مامان شاهان مامان شاهان ۹ ماهگی
هفته دیگ شاهانم میش۱۰ماهش ولی هنوزنه چهاردستوپاو نه سینه خیز نمیره و نمیتونه جایی و بگیره بلندشه😔واقعا دارم دق میکنم ازنگرانی فقط از۶ماهگی میشینه. باروروئک میتونه راه بره احساس میکنم بدنش ضعیفه بهش قلم گوسفندی و پای مرغو ایناهم زیادمیدم غذاایناهم خوب میخوره پس چرااینجوریه دکترم بردم براش زینکو ویتامین د اینانوشته گفته مشکلی نیس ولی من دارم نگران میشم دست خودم نیس 😔کی میخاد این روزا بگذره ببینم پسرم داره راه میره خدایا شکرت ولی چراباید اینقداسترس بیادسمتم چرانباید مث بقیه بچها ب موقعش همه کاراروانجام بده مقایسه نمیکنم خاهش میکنم جبهه نگیرید ولی خب حق دارم نگران باشم😔😪
مامان نورا مامان نورا ۱۵ ماهگی
اونایی که بیدارن چرا بیدارین. من دیگه خواب از سرم پرید هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم
مامان دنیز مامان دنیز روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا منم امروز بالاخره زایمان کردم تموم شد رفت 😅
درد هم خیلی کم داشتم که با پمپ درد حل شده تا اینجا که راضی بودم از سزارینم
حتما از تجربیاتم بعدا براتون میزارم
مامان امیرعلی💜🤰🏼 مامان امیرعلی💜🤰🏼 ۱۵ ماهگی
شوهرم واس دختر داداشش 17سالشه تیپ ها خیلی امروزی میزنه کوتاه مچ پامعلوم حرف میزد ک ایجور نپوس لباس گفت بهش الان ارایش کن زیاد برو بیرون از30تا مرد ک ببینن تیکه مینداژن یا میرن تو کف ات هیچ کس عاشق چشم ابروت نمیشه دنبال اینن سواستفادت کنن از مرد متاهل بگیر تاپسر17ساله همه دنبال سواستفاذه ان کسی عاشق کسی ننیشه جندتا پیام ذوست دارم اینا بفرسته میگ ازش سواستفاذه کنم وگرنه باورنکن حرفازو تایپک خیانت شوهرم ک گذشته کرد دیدین خیلی درگیرش بودم خداروشکرتموم شد امیدوارم هیچ وقت دیگ اون روزا برنگرده ککاش ایقدر قشنگ حرف میزنه اژ این چیزا خودش اینکارو نمیکرد.
زهرا زهرا قصد بارداری
من رابطه حفاظت نشده داشتم ریخته داخل دوتا قرص اوژانسی خوردم تاثیر داری بار دار نمیشم
مامان داریوش مامان داریوش ۱ سالگی
مامانا ساعت تقریلا یک بود استامینوفن دادم پسرم الان باز تب کرده میشه شیاف بزارم؟
مامان علیسان🩵حسان مامان علیسان🩵حسان روزهای ابتدایی تولد
بخیه هام به شدت میخاره و میسوزه
قرار بود دکتر بخیه جذبی بزنه برام
امروز پانسمان رو باز کردم
چرا جذبی نیست🙂🙂🙂
بابت عکس عذرخواهی میکنم
بخاطر قرمز بودنش امکان داره عفونت کرده باشه؟
خیلی رعایت کردم سرش
مامان تو دلی مامان تو دلی هفته سیزدهم بارداری
سلام کسی بیداره ؟؟؟؟؟
مامان ویهان مامان ویهان روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی ( پارت پنجم)
درد داشتم و میگفتم چرا گریه نمیکنه گفتن گریه می‌کنه صدا گریه اش رو شنیدم گذاشتن رو قفسه سینم و همراه جیغ بچم همسرمم تلفن رو جواب داد قشنگ اولین گریه هاش و شنید و فقط سکوت کرد و تشکر میکرد ازشون منم خوشحال بودم باورم نمیشد از پسش بر اومدم بچه رو بردن تمیز کنن و بهم گفت دوباره زور بزن جفت بیاد بیرون و دوباره درد ولی این یکی فقط یکبار بود لااقل جفت اومد سبک بودم
یه چندبار محکم با دست فشار دادن رو شکمم که تخلیه بشه و رحم برگرده سرجاش خیلی درد داشت ولی خوشحال بودم
رفتیم مرحله آخر و بخیه بخیه که میزد صداش رو میشنیدم دیگه تحمل درد نداشتم التماس میکردم تورو خدا بی حسی رو بیشتر بزنید گفت زدم گفتم دیگه نمیتونم باز بی حسی زد ولی درد داشت هی می‌پرسیدم چرا تموم نمیشه گفت میشه اخراشه حدود های ۴۵ دقیقه فکر کنم بخیه زد و دیگه تمام شد
در آخر میخام بگم اون لحظه ها و ساعت ها خدا بهتون یه قدرت میده که باورتون نمیشه شاید اگر درد های دیگه بود تاب نمی آورد آدم و فراموش نمی‌کرد ولی انگار اون درد ها همشون برا همون لحظه اس
هر کی بهتون گفت دعا کنید دعاش کنید چون من به چشم دیدم معجزه دعای اون لحظه رو
اینم تجربه من سخت ولی شیرین ☺️
مامان پناه مامان پناه هفته بیست‌ویکم بارداری
بچه های مردم توت‌فرنگی و کباب و ... هوس میکنن بچه من فقد بادمجون😐😂😂😂کم خرجه از الان به فکر جیب باباشع 🤣🤣