تصمیم داشتم هبچ چیز غم انگیزی نگاه نکنم حتی احساسی چون بشدت اذیت میشم و گریه میکنم اینستا بودم یهو یه پست اورد از یه نی نی ناز بازش کردم دیدم نوشته که بچه های پرورشگاه رو بغل نمیکنن که عادت نکنن چون تعداد شون زیاده 😔😔یکی شون بیمارستان بستری بوده بعد پرستار رو بغل کرده چسبیده بهش از لحظه ایی که خوندمش اشکم بند نمیاد اخه چرا واقعا چرا اینجوری از طرفی ام میترسم زیادی ب این چیزا فکر کنم اتفاق بیفته واسه بچه هام خدایی نکرده کاش حکمت خدا رو میدونستیم کاش آدمایی که بچه دارن نمیشن میتونستن بچه از پرورشگاه بیارن 😔کاش پرورشگاه ها رو با خانه سالمندان یکی میکردن 😔😔

۳ پاسخ

😭😔😔

وای منم همینجورم بعضی وقتا ک به فیلم ناراحت کننده میبینم سریع ردش میکنم چون می‌دونم اعصاب وروانم تا یه مدت می‌ریزه بهم

من بدترم بقران کارم شده گریه کردن بچه های تو شیرخوار گاه یا حیوانا اصلا هرچی بیینم زار میزنم بخدا همش میگم کاش اینجوری نبودم اخه دارم خودمو نابود میکنم.

مقالات مرتبط

مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟
پرستار کودک چه وظایفی دارد؟ و مهم ترین ویژگی های پرستار کو...

سوال های مرتبط

مامان فرشته و تودلی مامان فرشته و تودلی ۱ سالگی
وای من توی بارداری خیلی روحیم حساس شده الان یک تاپیک خوندم از یه مامان که بچش از دست داده همین جوری دارم گریه میکنم اصلا گریم بند نمیاد کاش خدا هیچ وقت هیچ بچه ایی رو از هیچ مادری نگیره همیشه بزرگترین ترسم از دست دادن بچه هامه یا که خودم بمیرم بالا سرشون نباشم😔😔😔چقدر توی این بارداریم گریه کردم من😔
مشاهده ۳ پاسخ
مامان عشق جان مامان عشق جان ۲ سالگی
تمام هم و غم زندگیم شده جفت بچه هام
خیلی دارم اذیت میشم
کاش می‌تونستم ی کم بیخیالشون بشم
شاید بذارم ب حال خودشون ی کم از نظر تغذیه ای بهتر بشن
هرچی میدم
هرچی درست میکنم
بدغذاتر
بی میل تر
آخه چیکار کنم
کاش حساس نبودم رو بچه هام
خواهرم دوتا بچه داره هزار ماشالا توپر خوش غذا

منم دوتا دارم از هرچیزی بهترینش رو می‌خریم براشون
آخر سر توی هر جمع بچه های من لاغرتر از همه بچه هان
مشاهده ۶ پاسخ
مامان کیاراد مامان کیاراد ۱ سالگی
انقد دیگه بچه ام میگه میترسم بابا اونجاس نی نی اونجاس به خدا دیگه خودمم باورم شده بچه یه چیزایی میبینه دیگه از بغلم پایین نمیاد تو بغل من بازی میکنه 😔😭
مشاهده ۹ پاسخ
مامان نیکان مامان نیکان ۲ سالگی
کاش به بچه هامون، یک سری اصول تربیتی رو یاد بدیم، یک سری از بکن نکن ها واقعا لازمه
درسته روانشناسا میگن بکن نکن نگید به بچه ها ولی دیگه منظورش بچه هفت هشت ساله نیست که تمام کشو ها و کمد های اتاق منو پسرمو زیر و رو کرده
اسباب بازی که من از دست پسرم گذاشته تو بالاترین کشو دراورش چون هنوز آمادگی استفاده رو نداره و خراب می‌کنه رو برداشته برای داداش کوچیکش که از بچه منم کوچکتره که بازی کنه ، خراب که نمیکنه، خونمون که نمیبریم 🥴🥴🥴
مشاهده ۹ پاسخ
مامان ملودی مامان ملودی ۲ سالگی
بچه ها
من چند روز پیش ، پسر جاریمو که تازه به دنیا اومده بودو بغل کردم. باهاش حرف میزدم. دخترم که ۲۱ ماهشه، بعد از من با خواهرم احساس امنیت میکنه. وقتی این صحنه رو دید گف مامان و بعد به خواهرم گفت بغل یعنی بغلم کن و بعد از اونجایی که من بودم، دور شد.
بچه ها کار اشتباهی کردم که بغلم نگه داشتم بچه جاریمو؟
حرکت درست اون لحظه چی بود؟
بعد شب که رفتیم خونه خیلی بهش گفتم دوست دارم، پیشتم و از این حرفا.
مشاهده ۶ پاسخ
مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۲ سالگی
مامانا امروز یه اتفاق جالبی برام افتاد ....
تو آشپزخونه بودم و طبق معمول داشتم غذا دست میکردم و دوقلوهام اذیت میکردن از صبح که بیدار شده بودن ....چون همش هرجا میرم پیشمن حتی به سختی غذا دست میکنم و اصلا حواسم به غذا نیست .... 😞و خیلی خسته بودم و باهاشون خیلی کلنجار میرفتم چون هم غذای خودمون که خوراک لوبیا بود درست میکردم هم جدا برا بچه ها غذا درست میکردم چون تا حالا خوراک لوبیا ندادم بهشون میترسم دلدرد شن .... و هم برا میان وعدشون پنکیک درست میکردم بچه هام همش یخچال و کابینت باز میکردن و کلی اذیت میکردن و دعوا میکردن منم خیلییی بهم ریخته بودم و خسته بودم و از یه طرف هم استرس اینو داشتم همسرم از شبکاری اومده و استراحت می‌کنه سرو صدا زیاد نباشه...خلاصه بین اینهمه اعصاب خوردی با خودم گفتم خدایا کاش میشد یه نفر الان بغلم کنه خیلییی خستم خیلی داغونم ....باورم نمیشه بخواب چند دقیقه بعد پسرم اومد از پشت پاهام رو بغل کرد و خندید بهم ... چندبار اینکارو کرده بود ولی امروز بعد اون همه خستگی و حرف درونم که پسرم اینکارو کرد خداااا انقد حالم خوب شد ..... هیچوقت هیچوقت یادم نمیره امروز 😢😢الآنم چشام اشکی شد با تصور دوباره ش😢😢😢❤️❤️❤️❤️❤️
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان گیتی 🥰 مامان گیتی 🥰 ۱ سالگی
سلام خانما
شما ها وقتی بچه تون رو از شیر گرفتین ، چیکار کردین که شیر تون خشک بشه؟ منظورم اینکه قرص خوردین؟ یه سری ها اعتقاد دارن شیر شون رو بریزن جلوی آفتاب تا خشک بشه.
ممنون میشم از تجربه تون بگین
مشاهده ۱ پاسخ
مامان کامیار و لیانا مامان کامیار و لیانا ۲ سالگی
سلام بچه ها من خیلی اعصابم خورد شده
امروز رفتم خونه مادرشوهرم و مادرشوهرش و یکی از دختراش رفته کویت و دخترش هم بچه هاش که یکی دختر هست و یکی پسر گذاشته پیش دوتا خواهر دیگه اش. پسرش هم شش سالشه. حالا ما رفتیم خونه شون و این پسره همش بچه من رو اذیت یه بار که سرش رو گرفت زد به سرامیک و چند بار دیگه هم هولش داد من خیلی عصبانی ولی شوهرم همش می‌گفت بچه هست نمی‌فهمه. و دفعه آخر دیگه دست پسرم رو گرفته بود میکشید منم سرش داد زدم که ولش کن. بچه هم حالا گریه که چرا زن دایی سر من داد زده بعد بقیه به من میگن چرا سر بچه داد زدی. منم گفتم برای اینکه آنقدر نمی‌فهمه که با بچه من که هنوز دو سالش هم نشده چطور رفتار کنه و بهش آسیب میزنه حالا همه از جمله شوهر من میگن که اون بچه ای نمی‌فهمه تو باید جلوی بچه ات می‌گرفتی. یعنی از اینکه آنقدر آدم نفهم دور بر من هستن متنفرم و دیگه خیلی کم اوردم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان مامان پسرطلا مامان مامان پسرطلا ۲ سالگی
کاش میشد بفهمی چرا این بچه ها با مادراشون حال نمیکنن یعنی واقعا نمیفهمن ما مادرشونیم نمیفهمنن چقدر بهشون احتیاج داریم پس چرا میگن بچه ب مادرش وابسته اس مادر نباشه گریه میکنه دلتنگ میشه
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان میران مامان میران ۱ سالگی
کاش میتونستم این بچه رو درکش کنم یه روز هررچی بدم میخوره یه روز مثل امروز هم خودمو میکشم یه میوه هم نمیخوره چرا واقعا دیگ عصبی شدم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رستا خانم مامان رستا خانم ۲ سالگی
از دیشب دخترم آوردم بستری کردم بیمارستان بخاطر اسهال استفراغ، کاش زودتری بگذره این روزا ، چقد سخته بچه ها رو تو این حال و روز دیدن 🥺 خیلی بیحاله، از دیشب هم گفتن هیچی بهش نده، حتی آب 😔
شهر خودمون هم نیستیم تو این گیری ویری
مشاهده ۷ پاسخ
مامان پسرا مامان پسرا ۱ سالگی
با توجه به تاپیک های قبلیم
امشب استرسی شدم و تصمیم گرفتم پسرم رو از شیر بگیرم
از سر شب چسب زدم بچم هی میگفت جی جی و بعد باز میدید منو که چسب دارم نازم می‌کرد
طفلی تا نزدیک ساعت ۲ بیدار بود و بهش یه شیر پاکتی دادم خوشحال شد خورد و خوابید
نمیدونم شاید حکمت بی بی چک امشب هم این بود که بچم رو از شیر بگیرم
چون خیلی ترس داشتم که اذیت نشه
هر چی بود خواست خدا بود من که مغزم تاریخ زایمانم رو درمی‌آورد و کلی با پسر بزرگم برنامه ریزی مالی و ....کردیم .آخه پسرام مثل رفیقانه. حتی آخر شب همسرم خواب بود با پسرم رفتیم بی بی چک خریدیم
کلی دلداریم داد و باهام صحبت کرد و آرومم کرد خدا خیرش بده
بله امروز هم گذشت ولی با برنامه ی خدا .کاش اینقدر استرس و ترس نمیداشتم چون کاملا نشونه ی نبود ایمانم بود .خدایی که اینقدر میگه نترس و غمگین نباش
خدا منو ببخشه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۲ سالگی
مامانا شما همتون واقعا ساک لوازم ضروری آماده کردید?
تا جایی که میدونم تهران خیلی وضعبت بده و شهر های دیگه هم چنین کاری لازمه یا نه
برای کسایی هست که قصد دارن از شهر برن بیرون?
خب من به این فک میکنم که ار خدایی نکرده انفجاری هم اتفاق بیفته که دور از جون همه چیز تموم میشه😢
دیگه اون لحظه کی به فکر وسایله اخه
پس این ساک واسه چیه?!
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان محمدجواد،مهدیار مامان محمدجواد،مهدیار ۲ سالگی
نی نی ام سمت چپ شکممه بعد از دیشب انگار یه جا جمع کرده باشه خودش یکطرفه شکمم از بالا چاله شده .
چرا اینجوریه این بچه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان کامیار و لیانا مامان کامیار و لیانا ۲ سالگی
سلام بچه ها شما چطوری بچه هاتون رو از پستونک گرفتید . امروز وقتی از خواب بیدار شد نزدیک به یک ساعت گریه کرد و آخرش هم تلویزیون روشن کردم که آروم شد هر کار کردم با بغل کردن و این حرفا آروم نمیشد
مشاهده ۳ پاسخ