۲ پاسخ

من بودم میرفتم وقضیه روبیشتر کش نمیدادم

اره منم بودم همینکارو میکرد.چرا نمیمونی بدون شوهرت منکه میرم خونه مامانم تازه خونه پدرشوهرمم بدون شوهرم میمیونم

سوال های مرتبط

مامان ماهلین و نیلا مامان ماهلین و نیلا ۱۲ ماهگی
سلام سلام ، مامانا بیاین کارتون دارم ...
اول از همه اینکه شما به ابجد اسم و این چیزا اعتقاد دارید ؟ برای انتخاب اسم ارتعاش بررسی کردید ؟ من آنچنان اعتقادی ندارم .
اما سوال مهم ترم😂 :
من‌دو شب پیش به شوهرم گفتم من از اسم هانا خوشم میاد و بذاریم هانا به ماهلینم میاد . بعد نه موافقت کرد نه مخالفت . گفتم ماهورا گفت نه .
حالا دیشب خونه باباش بودیم ، پدرشوهرم گفت من یه چیزی بگم اونو میذارید ؟ گفتیم بگو , یهو گفت بذارید هانا ......
شوهرم اصلا شاخ درآورد. بعد گفت دیگه حالا که بابامم گفت بذاریم هانا . من سر تکون دادم چیزی نگفتم فقط خندیدم . بعد برگشت بلند گفت که من میدونم الان اگه بذاریم هانا ، فائزه تا عمر دارم هی میخواد بگه چون بابات گفت تو گذاشتی هانا😂😂😂😂 بعد موقع برگشت گفت اصلا از هانا خوشم نمیاد بگرد اسم پیدا کن . همه اشم میگه ماهلین رو من انتخاب کردم این‌یکی با توعه فردا روز نگی اسم بچه هامون رو نذاشتی من انتخاب کنم .
حالا موندم تو دوراهی😂😂😂 آیلین کنسل شد برامون دنبال اسم جدیدم .
مامان آرین مامان آرین ۱۳ ماهگی
سلام مامانا من امروز با شوهرم بحثم شد سر اینکه یدقیقه این بچرو نگه نمیداره پسرمم میاد تو اشپزخونه تو دستو پای من منم انقد خونم بهم ریخته بود دوروز بود نتونستم خ‌ب تمیز کنم پریود شدم خیلی حالم بد بود گفتم امروز بگیر تو دستو پای من نیاد یکم به این خونه بیصاحاب برسم پسرمم امروز کلا لج کرده بود خوابش میومد نمیخوابید الکی بهونه گریه به شوهرم بی عرضم امروز سپردم سر بچم دوسه بار خورد اینور اونور کله مرگسو گذاشته بود بهش از تو اسپز خونه هی میگفتم پاسو ارینو بگیر گفت عرضه نداری یه بچه جم کنی منم هم درد پریودی هم خونه که دوسه روز بود جم و جور نکرده بودم پسرمم گریه دیگ اعصابم خورد شد شروع کردم گریه کردن تو خونه داد و بیداد سر شوهرم بچم از داد و بیدادای من تو خونه ترسید شروع کرد گریه کردن سوهرم خدا لعنتش کنه رفت سر بچه داد زد من دیگ انقد بهم فشار اومد خواستم طرف چینی دکوری بکوبم رو سرش که بچه برداشت باز ارومش کردخیلی ناراحتم چرا داد زد سر بچم هدا اعنتش کنه الهی بمیرم برای پسرم بچم نکنه تا اخر عمر یادش بمونه میترسم با اون دادی که سر بچم زد بهش اسیب زده باشه هیلی ناراحتم هیچی ارومم نمیکنه هی باخودم فکر میکنم خدا لعنت کنه این مردای نفهمو حمله کرد سمت من منو بزنه بهش گفتم ناخنت به من بخوره تیکه پارت میکنه جرات نکرد خیلی اعصبانی بودم ولی بمیرم برای پسرم داد زد سرش الهی من بمیرم راحت شم از طهر ناراحتم یعنی یادش میمونه؟لخودم گفتم این خر نمیفهمه حداقل دیگ دفه اخرم باشه که تو‌خونه بخاطر پسرم داد بزنم
مامان مامان علی اصغر مامان مامان علی اصغر ۱۶ ماهگی
مامانا اون سریع داخل تاپیک قبلی گفتم دختر طبقه بالا خیلی میاد پایین نمیزار درست بچه ام بخوابه همش تو سرمه چند روز پیش اومد خونمون با مامانش هی علی اصغر اذیت میکرد بچه ام میرفت سمت ماشینش میرفت هولش میداد خودش سوار میشد هر اسباب بازی ک علی اغر میگرفت اونم میگرفتش بعد علی اصغر هی گریه میکرد دختر خودش ۳ سالشه هی میگه من میخام علی اصغر بغل کنم من دیکه اعصابم خراب شد داد زدم گفتم الان بچه ام میندازی مامان هم هی نگاش میکرد کاری باهاش نداشت من بهش گفتم دیکه نیای پیش پسرم اذیتش میکنیاز اون روز مامانش قهر کرده گفتم بدرک ک قهر ببخشید بچه ام انداخت خدایی نکرده بالایی سرش انداخت خوبه اون سری هم بزوز بغلش کرد زورشو نداشت افتاد رو علی اصغر سر علی اصغر خورد زمین پیشونیش باد کرد منم ب مامانش گفتم اگه شوهرم بفهمه کل ساختمون ب آتیش میکشه یخ گذاشتم روش بادش خوابید حالا من دیکه دیدم بچه پرو بچه ام اذیت میکنه بهش گفتم دیگه حق نداری بیای پایین بچه ام تو خونه خودمون هم آسایش نداره حالا مامان بدش اومد قهر کرد گفتم بدرک بهش بر خورده به بچه اش گفتم نیا خوب گفتم ؟؟؟