دست من چرا نمک ندارع البته مقصر این دل لامصبمه ک نمیزارع کیک یزدی پخته بودم بردم خونه پدر شوهرم مادرشوهرم تشکر کرد خیلی ولی پدرشوهر و برادرشوهرم دعوام کردن که برای چی پختی این چیه هرروز مگه کیک میشه هرروز دوکیلو فقط شکر حرام میکنی منم گفتم آقاجون از جیب شما می‌ره مگه گفت از جیب من نمیره از جیب اون پسرپدرسگ که میره گفتم اونم راضیه من خوشم میاد گفتن بیخود کرده راضی توام بیخود کردی خوشت میاد میگم دستم بشکنه که بردم یه دستت درد نکنه ساده هم نگفتن 😔😔😔😔😔😭💔

۹ پاسخ

میگفتی اگه با دوکیلو شکر و روغن و آرد قرار بود پولدار بشه الان شما تیلیاردر بودین😏اخه شما هیچی واسه خونه ات نمیخری ولی هنوزم همون آدم چهل سال قبلی چیزیم ب مالت اضاف نشده 😏

منبعد اگه چیزی براشون ببری احمقی

چه گوهیه پدر شوهرت
نبر براشون مجبوری بپزی حرفم بشنوی

مادرشوهرت چیزی نگفت

وا به‌برادر شوهر ت چه ربطی داره که فضولی میکنه

واییییییییییی چقد شبیه پدرشوهرم من 😂
اعصابم انقد خورده میشد قبلا
الان ک چیزی هم نمی‌برم جایی هم قرار مادرشوهرم بره مسئولیتشون روقبول نمکنم از بس نمک نشناسن

بعد مادر شوهرت بهشون چیزی نگفت؟

نبر براشون دیگه
بیار برای من🤪🤣
خودتون بخورید نوش جونتون نبر برای اونا

چه آدمهای احمقی بودن

مقالات مرتبط

درمان دل درد در نوزادان
درمان انواع دل درد در نوزادان
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب
درمان دل درد نوزاد زیر یک ماه
درمان دل درد نوزاد زیر یک ماه | روش‌های درمان خانگی و دارو...

سوال های مرتبط

مامان هانا🩷امیرعلی🩵 مامان هانا🩷امیرعلی🩵 ۱ سالگی
اصلا مگه داریم خوشمزه تر از این لعنتیییی 🥘🔪🥄😋😋🫡😍
تا شب که درست بشه من طاقتم میره 🤩😋

من همیشه برای درست کردن کدو حلوایی شیره انگور و شکر و کمی دارچین میریزم معرکه میشهههه😋🤌🏻
مشاهده ۱۸ پاسخ
مامان ❀بنـد انگشتے❀ مامان ❀بنـد انگشتے❀ ۱ سالگی
اونایی که تاپیک قبلیمو دیدن راجع به اینکه مادرشوهرم دست میزد به سینه دخترم
منم چند بار با صدای بچگونه گفتم نکن ناحیه خصوصیه و چند بارم جدی گفتم نکنید دارم تربیت جنسی یادش میدم
برای بار هزارم دستشو کرد زیر دو بنده دخترم سینه هاشو کشید دخترمم زد رو دستش مادرشوهرم گفت وای نگاه کن چرا زد
منم شوهرم و پدرشوهرم نشسته بودن
گفتم آخه من هرروز دارم بهش میگم مامان اینجا خصوصیه کسی نباید دست بزنه بعد شما هم هر بار دست می‌زنید
اونم گفت من براي همه بچه هارو دست میزنم
منم گفتم آخه بچه بلوغ زود رس میگیره سینه هاش زود بزرگ میشه اینا تربیت جنسیه پدرشوهرمم معلوم بود تو سکوت داره گوش میده مادرشوهرم بلند شد رفت آشپزخونه دیگه نیومد قیافه گرفت منم بعد چند دقیقه رفتم پیشش و ازش سوالای بیخود پرسیدم که یعنی اصلا متوجه رفتارت نشدم که قهری
ولی بهتون بگم آدمی که هزار بار بهش میگی نکن محترمانه یا صدای بچگونه خودشو زده بخواب نمیشه بیدارش کرد چون فک میکنه من عروسم باید حرصم بده
یه بار تا دیروقت ساعت ۱۲ شب خونشون بودیم بچم دیگه می‌خورد درو دیوار و نق میزد به شوهرم گفتم تایم خوابش گذشته پاشو بریم از اونروز همش تیکه مینداختن چرا بیداره مگه تابم خوابش نگذشته یا زنگ میزدن ببینن بیداره یا خوابه مادرشوهرم رو اسپیکر بود داد میزد چیه می‌آید اینجا زود باید بخوابه چرا الان ۱۱ شبه بیداره درصورتی که من داشتم میخوابوندمش خلاصه شوهر بی زبونم که وابستشونه و حساب میبره ازشون مجبورم یه تنه بجنگم با قو مالظالمین
مشاهده ۹ پاسخ
مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 ۲ سالگی
چرا بعضی آدمای دور اطرافیان اینقدر بی شعور هستن
طرف سرما خورده ویروس گرفته بعد آمد از دست دختر من بوس کرد گفت ببخشید یکم سرما خوردم بخاطر اون از صورتش بوس نکردم منم فوری بردم دستش شستم (نصبت خاله همسر)
داشت شیرینی میخورد دختر منم گریه کرد خاله هم مهربونم شد داد شیرینش داد دست دخترم نصفش هم خورد بود من فوری از دخترم گرفتم گفتم نه نمیتونه نهار بخوره گفت بچه اشکال نداره گفتم بد یاد میگیره می‌ره از دست همه وسایلشون میگیره گفت من خالم فرق میکنم من میدونستم سرما خوردگی داره از اون طرف مامانم داد زد اشکال ندارد بذار بخوره الکی حساسی
بخدا اونا خونشون دارن کیف میکنن بچه من زیر سرم آمپول کباب شد حتی الان بقدری دست پاهاش درد می‌کنه که نمیتونه بخواب
ی چرت میزنه با داد فریاد بیدار میشه
مامان زنگ زده آره بچه بردی شهربازی مریض کردی😭😭
دوشب نخوابیدم داشتم مطب دکتر که بچم برده بودیم غش میکردم ب قدری سر گیجه داشتم شوهر بی مسئولیتم که فقط غر غر میکرد سرم از پله ها ب زور آمدم پایین اصلا دستم هم نگرفت فقط داد میزد
مگه من چقدر سن دارم اینقدر فشار روم تحمل کنم
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان گل رزم مامان گل رزم ۲ سالگی
خانوماکسی بوده که دکتربچش بگه نیازبه ازمایش ۲سالگی نداره دیروز بچم برای سرفه هاش بردم دکترش گفتم ۲سالگیش بیارمش برای ازمایش وچکاپگفت نیاز نیست گفتم ازمایش چی گفت مگه ازمایش۱سالگیش مشکلی داشت گفتم نه گفت پس نیاز نداره فقط خودم مشکوک هستم که سوزش ادرار داره ازمایش ادرار نوشت فقط
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آرتا مامان آرتا ۱ سالگی
فقققققط یه کلام بیاین بگیین شوهرایه شماهم اینجورین یااا نه


چند شب پیش شوهرم بهم گفت که یه دکتر خوب پیدا کردم که بچه رو ببریم پیشش منم گفتم خیلی خوبه از همه چیز بچه با خبر میشیم
خلاصه امروز مادرشوهرم تا منو دید گفت اره پسرم گفته بچه رو‌مبخام برم دکتر منم گفتم واسه چی اونم گفته چون چاق بشه. منم گفتم بچه ی سالم روببری چی بگی این و تازه از شیر گرفتین اینجوریهه. منم گفتم همه چیز که ب ظاهر نیس من بچمو چکاب یه سالگی نبردم ادم کم خونی داشته باشه شاخ و دم که در نمیاره خیلی چیزارو از طاهر نمیشه گفت
بخدا اعصابم ریده شده
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان شهریار مامان شهریار ۲ سالگی
سلام مامانا،
شهریار امروز صبح دست و پاهاش ورم کرد،متخصص ک نبود بردم بیمارستان پزشک عمومی دید،یه آمپول دگزا زد با سیتریزین و استامینوفن داده، دیگه چکار کنم ورمش بخوابه،دکتر گفت از حساسیته یه چیزی خورده،دیروز دوتا کیک یزدی خورد فقط
مشاهده ۲ پاسخ
مامان رایمندRaymond مامان رایمندRaymond ۲ سالگی
مامانا من رایمند و بردم پارک امروز یه خانومه پیشم نشسته بود پرسید بچت چن وقتشه گفتم ماه دیگه ۲ سالش میشه گفت چقدر پسرت مستقله خودت میشینی پسرت تنها میره بازی میکنه گفتم بزرگ شده گفت نه پسر من ۳ سالش تموم شده فقط با خودم همه جا میره توی پارک از پیشش تکون نمیخورم بچه های شما ام مثل رایمند هستن یا پسر اون خانوم؟
مشاهده ۲۰ پاسخ
مامان باران مامان باران ۲ سالگی
ی اتفاقی امشب افتاد امیدوارم سرزنشم نکنین
توی حیاط خونه مادرشوهر بودیم ک بچه جاریم اومد همسن‌دخترمه و اون پسره
باهم بازی میکردن و اینا من دوسشون دارم این جاریم رو و همچنین بچشو چون دست بزن هم نداره راحتم
همه چی خوب بود تا برادرشوهرم اومد که میشه عموی بچه ها
دختر من خیلی این عموش رو دوس داره البته همشونو دوس داره ولی اینو بیشتر دیده راحتتره کنارش از بدو ورودش بدون نگاه کردن ب دخترم رفت پسر جاریم بغل کرد باهاش حرف زد بازی کرد انداختش بالا و دخترم از همون اول انتظاری میکشید ک یه نیم نگاه بهش بندازه چندبار هم بصورت نا محسوس گفتم عمو اومده الان باهات بازی میکنه ولی این احمق حتی نیگاشم نکرد تهش دخترم ناراحت شد اونم وحشتنااااااک رفت تو کوچه اصلا دلم اتیش گرفت گریم‌گرفت
این بار اولش نبود کلا آدم مودییه حالم ازش بهم میخوره حالا میخواید بگید اشتباه میکنی نمیدونم ولی وقتی بچم اونجوری میشه قلبم تیکه میشه گندش بزنن
منم از شدت ناراحتی این موضوعو ب شوهرم گفتم چون از قدیم هی میگه من همه چیمو ب این داداشم میدم و این فلانه در حالی ک این آقا اصلا مودی تشریف داره و هزاران بار شنیدم پشت شوهرم بد میگه ولی هیچی نگفتم
نمیدونم چراایقد ناراحتم نظرتون کار درستی کردم‌گفتمش؟ فقط بچه من نیست که بچه اونم هست حق داره بدونه
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان آیسان _آیهان مامان آیسان _آیهان ۲ سالگی
مگه میشه یه بچه تو خوابم لج کنه انقدررر گریه کرد که رنگش شد عین گچ از نفس افتاد ، یعنی خاک تو سرم که از همون اولم نفهمیدم درد این بچه چیه😭
مشاهده ۵ پاسخ
مامان یه دونه😍💕 مامان یه دونه😍💕 ۲ سالگی
خانما من چهار پنج روزه به سختی میرم دستشویی برای ادرار حالم خیلی بده میرم دستشویی ادرارم قطره قطره میاد باید سر دو دقیقه برم دستشویی چون کم کم میاد خیلی سوزش شدید مثانه دارم انگار آتیش روشن کردن تو مثانم از امروز حالت تهوع گرفتم شوهرم چون صبح می‌ره شب میاد چیزی نگفتم بهش پریشب گفتم ولی حالم انقد بود گفتم فقط مثانم میسوزه
انگار یه چیزی گیر کرده تو مثانم با جز ادرارم میاد دو قطره که میاد و تموم میشه یه سوزشی شدیدی میگیرم فقط می‌خوام آب سرد بزنم به خودم سابقه سنگ کلیه دارم ؟ممکنه چی باشه عفونت یا سنگ اومده تو مثانم ؟شما سابقه دارید چیزی میدونید ابجیا؟
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان نورا 🧿🤍 مامان نورا 🧿🤍 ۲ سالگی
رابطه همسرتون با بچه‌تون چطوریه؟
همسرم این روزا ساعت کاری‌ش خیلی زیاد شده و خیلی خسته میاد خونه ولی وقتی بچه رو میبنه واکنش خاصی نداره، بااینکه خیلی دوسش داره اما مثلا من باید بگم بغلش کن، داره با تو حرف میزنه، جواب بچه رو بده، یعنی اگه من نگم بچه انقدر باید داد بزنه تا جواب بده. میگم مگه من منشی توام که اول من باهات هماهنگ کنم بعد تو‌جواب بدی‌😐
بنده خدا وقتی هم جواب میده با دل و جون جواب میده، شاید از ترس من🤣
ولی واقعا برام سواله چرا اون همه عشقی که من به بچه دارم اون نداره؟
یا من اینجوری فکر میکنم؟ قبلا خیلی حوصله بچه داشت، نوزادی دخترم همیشه میگفتم تو براش هم مادری میکنی هم پدری، واقعا همینطور بود اما الان اصلا حوصله یذره جیغ و گریه بچه رو نداره
وضعیت شما چطوریه؟ چرا شوهر من اینجوریه....
مشاهده ۶ پاسخ
مامان رایمندRaymond مامان رایمندRaymond ۲ سالگی
یادم رفت بهتون بگم که یک روز قبل یعنی ۱۸ مرداد رفتم پیش دکترم گفت خیلی زوده گفتم درد دارم گفت آمپول میدم از زایمان زودرس جلوگیری میشه من از همون بیمارستان آمپول خریدم بردم خونه مامانم دادم به مامانم برام بزنه دوتا بود گفت امروز یکی بزن دو روز بعد یکی دیگه رو بزن مامانم آمپول و آماده کرد منم خوابیدم گفت زدم گفتم اصلا متوجه نشدم گفت درد نداره بعد دیدم مامانم بدو بدو داره میره سمت حموم گفتم چی شد گفت یه کمش رفت توی چشمم خلاصه ما فرداش که رسیدیم بیمارستان خواهرشوهرن سریع من و برد بالا کارامو کرد منم گریه میکردم آب میخوام بهم آب داد دیگه کارامو کردم رفتم اتاق عمل ساعت ۸ بود ۹ ربع بچه به دنیا اومد مادر شوهرم شب اومد پیشم خواهر شوهرم رفت خونشون بچه کوچیک داره فردا مرخص شدم رسیدم خونه دیدم مامانم خودش و رسونده یک هفته گذشت دکترم گفت بیا بخیه بکشم رفتم پیشش میدونید بهم چی گفت؟
مشاهده ۴ پاسخ
مامان کنجدکوچلو مامان کنجدکوچلو ۲ سالگی
چقد من بدبختم تازه داشتم حس خوب تجربه میکردم که زد دخترم اینجور شدچرا خدا دست از اذیت کردن من برنمیدارم کاش کاش جون من بگیره صدتاتیکم کنه ولی بچم اینجور نباشه داره ازبین میره بچم مگه من چه گناهی کردم خدااا که بابچم امتحانم میکنی کاش یبار خدا خودش بهم نشون میداد دخترم مشکلی نداشت من این به هزار بدبختی نگه داشتم همش تقصیر منه کاش من بمیرم کاشکی...
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان nini مامان nini ۲ سالگی
سلام خانوما میگم من دیروز دخترمو بردم دکتر بعد دکتر گفت از ریه هاش عکس بگیرم چون تنها برده بودم مجبور شدم خودم برم داخل اتاق نگهش دارم حواسم نبود که باردارم بعد الان چی میشه 😣 یعنی خدایی نکرده مشکلی پیش میاد برای جنین 🤧
مشاهده ۲ پاسخ
مامان 🩵کیانم🩵 مامان 🩵کیانم🩵 ۲ سالگی
مامانا بچه های شما هم خیلی لجبازن؟؟؟؟
کیان که دیوونم کرده تازگی ها هم که به حدی اذیت هاش زیاد تر شده که مخم نمی‌کشه بقران
شوهرم که همیشه منو واسه دعوا کردن کیان دعوا میکنه ببینین دیگه به چه مرحله ای رسیده و این بچه ادیت میکنه اونم که خودشم چند روزه اعصاب و روان نداره
کیان ماشالله خیلی شر بوده به حدی که یه مدت با قرص اروم میکردم خودمو ولی الان اگه بگم پوستمو کنده دروغ نگفتم
به شوهرم میگم از بچه ترسیده شدم
خواهرشوهر من سالی یکی دوبار میاد خونه مامانش که طبقه پایین مایه
یک روز اومده بود این کیان رو بغل کرد رفت پایین ینی فکر کنین یک بعدازظهر تا شب ۱۰بار گفت این چه بچه ایه من سه تا پسر دارم اذیت های سه تاشون روی هم اندازه این پسره نمیشه
ینی سرشو گرفته بود از درد
تعجب کرده بود
منم واقعا دیگه نمیکشم خیلی خسته شدم
بدتر این که تازگی ها خیلی بدتر شده خیلی هاااا از وقتی که دیگه تقریبا ۲سالش شد
البته میدونم توی این سن بیشتر بچه ها همینن ولی میخوام بدونم شما چجوری کنار میاین من که توی سرم هم فولاد بزارن از دست این بچه کم میارم باز
مشاهده ۱۰ پاسخ