مامان آیدنم مامان آیدنم هفته هفتم بارداری
مامان فندق مامان فندق هفته سی‌وهفتم بارداری
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
خدا لعنت کنه آدم بد ذات و پلید رو ، مادرشوهرم چند وقت قبل اومد خونه مون سه روز موند منم ازش پذیرایی کردم، چند روز بعدش تو ی مهمونی دیدمش با ی نفرت و دهن کجی نگام میکرد تا چشمم بهش افتاد اخم کرد روشو کرد اونور ! مادرشوهرم با سه تا از برادر شوهرام تو ی ساختمون هستن ، ی جاریم هم از اول شرط کردن پیش مادرشوهرم با هم زندگی میکنن، حالا چند روزه رفته خونه پدرش و اینا تنهان، ( عادت کرده یکی دائما کارش رو بکنه کلفتیش رو بکنه) حالا تنهاست شوهرم رفته اصرار اصرار که بیاد خونه ما، اینم گفته نه نمیاد، باز این اصرار کرده گفته چیزی شده خانمم چیزی بهت گفته رفتاری کرده نمیای ، گفته نه هیچی نیست نمیام دیگه، شوهرمم نارحت شده بوده اومد گفت چیزی گفتی ننه م نیومد گفتم نه چی میخاستم بگم سه روز بهش رسیدم پذیرایی کردم فکر کنم مادرت اعصابش نمی‌کشه بچه ها شلوغ میکنن، نیومده، من چیکار کنم😒😒 زنیکه عفریته آنقدر پلیده، بجای اینکه مثلا بگه بچه کوچیک دارین زحمت نمیدم یا مثلا بچه ها سر وصدا میکنن حوصله م نمیشه یا اینکه ( مامان من مریضه عروس کارش زیاده به مامانش میرسه) گفته هیچی نیست نمیام دیگه، یعنی یطوری گفته شوهرم شک کنه تو خونه ما دلخوری پیش بیاد دعوا بشه ، ببینی چقدر بی شعوره ( نمیای بهتر به جهنم که نمیای) انقد گوشت تلخ و بد ذاته، دو تا عروس دیگه تو اون ساختمونه هیچکدوم نمیرن بهش سر بزنن ، حتی دخترشم نمیره میگه عروسا برن، ( عروس اخه کلفت ایناست) اونوقت شوهر احمق من هر روز اونجاست انگار فقط اینو زاییده ، بقیه پسراش به هیجپچ جاشون نیست
مامان تمشک مامان تمشک هفته سی‌وپنجم بارداری