مامان سروش مامان سروش ۴ سالگی
یچیزی میگم نظرتون بدون توهین و قضاوت بگید
ما چندوقت بود رابطه نداشتیم یکی دوروز قبل پریودیم شوهرم الکی دعوا انداخت منم اعصابم خراب بود دیگع سنگین بودیم یجورایی بعدشم پریود شدم و تاامروز که رفتم حموم دیگه میدونستم شوهرم شب منتظر رابطس اما خودم باحرفایی که بهم گفته بود واقعا دلم نمیخواست یجور رفع تکلیف بود تا عصر رفت بیرون پیش دوستش و برگشت کلا یجوری شد گرفته شد انگار پرسیدم چی شده چیزی نگفت شبم خوابیدیم تا بچه ها بخوابن گفتم حتما بعدش شروع میکنه اونم گرفت خوابید! هم حرصم گرفته بود هم تعجب کرده بودم چون قبلش خیلی میگفت خلاصه منم اومدم بخوابم بعد گفتم اگه منم غرور بیارم دیگه سرد میشیم لباس پوشیدمو و رفتم بیدارش کردم گفتم بچه ها خواب رفتن اونم بیدارشد و مدام گفت رابطه عقب عقب هی گفت گفت خب خانما از عقب که ارضا نمیشن منم دیگه حسم پرید کلا گفتم باشه عقب و دیگه ولم کن
اونم یکی دوبار گفت نه واینا من میگفتم خب مگه نمیخوای میدم دیگ فک میکردم واقعا میفهمه که حرف دل من چیه و منتظرم که منم ارضا بشم ولی بعد یه تعارف کوچیک واقعا از عقب زد و تموم منم هیچی نگفتم ولی دیگ گریه گریه هی اشک اشک فهمید دارم گریه میکنم گفت عه چی شده و خودت گفتی و اینا و بعدم پاشدم رفتم حموم تو حمومم کلی گریه کردم که شوهرم اینقد منو نمیشناسه الانم اومدم بیرون بازم عقلش نکشید بیاد حرفی چیزی بزنه بهم خوابه فک کنم من اومدم تو پذیرایی
شوهرای شماهم اینجوری ان یا من اینقد بی کس و تنهام که شوهرمم حرف دلمو نمیفهمه؟؟ شما بودید واکنشتون چی بود؟؟؟
مامان نی نی مامان نی نی هفته سی‌وچهارم بارداری