سلام سلااام . بیاید میخوام از تجربه ام تو بیمارستان قائم کرج بگم . البته توجه کنید که هنوز زایمان نکردم . فشارم بالا رفته بود و مشکوک به مسمومیت بارداری بودم یک‌روز تحت نظر بستری کردن .
باید بگم که تو قسمت زایشگاه رسیدگی ماما ها و کمک پرستار عالی بود ، تند تند سر میزدن . برخورد و اخلاقشون عالی بود . چه اونا که جوون بودن و چه اونا که سنشون بیشتر بود . غذای هم خوب بود . اصلا بیمارستان کثیفی نبود . من چون بستری بودم خیلی کارا سریع برام انجام شد ، سونوگرافی و اکوی قلب و آزمایشات و ... بعدم که رفتم بخش ، اتاقم دو تخته بود تنها بودم ، اونجا هم رسیدگی خوب بود .
در کل بخوام بگم
اگر برگردم عقب پارسال هم برای زایمان ماهلین میرفتم قائم ، نه که برم آرام و الکی کلی هزینه کنم ، چون دقیقا همون خدمات رو گرفتم فقط زایمان نکرده بودم😂😂 این عکس هم اتاق تحت نظر بود پره اکلامیسی ،تو زایشگاه .
اینجا فقط تو زایشگاه باید گوشی و طلا و اینا رو بدید به همراهتون ، دلایلی که آوردن برای من قانع کننده بود الته تا حدودی . لباسشون هم قشنگ بود😂

تصویر
۹ پاسخ

عزیزم شما ارام رفتی طبق هزینه ای که اعلام کردن بود موقع ترخیص؟
بابیمه تکمیلی خوب درومد؟
دکترت کیه؟

قائم بیمارستان خوبیه ولی برای کسی که بیمه تکمیلی داره! همینی که برای شما کلا دو تومن دراومده
برای یه بستری ساده و یک شب برای ما ۷۵۰۰ پارسال دراومد!

وایی عزیزم انشاالله بسلامتی🙊🫀💞🥰🙈
برای منم دعا کن زود زایمان کنم هنوز خیلی مونده

قائم خوبه یعنی نیمه دولتی اره؟؟
آرام اصلا تعریف نمیکن تو چه جور رفتی اونجا
خواهر

خصوصیه؟الان ازاد چقده؟

به سلامتی عزیزم. من برای تصمیم خودم میپرسم نخواستی جواب نده. چطوری بچه الان شما ۱۱ ماهشه شما داری بچه دوم زایمان میکنی یعنی بچه ات دوماهه بود باردار شدی؟مگه امکان داره؟

من از وقتی اومدم اینجا دق دقم شده اینکه بجه دومم و اگ خدا بخاد حانله بشم کجا برم دنیا بیارم

هزینش چطوریه خواهری؟

من هر دو تا پسرام اونجا به دنیا اومدن

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۱۳ ماهگی
پارسال همین ساعت ها بود که برای خودم سوپ درست کرده بودم و آناناس و آب و خوراکی جمع کرده بودم آخرین تایمی که می‌تونستم برم برای زایمان طبیعی دو روز دیگه بود ولی الان یه مقدار درد می‌گرفت ول میکرد که تایم که گرفتم هر پنج دقیقه یکبار بود تقریبا
ولی دردم خیلی قابل تحمل بود
به شوهرم گفتم درسته دردش بچه بازی است اما تایماش خیلی نزدیک بهم است یه سر بریم بیمارستان معاینه بشم فوقش بر میگردیم در کل هم نمی‌خواستم به مامانم بگم که میرم میخواستم هروقت زایمان کردم زنگ بزنم و خبر بدم
ولی رفتن همانا و معاینه همانا و پاره شدن کیسه آب همانا
و موندگار شدیم
صبح ساعت تقریبا ۷ و نیم بود که زایمان کردم

اون دفتری هم که دستمه نکاتی که تو کلاسا گفته بودن نوشته بودم به خیال اینکه میتونم بخونم اون موقع
که بعدها یادم اومد یکی از ورزش هایی که تو دفترم نوشت بودم دقیقا مشکلی بود که سر زایمان بهش برخوردم و اگه ماما همراهم بهم اون ورزشها رو میداد شاید کمکی میکرد ...


ولی در کل مشکلات من از بعد زایمان شروع شد🤧🤧
مامان دیارا🩷 مامان دیارا🩷 ۱۳ ماهگی
مامان نفسی مامان نفسی ۱۴ ماهگی
مامان می‌نویسم برات اینجا که بمونه به یادگار 🥹🥺


دقیقاً همین ساعتا بود که رفتیم بیمارستان
به محض رسیدن منو بستری کردن و گفتن باید همین امشب زایمان کنی چون کیسه آبت پاره شده

با کلی نگرانی و استرس و ترس و البته ذوق و شوق دیدن روی تو ،تو دلم فقط گفتم خدایا کمکم کن 🥺
ساعت ۹ شب بود که آمپول فشار بهم زدنو گفتن شدت دردت کمه و باید شدیدتر بشه و این بود آغاز بخشی از تجربه ی من از مادر شدن 🥲 دردا پشت هم شروع شدن همانا و دادوفریاد من همانا
تا اینکه ساعت دو و نیم شب گذاشتنت تو بغلم 🥹
انقد از قبل استرس اینو داشتم که مو داشته باشی و کچل نباشی و انقد پیش دکتر و ماما ها گفتم ، همین که بغلم گذاشتن گفتن ببین دخترت چه موهای خوشگلی داره از ما هم بیشتر داره ! 😅
وااای نگم از اولین دیدارمون
تو چرا انقد مظلوم بودی مامان ؟ چرا گریه نمی‌کردی ؟ چرا چشمات باز بود و همه جا رو نگاه میکردی ؟

من قربون اون نگاه کردنت برم ،من قربون اون خانومی و ساکتیت برم ،من قربون اون موهای رو سرت برم که تا دیدم ذوق مرگ شدم چون برات کلی گیره سر و کش مو و کیلیپس گرفته بودم مامانی ، و به ذوق دیدن این صحنه ها که موهاتو خرگوشی ببندم و تو برام دلبری کنی و منم قربون صدقت برم 🥹

قربون قدمت مامان
خوش اومدی
خوش اومدی ب زندگی من و بابایی

تولدت مبارک جان مامان
الهی که باشی ،الهی که باشم تا ببینم موفقیتاتو ، خوشحالیاتو، خنده های از ته دلتو، ذوق تو چشماتو 🥺 🫀 🥹