من نباشم بچرو ی کاری کرده عین خیالش نیست میگم بمیرمم غصه ندارم زیاد
مشاهده ۷ پاسخ
مامان جوجه طلا مامان جوجه طلا ۱ سالگی
سلام مامان ها شبتون بخیر 😍
دیشب مهمونی بودم نرسیدم تایپک بزارم 🫠
امشب درباره اهمیت نه گفتن و مرز گذاری حرف میزنم براتون ❤️
نه گفتن خیلی تو فرزند پروی مهمه استانه تحمل بجه ها رو میبره بالا بهشون احساس امنیت میده که البته صبر زیادیییی میخواد و واقعا نتیجش شگفت زده تون میکنه مثلا پسر من ازم لواشک میخواد منم وقتی که دارم میدم میگم همین یه بار قراره بخوری یا مثلا درخواست تلویزیون میکنه میگم فقط 10دقیقه اجازه داری بعد که دوباره درخواست میکنه من میگم نه وتمام .اینجا کار ما خیلی مهمه که اصلا از حرفمون برنگردیم نه یعنی نه اروم و قاطع نه باخشم نه با داد واقعا صبوری میخواد بچه ها قابل پیش‌بینی نیستن الان من از اول همین روند رو داشتم گاهی میپزیره گاهیم قشقرق بپا میکنه ولی به تحمل و صبرش می ارزه ✋️😎
اینو وقتی با بچه های دیگه به جا جمع میشیم میفهم مثلا به بچه ها یه شکلات یا خوراکی میدن بعد که بچه جون باز درخواست میکنه من میگم نه واین تموم میکنه ولی اکثر بچه ها میگن نه تو داری دروغ میگه بده که بده بخاطر همین میگم وقتی میگن نه باید پشتش بمونین وگرنه بچه جون دیگه به حرفتون اعتماد و گوش نمیکنه و یه نکته ببینین نه با نه فرق داره شما مثلا 5 بار میتونین در روز نه بگین نه زیادی بچه رو کلافه و لجباز مبکنه تو مواقع اضطراری به کار ببری مثلا پسر من میگه مداد رنگی بده نقاشی کنم منم تازه خونه رو جمع کردم این نه به نفع منه و هیچ ایرادی به بچه نداره پس اینجا من نه نمیگم فوق 10 دقیقه تمیز کاریه دیگه و این نه رو میزارم برا کارتون یا چیزهای خطرناک
این روش خیلی جوابه حتما امتحان کنید ❤️🤌
مشاهده ۴ پاسخ
مامان کیاراد مامان کیاراد ۱ سالگی
دارم ایده تم تولد تو گوگل نگا میکنم پسرم هر چی تم ماشین اونا رو میگه قشنگه نگا به ماشیناش میکنه میگه از این تولد خدایا اصلا تو نخ تم ماشین نبودم خودم بیشتر مد نظرم تم زمستونیه ولی شایدم به حرف پسری گوش دادم چون تم تولده خودشه هر چی خودش دوس داره و خوشحال بشه همونه چون باید به بچه خوش بگذره
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سامین مامان سامین ۲ سالگی
مامانا میگم شما خودتون به بچه هاتون غذا میدید؟یا خودشون میخورن؟
دکتر پسرم گفته دیگه به هیچ وجع من بهش غذا ندم،هر چی گفتم نمیخوره گفت ایرادی نداره
مشاهده ۵ پاسخ
مامان araz مامان araz ۲ سالگی
سلام مامانا معذرت میخواهم ازتون من یک ماه نمیتونم برم دستشویی برای پی پی از داروخانه دارو هم گرفتم خوردم باز خوب نشد دمنوش گیاهی هم خوردم باز نشد بعضی موقع شکم درد دارم درد اسهالی اما هیچی نمیاد چیکار کنم من این همه میخورم پس چی اونا بعضی موقع ها پی پی دارم میرم سرویس نمیاد اصلا
مشاهده ۹ پاسخ
مامان فرشته و تودلی مامان فرشته و تودلی ۱ سالگی
وای من اصلا وابسته به هیچ کس نبودم و نیستم علاقمم به شوهرم خیلی خیلی معمولی حتی رو به پایین بعد الان چند روزه رفته سفر شب که میشه همش بغض میکنم میخوام گریه بشم بخاطر دخترم جلو خودمو میگیرم اصلا نمیدونم چرا اینجوری میشم همیشه از خدامه شوهرم خونه نباشه شبا دیر بیاد😅نمیدونم چرا الان اینجوری شدم واقعا بیرونم میریم با دخترم باز همون جور بغضی ام در حدی که پریشب رفتیم بیرون خانومه شروع کرد باهام حرف زدن من گریه شدم.عاشق تنهاییم در کل خونه هیچ کسم نمیخوام برم اذیت میشم بیشتر
مشاهده ۳ پاسخ
مامان 💗سوین جون💗 مامان 💗سوین جون💗 ۲ سالگی
آخر هفته ای که گذشت دخترم بردم پارک داشت از پله سرسره بالا میرف یه پسر بچه کوچیک تر از خودش اومد زد تو صورتش
اون لحظه ای که زد من ندیدم اصلا متوجه نشدم کی زد تو کسری از ثانیه اتفاق افتاد بابای پسره هم کنارش بود فقط یه لحظه دیدم بچم بغض کرد و شروع کرد به گریه کردن
بابای بچه هی میگفت بدو برو بالا به پسرش
یه خانومی اومد گفت زد تو صورتش
رفتم به باباعه میگم بچه شما زد میگه نهههههه
بهش گفتم آقا بچت کوچیک مراقبش باشه چیکار میکنه
خلاصه ازاون روز دخترم از سرسره میترسه
طرف حتی عذر خواهی نکرد منم به دخترم گفتم حواسش نبود
حالا چیکار کنم بنظرتون که ارتباط بگیره با سرسره؟
نمیدونم ما زیادی حساسی بقیه از نوادگان مغولن یا که چی؟
مشاهده ۹ پاسخ