از لحاظ روحی خیلی حالم بده دیشب شوهرم گفت ب برادر و خواهرم میگم بیان شام درست کن گفتم باشه شام درست کردم اومدن جاریم اصلن مواظب دخترش نیست دخترش تازه چهار دست و پا راه افتاده پسرم چند بار با سه چرخش از دور بود خواست بزنه بهش برش داشتم نه تو سرش نخوره یه لحظه از دخترش غافل شدم و یهو پسرم با سه چرخه اومد زد تو سرش دختر جاریم هم عادت داره یهو که گریه میکنه صداش در نمیاد و همه میترسن میرن دست میکنن گلوش تا صداش در بیاد خلاصه ک صداش دراومد شوهرم کلی سره پسرم داد زد گفت چرا این کارو کردی کی میخوای آدم بشی وقتی بغض پسرمو دیدم خیلی اعصابم ب هم ریخت دختر خواهر شوهرم سریع بغلش کرد بردش تو اتاق ولی بغض پسرم هنوز یادمه چیزی نگذشت ک جاریم دوباره دخترشو ول کرد ب امون خدا رفت تو اتاق پسرم رفت بود روی توپش ک خیلی بزرگه سر خورده با سر زده تو سرش یهو با داد و بی داد همه اومدن بیرون ک وای دوباره رضا زد تو سرش ینی داشتم سکته میکردم ب جاریم گفتم تو رو خدا مواظب دخترت باش من کار داشتم و در حال پذیرایی بودم وگرنه خودم میرفتم مواظبش باشم خندید و خیلی بی خیال گفت ولش کن بچه تو بچه ها بزرگ میشه گفت اخه وقتی گریه میکنه صداش در نمیاد و من خیلی میترسم گفت دختر من هر لحظه میخوره زمین بخوام هر لحظه واکنش نشون بدم ک چیزی ازم نمیمونه فلان ... وقتی مهمونا رفتن شوهرم گفت این چیه چرا وقتی من سره رضا داد میزنم تو واکنش نشون میدی گفتم چ واکنشی نشون دادم ؟ من دوساله هنوز با رضا بدرفتاری نکردم سره بیخیالی زن برادرت نسبت ب بچش دو بار سره بچم داد زدم دیگه چیکار کنم بعد وقتی یکی دیگه بیخیال تو حق نداری سره پسر من داد بزنی

۷ پاسخ

تجربه ثابت کرده اگر حال روحیت خوب نیس با دعوت مهمون بدتر میشه ،۴چشمی باید بچه خودت بپایی چون یسری بی خیال هستن ،نباید دست کنن حلق ک خفه بشه باید ببخشید دست بزارن مقعدش فشار بدن سمت بالا،اشکال نداره دیگه شده حالا با شوهرت طولانی سر یک شب قهر نکن

بچه جاریت موقع گریه صداش در نمیاد اهن خونش کمه
پسرمنم اینجوری بود دکتر دوز اهنشو برد بالا

جاریت که خیای بی عقله
ولی مقصر شوهرته که اولا وقتی میبینه تو مشغول پذیرایی هستی موظفه حواسش به بچه خودش باشه
دوما اصلا حق نداره سر بچه داد بزنه آخه بچه دو ساله چی میفهمه که سرش داد بزنی اون که متوجه حرفای ما نمیشه ما بزرگترا وظیفه داریم مراقب بچه ها باشیم

بچه که بچس چی حالیشی، اون جاریت که بزرگه باید مواظب باشه

جاریت بیخیاله
شوهرت یکم بیشتر دقت میکرد میفهمید لازم نیست دل بچه خودشو بترکونه
شوهر منم از اینکارا زیاد کرده
بعد فهمیده ای دل غافل بچه اش ازش دور شده
ذقغه بعد سریع بهش پیام بده
بگو ببین چقذر بیخیاله بعد عربده بکش سر بچه ات

واییی😑💔با داد زدن مگه حالش خوب شد؟ این طفل معصوم مگه چی میفهمه هزار بارم تو این شرایط باشه بازم تکرار میکنه🫠کاش قبول نمیکردی دعوت کنی

دیشبم اینقد از شوهرم بدم اومد جای خودمو پسرمو ازش جدا کردم گفتم تو صدای تلوزیون رو بالا میزنی ما دور بخوابیم بهتره سریع تلوزیون رو خاموش کرد ولی من دیگه سر جام نیومدم

سوال های مرتبط