۸ پاسخ

خب بعدش

ولی طبیعی عرفش اینه ۲۴ ساعت زایمان کردی کردی نکردی باید ببرن سزارین

پ شوهرت کجا بود 😃 اگه شوهر من بود بیمارستان اتیش میزد

وای که خدا لعنتشون کنه این بیمارستانا رو سرشون اوار بشه
منم چون فشارم بالا بود بستری شدم فک کن ۳۶ هفته بودم رحمم کامل بسته میومدن هی معذینه میکردن من نرفته بودم برای زایمان رفته بودم برای گرفتن فشارم که بستریم کردن
دیگه ۲۴ ساعت موندم اخرش گفتن ما نه امپول فشار میزنیم نه چیزی خودت باید بمونی تا باز بشی حالا ۱ روز ۱۰ روز ۱ماه من زدم به سیم اخر گفتم میرم
ذلیل بشه ایشالله اومد زنه تست کیسه آب اورد کرد تو انقد اینور اونور کرد بخیه های زایمان قبلیم خون میومد زخم شدن بود میسوخت زنگ زدم به شوهرم گفتم گفتم دیگه نمیمونم اینجا بزور ترخیص شدم با تعهد و اینا دیگه رفتم ی بیمارستان دیگه فشارم باز ۱۵ بود ختم بارداری زدن فرستادنم برای زایمان که شب تا صبح ساعت ۸ خواب بودم بعد اونم که کم کم دردام شروع شد ۱۲.۵۰ دیقه زایمان کردم چون من فشارم بالا بود نمیذاشتن ورزش کنم ازونورم هی دانشجو میومد معاینه میکرد خسته شده بودم دیگه

یا ابوالفضل

چقد اذیتت کردن دختررر

وای من بودم بیمارستان میگرفتم رو سرم یکی میخواست معاینه ام کنه چنان جیغ و داد میکردم خودشون از بیمارستان بندازنم بیرون مگه زوری

آخی عزیزم بمیرم برات

سوال های مرتبط

مامان مامان مهراد مامان مامان مهراد ۳ ماهگی
پارت چهارم هردکتریم میومدمیگفت براش آمپول فشار بزنیدحتی به بازدیدهم گفتم خیلی اذیتم میکنن سزارین اختیاری مخام ولی اونم میگفت طبیعی بایدبیاری زیرشکمم خیلی دردمیکردهمش میومدن بهم گیرمیدادن دستگاه ضربان بزارروشکمت دستگاه شروع دردهاولی من هرچقدرهم میکفتم درددارم میگفتن اشکال نداره خیلی دردداشتم دردانقباض ولی فقط یک سانت بودم تااینکه بعد۵روزدامادمون زنگ زدبه یکی ازآشناهاش که منوببرن سزارین کنن صبح که شدیکی ازدکترهااومدگفت بزارمعاینه ات کنم بعدکه معاینه کردگفت چندروزاینجایی گفتم ۵روزگفت چرانبردینش اتاق عمل یعنی تواون حالم که سربچم تولگنم بودشکمم خیلی دردداشت دیگه دکترهماهنگ کردگفت هیچی نخورتاشب میبریمت عملت کنیم تاکه شب شدولی تابردنم اتاق عمل خیلی دردکشیدم ازاونطرفم که نگم براتون شوهرم همش گریه میکردبرام ازبس غصه خورده بودبرای من که اصلاغذاهم نمیخوردشوهرمم خیلی تلاش میکردببرنم اتاق عمل که نمیبردنم خداروشکر دامادمون نجاتم دادازدست اونها این دیگه پارت آخرمامانهاشب ساعت ده بردنم اتاق عمل وراحت شدم ولی دردسزارین هم خیلی کشیدم خلاصه اینکه دردهردوتاش کشیدم والانم خداروشکر جاریم پیشم هست مواظب منوبچم به زورهم بردنم ام آرآی گفتن رضایت ندی نمیزاریم بری خونه فرداقرارشده مرخصم کنن دیگه رفتم ام آرآی گفت مشکلی ندارم
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۴ ماهگی
پارت ۳
انگار اصلا آمپول بی حسی نزده بودن خیلی بد بود دردام غیر قابل گفتنه نمیشه توصیفش کرد
بعد من کم کم دیگه نمیتونستم تحمل کنم هی نفس عمیق می‌کشیدم چیزی نمکیفتم ولی دیگه ساعت شد ۱۲ ونیم داشتم گربه میکردم التماس میکردم نمی‌خوام ببرین سزارین میومدن هی معاینه میکردن میگفتن ۷ سانتی دیگه کم مونده تحمل کن امیدوار میشدم که دارم زود زود باز میشم بعد دیگه ساعت ۱ ونیم داشتم گریه میکردم خودمو به اینور و اونور میکوبیدم ولی متاسفانه دردام کمتر که هیچ بدتر میشدن اومدن معاینه کردم گفتن ۸ سانت و نیم هستی تحمل کن ولی من انقد درد داشتم که میگفتم تروخدا ببرین سزارین یه حرفم گوش نمیدادن دیگه ولی شوهرم تا دید خیلی درد دارم و نمیتونم رف گفت دکتر بیاد معاینه کنه اگه پیشرفتی داشت بمونه نداشت ببره سزارین دیگه تا دکتر بیاد ساعت شد ۲ شب من دیگه اصن نمیتونستم میگفتن می‌خوایی پاشو راه برو میگفتم ن نمیتونم میگفتن بشین میگفتم ن میگفتن دراز بکش نمیتونستم
مامان نیهان مامان نیهان ۱ ماهگی
تجربه زایمانم پارت ۳
بیمارستان دولتی بود هر دفعه ک شیفت ماماها عوض میشد منو معاینه میکردن هر چی میگفتم ۱۰ دیقه پیش معاینه شدم اینا میگفتن ما هم باید معاینه کنیم هر نیم ساعت معاینه میکردن شانس من تو زایشگاه کسی دیگه نبود همه ماماها رو من تمرین میکردن ب دکتر هر چی گفتم سزارین کن همش دعوا میکرد میگفتم آروم معاینه کن عمدن طوری معاینه میکرد ک صدام ب آسمون می‌رسید کشتن منو از درد روز چهارم ک از ترکیدن کیسه آب ۲۰ ساعت گزشته بود همسرم آومد دعوا کرد ک بچم تو خشکی نمیتونه زنده بمونه زنم نمیتونه طبیعی زایمان کنه ببرینش سزارین گفتن نه دیقه نود می‌بریم سزارین بعد شوهرم گفتن میرم شکایت میکنم گفتن مهم نیست برو شکایت کن وقتی همسرم رفت دکتر گفت بیا برای بار آخر معاینه کنیم گفتم دیگه توان ندارم بزارین برم از بیمارستان بزور منو بردن معاینه خلاصه ۵ نفر معاینه کردن و گفتن فایده نداره وقتی ۴ روزه با آمپول فشار باز نمیشه و کیسه آبشم زدیم فایده نداشته این همه معاینه تحریکی انجام دادیم بازم نشده سریع باید بره اتاق عمل
مامان پارسا💙 مامان پارسا💙 ۸ ماهگی