شما هم از مامانا دارین
خیلی ناراحتم هر وقت کار داره نیم ساعت ی ساعت مونده زنگ میزنه منو ببر اینجا اونجا ببر بیار....از صبح مثلا نمیگ می‌ترسه من نهار برم ......
بابا م این مدلی نیست ولی رفتار های مامانم خیلی ناراحتم می‌کنه حیف ک خواهر و کسی ندارم بچمو نگ دارن وگرنه ی روزم دلم نمیخاد برم اونجا
بعد هر وقت میگم بچه رو داری برم دندون پزشکی یا ترمیم ناخن مقلطه می‌کنه من کار دارم زندگی دارم از داداشم میپرسم میگ گرفته خوابیده
ی دور بابام دلش واسه بچم تنگ شد اصرار کرد ک پیش ما بمونه این داشت خودشو جر میداد من خسته شدم میگ بیار نگ نمیداره ک
گفتم شاید گرونی و سخته چند دور ک می‌رفتیم اونجا برنج و خورشت مون. میبرم همش همیشههههه ها ب بابامم نمیگ من میبرم حتا بیشتر از خودمون میبرم ولی باز
ی کاری داره زودتر نمیگ ک فقط کار خودش انجام بده نکنه ما زودتر بریم ناهار بریم
حتا چند بار کار داشت گفتم زودتر میگفتی من میرم خونه مادرشوهرم نمیتونم اونجا باز بیام بچه لج کرد خا خونه نگ دار انقد اینور اونور میری خونه عادتش بده منظورش اینه بشین خونت زیاد خونه ما هم نیا .....
بهش گفتم من خونه مادرشوهرممم میرم تو اذیت میشی؟؟؟

۱۰ پاسخ

خب تکک فرزندی

عزیزممم😢
من خدا نگه داره پدرمادرمو عین بچه ی خودشون پسرمو بزرگ میکنن کمکم خواهرامم یکی از یکی دلسوزتر و بهتر،با این وجود خیلی وقتا خسته میشم
خب از مادرشوهرت کمک بگیر

مادر من هر ساعت میگه بیا هر جا هم میخوام برم اون با جون و دل برام نگه میداره

مامان منم اصلا اينجوري نيست خدا سايشو كم نكنه عصاي دستمه هر موقع اشاره كنم خودشو مث جت ميرسونه

مامان من اصلا اینطوری نیست با اینکه پاش درد میکنه اما خیلی حواسش بهم هست

مادرت جوونه؟

وا چه بد شاید تو حساس شدی عزیزم🥺
من هرروز یا خیلی دیر که بخام برم یه روز در میونه ولی بازم میگن چرا دیروز نیومدی دلمون برای کارن تنگ شده
تازه من درس میخونم بچمو میبرم اونجا میزارم میرم کلاس با اینکه مامانم بچه کوچیک داره خواهرم سه ماهشه

فقط خودتی خواهر برادر نداری؟

وای چقدر عجیب مامان من اصلا اینجوری نیست با اینکه یکساعت و نیم فاصله داریم هر پنجشنبه جمعه میرم یه بار هم که نرم ایقد ناراحتن که نگو همیشه هم تا بچم مریضه میگه بیارش اینجا تا خوب بشه برو اونجا دست تنهایی

وااااااا من ک مامانم هر روز زنگ میزنه بیا من نمیرم زیاد 🫠

سوال های مرتبط