تجربه سزارین۱#
خب مامانا توی تاپیک های قبلی گفتم که پریشب کاهش حرکت داشتم و نوار قلب دادم اولی اوکی نبود ولی دومی بهتر شد و دکتر کفت برم خونه باز مراقب حرکات باشم و فرداش نوبت مراقب داشتم برم مطب دکترم ببینه منو
فرداش زنگ زدم چون لکه بینی داشتم بخاطر معاینه از دکترم سوال کنم که بهم گفت مراقبت نیا اگ از همه راضیی و فردا صبح بستری شو برای زایمان
هفتمم که ۳۹ کامله و انشالله بچم کامله و مشکلی نخواهد بود
ساعت حدود ۷ رسیدم بیمارستان امین نوار قلب گرفتن و پروندمو کامل کردن و یسری سوال در مورد بیماری خاص و اینا پرسیدن بعد شوهرم فرستادن برام لباس و وسایل خرید گفتن برم توی اتاق و لباسا عوض کنم
بعد دوسه تا کارآموز اومدن برای وصل کردن سوند اول یکم بتادین زدن بعد سوند وصل کردن که یکم سوزش داشت و تموم شد فقط چون یکم نا بلد بودن یکم اذیت کردن که یه سرنگ مایع زرد بود توش با فشار خالی کرد داخلش که یکم سوخت و تموم شد بعدم سر رگ گرفتن اذیت کردن یکم
خب من برم دارن صدا میکنن برا اتاق عمل
میام بقیشو میگم

۴ پاسخ

خب منو اکسپت کن من بقیه تاپیک هاتو ببینم

خدا به همرات عزیزم...حتما بیا بقیشو بگو

سزارین اجباری بودی یا اختیاری اگه اجباری دلیلش

ان شا الله که زایمان خوبی داشته باشی عزیزم واسه ما هم دعا کن🥹🫂

سوال های مرتبط

مامان معجزه💙🧿 مامان معجزه💙🧿 ۵ ماهگی
پارت اول:: سلام دوستای گلم اومدم از تجربه زایمانم بگم براتون. من بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم از اول تصمیم داشتم سزارین کنم چون واقعا از طبیعی فوبیا دارم.. ساعت 5ونیم صبح 6خرداد رفتم بیمارستان اونجا من رفتم قسمت بلوک زایمان همسرمم رفت برا تشکیل پرونده که همونجا 22میلیون گرفتن فعلا تا موقع ترخیصم تسویه کامل... لباسامو عوض کردم بعد منو بردن برا نوار قلب و وصل کردن سوند که من واقعا وحشت داشتم از این قسمت چون تجربه بدی داشتم ولی پرستاره با حوصله ایی بود گفت خودتو شل بگیر اصلا نمیفهمی منم چون ترس داشتم یکم پاهام میلرزید ولی سعی کردم تا جایی که میتونم خودمو شل بگیرم خلاصه سوند رو زد یه حس سوزش بدی گرفتم که بعد از پنج دیقه رفت بد نبود ولی من همش چندشم میشد و دوست نداشتم بعد که تموم شد دقیق طبق گفته دکترم ساعت هفت و نیم منو بردن اتاق عمل دکترم اماده نشسته بود منتظر من یه پرستار هم اومد گفت پمپ درد میخوایی که من گفتم نه نمیخوام ولی بعد از عمل پشیمون شدم بنظرم خیلی خوبه اگه بگیرید چون دونفر از هم تختی های من داشتن واقعا راضی بودن خلاصه منو دراز کردن رو تخت یه دکتر
مامان زندگی مامان مامان زندگی مامان روزهای ابتدایی تولد
مامان شاهان👼🏻👑 مامان شاهان👼🏻👑 ۵ ماهگی
تجرتجربه زایمان
خب میدونین من خیلی تاپیک زدم که حرکات جنین توی دوتا سونو بیوفیزیکال کم بود اما نوار قلب خوب بود بستریم نمیکردن
یکشنبه رفتم جای دکترم سونوهامو دید و گفت جفتتم خطرناکه گرید ۳ خون‌رسانی به جنین کمه سونو داپلر انجام بده
منم که خسته از سونو رفتن دیگه اینو محل ندادم ساعت ۶ شب داشتم روی توپ مخصوص ورزش میکردم برای زایمان که خیسی احساس کردم رفتم بیمارستان هاشمی نژاد ببینم کیسه آب بوده یا نه که گفتن نیست و معاینه هم کردن به زور ی سانت باز بودم گفت‌نوار قلب ازت باید بگیریم منم دستشویی داشتم اومدم بیرون شوهرم اومد دنبالم که دکترت راحله ابراهیمی به مامانت زنگ زده بیا بستری کنیمت منم از خدا خواسته از هاشمی نژاد فرار کردم اومدم امام حسین که بستری شم
ماما ها اصلا دوست نداشتن بستریم کنن میگفتن الکی اومدی اونجا هم معاینم کردن و گفتن دو ساعت دیگه نوار قلب بده خلاصه من نوار قلب دادم داشت خوب پیش می‌رفت اما یهو ضربان قلب جنین رسید ۹۰ خودمم نفس کم آوردم اکسیژن بهم وصل کردن بردنم زایشگاه گفتن به احتمال زیاد سزارین منم که از خدا خواسته دعا کردم فقط سزارین شم وقتی صدای جیغا رو می‌شنیدم بردنم توی اتاق سرم زدن دوباره دستگاه نوار قلب گفتن اگه ایندفعه هم مثل قبل بشه میری اتاق عمل که دوباره همون‌جوری شد اومدن بهم سوند وصل کردن یکم دردناک بود و بردنم اتاق عمل