مامان پناه 🩷 مامان پناه 🩷 هفته نوزدهم بارداری
مامان 🌼دخترو پسرم ♥ مامان 🌼دخترو پسرم ♥ ۴ سالگی
مامان الویـن💙 مامان الویـن💙 روزهای ابتدایی تولد
مامان لیام مامان لیام ۲ سالگی
میدونید که لیام بیش از اندازه وابسته منه
ما از صب که بیدار میشیم باهم بازی میکردیم باهم بیرون رفتن خوابیدن
کلا بچه ای نیس که ازم جدا بشه
حتی خانه بازی هم بریم باید من کنارش باهاش بازی کنم
دو سه هفته پیش به ذهنم اومد حالا علاوه بر اینکه روزی چندبار میبرم جاهای مختلف
روزی یکی دو ساعتم دختر عمو و پسرعموهاشو دعوت کنم بازی کنم
که ایشالا هم وابستگیش به من کم شه
هم وقتش بگزره
هم از لحاظ اینکه با همسناش بازی کنه
وای چشمتون روز بد نبینه
از ۶ صب که بیدار میشه یکریز گریه میکنه،کریه در حد از حال رفتن،که میرم صدا کنم بیان هیچ حرف و منطقی هم حالیش نیس
مشکل دوم اینه اونا هم دمدمی مزاجن یه روز میان یه روز دشمن میشن و میگن نمیاییم و بازم منه بدبخت هرکار میکنم این آروم نمیشه
مشکل سوم اینه بچه ها میان بازی میکنن کل خونه میترکه ،۴ تا بچه ۳-۷ ساله،خیلی سخته کنترلشون ،وسط راه دیدی دعوا کردن و کلی مصیبت که منم خیلی حساسم رو تمیزی خونه😭
بزرگترین مشکل ،بنده خداها میان اما یکی میخواد بره لیام با گریه میره دنبالش از پله ها پایین اونو میاره اون یکی می ه تو خونشون دسشویی باز لیام گریه میکنه میپره جلو تر از اونا از پله ها که بیا ببرمت برگردیم
دیگه نه خواب داره نه خوراک و نه بدون من میره
من باید پشت سرش باشم اینارو تک تک جمع کنه بیاره خونه

شرایط خیلی بحرانیه
مامان قندعسل مامان قندعسل هفته سی‌وهشتم بارداری