آخ یاد خودم افتادم پسرم تو این دستگاه بود اینقدر اشک میریختم که نمیتونم تو بغلم بگیرمش چشام کاسه خون بود،الان که یاد اون روزا افتادم دوباره اشکام سرازیر شد،خداروشکر که بخیر گذشت
خدا گل دخترتو واست حفظ کنه عزیزم 🌹
بدترین حس دنیاست بچتو تو این دستگاه ببینی . پسر منم ۳۴ هفته بدنیا اومد ۷ روز زیر این نوره بود . منم خیلی گریه کردم خیلی برام سخت میگذشت ولی دیگه گذشت خدارو شکر
منمتازه امروز مرخص شدم …زجر کشیدماینسه روز 😭😭
برا من دیگه تو این دستگاه بند نمیشد تا شیرش میدادم دوباره یکم بعدش بیدار میشد گریه میکرد😂
پسر منم ۱۲روز بیمارستان بستری بود اکسیژن خونش پایین بود خیلی روزای بدی گذروندم پسر منم ۳۷هفته دنیا آمدم قندم بالا بود وآب دور بچه زیاد شده بود
دختر منم دقیقا بااین وزن ب دنیا اومد پنج روز بخاطر اکسیژن بستری بود
الان وزن بچتون چند شذه
چقدر تنفر دارم از این دستگاه لعنتی بچم تو این بود منم اشک میریختم بالا سرش تا صبح الهی هیچ وقت برنگرده اون روزا
ای خدا خیلی بد بود منم ۳۷هفته بخاطر نشتی کیسه و اب آمنیوتیک ۲تا مونده بود زایمان کردم سزارین بعد ۳روز با همون بخیه های سزارین خودم تنها موندم پیش بچم🙃
شکر گذشت
عزیزم هرچی باشه گذشت من شرایطم خیلی سختر از شرایطت بود کلا تو بیمارستان بودم قبل وبعد زایمان ولی الان که بچمو میبینم خداروشکر میکنم همه دردای که کشیدم فدای سرش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.